خودباوری زنان اهمیت ویژه ای دارد زیرا بسیاری از زنان و بخصوص زنان جامعه ی خودمان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند که داشتن خود باوری در گذر از این مشکلات کمک شایانی خواهد کرد. ولی متاسفانه کمبود خودباوری زنان ، مشکلات را برای آنها سخت تر کرده است.

“راهنمایی برای خودباوری زنان ” نوشته ی ناتانیل براندون کتابی است که هر زنی باید آن را بخواند. به همین منظور سعی کردم مطالب کتاب را در چهار بخش به صورت خلاصه به شما ارائه کنم.

برای زنانی که در حال کنارگذاشتن وظایف سنتی وابسته به جنسیت خود هستند و برای بدست آوردن استقلال فکری و عاطفی در مبارزه اند، به تعداد فزاینده ای به محل های کار سرازیر می شوند، پایگاه هایی را که سابق براین تنها به مردان تعلق داشت یکی پس از دیگری تسخیر می کنند و تبعیض های کور هزار ساله را به مبارزه فرا می خوانند، خودباوری امری ضروری است.



خود باوری یک نیاز اساسی روان شناختی است. در تمام قضاوتهایی که در زندگی با آن مواجه می شویم هیچیک به اندازه قضاوتی که درباره خود می کنیم اهمیت ندارد. زیرا این قضاوت بر تمام لحظات و جنبه های زندگی ما تاثیر می گذارد.

خودباوری عبارت است از تمایل به اینکه خود را فردی شایسته ی مواجهه با چالش های اساسی زندگی و لایق شادی ها بدانیم. بنابراین خودباوری از دو جزء تشکیل شده است: جزء اول کارامدی شخصی و جزء دوم اعتماد به نفس


در ادامه بخوانید: ۵ راه برای افزایش اعتماد به نفس که باعث تغییر زندگی شما می شود


هنگامی که خودباوری ما در سطح پایینی قرار دارد، انعطاف پذیری ما در برابر مشکلات زندگی کاهش چشمگیری می یابد. خودباوری توان افزا، انرژی زا و انگیزه دهنده است و ما را ترغیب به موفقیت می کند و باعث می شود از موفقیتهای خود احساس غرور و لذت کنیم.

خودباوری بالا در جستوجوی چالش و انگیزش ناشی از اهداف ارزشمند و والاست و متقابلا رسیدن به چنین اهدافی خود باوری را تقویت می کند. خودباوری ضعیف صرفا به دنبال ایمنی اهداف آشنا و فاقد نیاز به کار و تلاش است. محدود نمودن خود به اهداف آشنای بی نیاز به کار و کوشش، در واقع در جهت تضعیف خودباوری عمل می کند.

هرچه خودباوری ما بیشتر باشد، روراست تر و صادق تر بوده و در ارتباطاتمان انطباق پذیرتر خواهیم بود، زیرا که معتقدیم عقاید ما دارای ارزش هستند و بنابراین از ابراز عقایدمان واهمه نداریم. هرچه خودباوری ما پایین تر باشد روابطمان به میزان بیشتری غبارآلود و حیله گرانه خواهد بود، زیرا در مورد اندیشه و احساسات خود مطمئن نبوده و نگران واکنش شنونده هستیم.



در کتاب راهنمایی برای خودباوری زنان آورده شده که اولین ماجرای عشقی که باید در این جهان به کمال برسانیم، رابطه ای است که با خود داریم و تنها بعد از این مرحله است که می توانیم برای برقراری یک ارتباط آماده شویم و قادر به عشق ورزیدن خواهیم بود.

بدون حصول این اطمینان عشق یک شخص دیگر هیچگاه برایمان کاملا واقعی و یا متقاعدکننده نخواهد بود و در اندیشه ی مضطرب خود راههای زیادی برای تحلیل یا تخریب آن خواهیم یافت.

خودباوری در بطن هستی هرکس قرار دارد و یک تجربه ی درونی است، آن چیزی است که شخص درباره خود تفکر یا احساس می کند، نه آن چیزی که فرد دیگری درباره ی او تصور می کند. تمجید وستایش دیگران، تحصیل، علم، ازدواج، والدین بودن، دارایی های مادی، کوششهای بشر دوستانه، موفقیت های جنسی هیچیک نمی توانند در ما خودباوری ایجاد کنند. ممکن است باعث شوند که در موقعیتهای ویژه ای احساس راحتی بیشتری کنیم، اما راحتی خیال خود باوری نیست.

در اغلب فرهنگ ها خودباوری زنان را به عنوان خصیصه ای ارزشمند درنظر نگرفته اند. زن بودن با حالت انفعالی نه با اعتماد به نفس، با پذیرش و تسلیم نه با استقلال، با وابستگی نه خودکفایی، با ازخودگذشتگی نه تجلیل نمودن خود شناخته می شود. چالش با اینگونه نظرات و تقویت دیدگاهی که به توانایی های زنان به دیده احترام می نگرد یه خودی خود عملی از خودباوری است.

اداب و اعمال اصلی که خودباوری به آنها بستگی دارد، تحت عنوان ارکان شش گانه خودباوری عبارتند از: آگاهانه زیستن، خویشتن پذیری، خود مسئولی، خود تاییدی،زندگی هدفمند و صداقت شخصی.

در بخش دوم به بررسی این ارکان شش گانه خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید و نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

ممکن است به خواندن این مطالب نیز علاقه مند باشید