او صمیمی و دوست داشتنی به نظر می آید، تصور می کنم او آدم کارامد و با تجربه ای باشد، به ظاهر آدم منظمی است، به نظرم او…..

بعضی از ما، این دست جملات را در ارتباطات روزمره خود زیاد استفاده میکنیم. پیش فرضهایی که از روی ظاهر و یا نحوه پوشش افراد صورت میگیرد. ممکن است این پرسش ایجاد شود که این شکل از پیش داوری بر چه اساسی انجام میشود؟ البته قبل از هر چیز باید تاکید کنم که به هیچ وجه قصد توجیه این مسئله را نداریم، بلکه سعی ما بر این است تا بدانیم چه ویژگی در لباس باعث شکل گیری این گونه نظرات میشود.

بسیار دشوار است قبول کنیم که لباسها میتواند قالبی برای افکار و اندیشه ها و تاملات باشند . اما در حقیقت لباسها نخستین شیوه ی ارتباطی ما با جهان پیرامونمان هستند. آنها برخوردار از یک قدرت نامرئی، برای گفتن چیزهایی هستند که ممکن است ما تمایلی به صحبت کردن در مورد آنها نداشته باشیم. به عبارت دیگر هنگامی که تصمیم به پوشیدن یک کت یا یک شلوار می گیریم این کار را نه تنها برای پوشش و حفاظت از بدنمان انجام می دهیم بلکه بیشتر سعی در ایجاد نوعی ارتباط را داریم.

“شهیدا بری” منتقد ادبی، برنامه ساز رادیویی و مدرس دانشگاه کوئین مری انگلستان معتقد است: جایی که زبان از گفتن عاجز میماند، این لباسها هستند که لب به سخن باز می کنند. و این نشانه سطحی نگری است اگر فکر کنیم اندیشه ها فقط در کتابها و شعر ها یافت می شوند، در ساختمانها و نقاشی ها نمایان می گردند و یا در گزاره ها واستدلال های ریاضی عرضه می شوند. ما به اشتباه تصور می کنیم که اندیشه ها فقط در کلاسهای درس آموزش داده می شوند و به واسطه ی زبان، عدد و نمودار بیان می گردند.


همچنین بخوانید : ۴ قانون اصلی مد و فشن که هیچ وقت تغییر نمی کند !


او همچنین این انتقاد را به فلسفه دارد که بیشتر از آنکه به گفتنی های لباس توجه نشان دهد، بر پیوند آن با پنهان کاری و ظاهر سازی انگشت می گذارد. رد پای این موضوع را میتوان تا اندازه ای در آرائ فلسفی افلاطون یافت.

مشغولیت ذهنی و توجه افلاطون به متمایز ساختن حقیقت از جلوه های آن و همچنین توصیه اش به فراتر رفتن از غار واهی سایه ها و رسیدن به حقیقتی که از آن رویگردان شده ایم بر فلسفه تاثیر زیادی گذاشته است. به همین خاطر مفهوم حقیقت در فلسفه با مفاهیمی چون روشنایی، مکاشفه و انکشاف گره خورده است. یاد گرفتیم حقیقت را با صفت عریانی بشناسیم و حرمت آنرا نگهداریم.

در یونان باستان حقیقت با واژه ی الثیا شناخته میشد که معنای تحت الفظی آن ناپوشیدگی و آشکارگی است. و به همین دلیل همواره به شکل مجسمه انسانی برهنه نمایش داده میشود.

در قرن بیستم “مارتین هایدگر” بار دیگر مفهوم سنتی الثیا را به میان کشید که بیشتر بر آشکار شدن چیزی پیشاپیش موجود اشاره داشت تا حقیقتی عریان. این فیلسوف آلمانی در رساله سر آغاز کار هنری، برای تفسیر ابزار گونگی ابزار از یک جفت کفش استفاده میکند، البته کفشی که در قاب نقاشی ونگوگ جای گرفته است.

او می گوید: “از روی نقاشی ونگوگ معلوم نیست ساخت کفشها از کجاست و از آن کیست… یک جفت کشاورز کفش است و دیگر هیچ. ولی با این همه: در دهانه تاریک درونسوی پوسیده ی پوزار، خشک شده است. خستگی گامهای کار، خلوت کوره راه، به گاه فرود شامگاهان، به زیر تخت کفش خزیده است.


همچنین بخوانید : ۱۰ تا از بهترین فیلم هایی که در مورد مد و فشن ساخته شده است


در ندای خاموش زمین طنین انداز است، با بخشش آرام بِرَس و در خود شکستگی بی وجه آیشِ دور از معبرِ زمستانه. در این ابزار جای گرفته است، بی شکایت از نان اندیشیدن، بی گفتار شادمان شدن از باز هم برآوردنِ نیاز، تشویش زایش و لرزش از هول مرگ. این ابزار تعلق دارد به زمین و در عالم زنِ کشاورز ، نگاه داشته می شود.”

شاید هایدگر، نقش لباسها را در باز گشایی حقیقت و اسرار پوشنده ی آن به طور غیر مستقیم و ناخواسته تایید کرده است. و شاید بتوان این گونه پنداشت که حتی یک جفت کفش کهنه ی غبار آلود هم بتواند ترجمانی از امیدها و آرزوهای بشر باشد.

رولان بارت یکی از نشانه شناسان مکتب پاریس است .او ایده هایی را که در حوزه زبان شناسی مطرح بود، در حیطه ی مد (به عنوان یکی از شاخه های ارتباطات غیر کلامی) هم به کار بست. بارت در کتاب خود با عنوان the langauge of fashion در مورد شانل طراح معروف مد و لباس میگوید: “اگر امروز تاریخ ادبیات ما را باز کنید، باید نام یک نویسنده ی جدید کلاسیک را پیدا کنید: کوکو شانل.” او ابزار کار این نویسنده ی جدید را فرمها و رنگهای مختلف می داند نه جوهرو یا قلم. و او را با نویسندگانی چون راسین، پاسکال و فرانسوا دو روشفکو مقایسه میکند. بارت هچنین اعتقاد داشت که لباس نه نشان می دهد و نه پنهان می کند اما می تواند اشاره و تاکید کند.

با توجه به زمانه ای که حتی دست خط افراد جلوه ای از شخصیت آنهاست چطور ممکن است که لباس را فقط به عنوان یک کالای کارکردی بپنداریم! به عقیده من در پس هر لباسی دنیایی سرشار از احساس، اندیشه و حتی تجربه نهفته است.لباسها می توانند حامل اسرار ما باشند. پس شاید وقت آن رسیده که انتخاب لباس را صرفاً از روی عادت کنار بگذاریم و با دقت و آگاهی بیشتری انتخاب کنیم.

 

همچنین بخوانید