با بررسی قسمت دوم و سوم فصل چهارم Rick and Morty همراه ما باشید تا ببینیم ماجراهای این پدربزرگ و نوه جذاب به کجاها رسیده. شما میتونید بررسی قسمت های قبل رو هم در اینجا ببینید. توی قسمت دوم ما در ذهن ریک کاوش میکنیم و کمی از دلایل پشت برخی کارهای عجیب ریک سر در میاریم. بعد از اون در قسمت سوم شاهد بازگشت ماجراجویی ها و داستان های پیچیده ی Rick and Morty وار هستیم که نمیزاره یک لحظه هم از جاتون بلند بشید.

اسم قسمت دوم The Old Man and the Seat هست که احتمالا فهمیدید به داستان پیرمرد و دریا اشاره داره ولی کلمه دریا به خاطر موضوع این قسمت تغییر کرده. قسمت دوم جزو معدود قسمت هاییه که ریک و مورتی از همدیگه جدا هستن و این کمی این قسمت رو خاص تر میکنه. البته دلیل اصلی خاص بودن این قسمت ماجراییه که برای ریک اتفاق میوفته. ولی اول یکم از ماجرای مورتی و پدرش میگیم.

توی این قسمت ما با موجودی به اسم گلوتی آشنا میشیم که یه جورایی حکم خدمتکار ریک رو داره. شاید براتون جالب باشه بدونید که تایکا وایتیتی، کارگردان فیلم هایی مثل Thor: Ragnarok و What We Do In The Shadows صداپیشگی شخصیت گلوتی رو به عهده داره و از حق نگذریم صدای وایتیتی واقعا به این شخصیت نشسته و گلوتی رو به شخصیت جالب تری تبدیل کرده. نکته جالب بعدی اینه که روی پیشونی گلوتی به طور واضح نوشته که برنامه من رو نسازید و همه صحبت های گلوتی هم در آخر منتهی میشه به اینکه «میخوای یه برنامه بسازی؟»



هر کاری که ریک انجام بده، جری علاقه شدیدی به انجام عکس اون داره. توی این مورد هم ریک قصد ساختن برنامه با گلوتی رو نداره و احتمالا خود ریک هم روی پیشونی گلوتی نوشته که برنامه من رو نسازید. جری هم به سراغ گلوتی میره و با وسوسه های گلوتی، شروع به ساختن یک برنامه میکنن. برنامه ای که جری و گلوتی میسازن هم یک برنامه به اسم یابندگان عشقه که کارش پیدا کردن نیمه گمشده افراده. اما همین برنامه با دادن اسم و عکس یک فرد به عنوان نیمه گمشده و بعد از اون دادن یک عکس دیگه و بعدش باز هم یک عکس دیگه، هرج مرج زیادی رو بین مردم ایجاد میکنه.

 سازندگان با این برنامه کنایه زیبایی به زندگی امروزی و فضای مجازی انداختن. توی فضای مجازی هم افراد تنها با تکیه بر ایده آل هایی که از فراد درون فضای مجازی میبینن، بهشون علاقمند و حتی وابسته میشن. این در صورتیه که کسی از نقاط تاریک شخصیت فرد، با استفاده از فضای مجازی و برنامه های دوست یابی با خبر نمیشه. ضربه ای که افراد با این کار میخورن رو هم میتونید از طریق سامر ببینید. سامر طی چند روز با چندین نفر آشنا میشه که به گفته برنامه یابندگان عشق، اون ها نیمه های گمشده سامر هستند و سامر به خیال پیدا کردن عشق حقیقی در بین اون افراد، مادر خودش و عشق واقعی اون رو از خودش میرونه.

اما نکته جالبی که مشخص میشه اینه که کل ساخته شدن این برنامه و رواج پیدا کردنش روی زمین، نقشه نژاد گلوتی بوده و اون ها با استفاده از این برنامه و سرگرم کردن انسان ها با دنبال کردن نیمه های گمشدشون قصد داشتن که منابع آب کره زمین رو به چنگ بیارن! که خب با  تلاش های مورتی و جری ناکام میمونن.



احتمالا تا الان جای خالی ریک رو توی داستان احساس کردید. داستان دوم هم که ارزش این قسمت رو چندین برابر میکنه درباره ریکه. توی این قسمت گفته میشه که ریک از مدفوع کردن(!)خودش خجالت میکشه و یک جای مخصوص توی یک سیاره دور افتاده برای اینکار داره که هر دفعه برای قضای حاجت به اونجا میره تا در تنهایی و آرامش به کارش برسه.

اما چیزی که داستان این قسمت ریک رو شروع میکنه اینه که یه نفر که ریک اون رو نمیشناسه تونسته توالت ریک رو پیدا کنه. ریک سریع به قصد کشتن میره و اون که کارمند فضایی ای به اسم تونیه رو پیدا میکنه. توی گفت و گویی که با همدیگه دارن مشخص میشه که تونی و ریک وجه اشتراک هایی با همدیگه دارن. مثل اینکه همسر تونی هم مرده و تونی هم از قضای حاجت خودش خجالت میکشه.

شاید به خاطر این دو نقطه اشتراک ریک و تونی فکر کنید که دلیل خجالت ریک هم مرگ همسرش باشه ولی سریال این رو تایید نمیکنه. ریک با سفر به دنیاهای موازی و پیدا کردن یک نسخه از تونی که همسرش رو از دست نداده ولی همچنان توی توالت ریک کارش رو انجام میده، ثابت میکنه که مرگ همسر تونی تنها یک بهونست؛ اما داستان به همینجا ختم نمیشه. ریک اگرچه تونی رو تهدید میکنه که اگه یک بار دیگه سراغ توالت ریک بیاد اون رو میکشه، ولی تونی دوباره میاد و کارش رو توی توالت ریک انجام میده.



تونی باور داره که ریک به همون چیزی نیاز داره که تونی نیاز داشت. شانس برای زندگی! ریک به عنوان یک قادر مطلق که از عهده همه چیز زندگیش به راحتی بر میاد، به پوچی خاصی رسیده و به همین خاطره که دیگه کمتر چیزی برای ریک اهمیت داره. به همین خاطره که ریک چیزی رو داره که به راحتی میشه از چنگش در آورد و به ریک حس دوباره زنده بودن رو داد؛ اون هم توالتشه. ریک هم که عمیقا تحت تاثیر صحبت های تونی قرار گرفته(البته نمیشه از رفتارش اینو فهمید)تصمیم میگیره که توالتش رو تمام و کمال در اختیار تونی بزاره.

ریک با زنده گذاشتن و نشون دادن بهشت و نهایت خواسته ی تونی، اون رو از قید و بندی که اسیرش شده بود آزاد کرد. تونی هم شروع کرد به زندگی کردن خارج از زنجیری که بهش وصل بود، و مرد. اما جالبی این قسمت همینه که ریک عمیقا از بابت مرگ تونی ناراحته. جوری که انگار یک دوست رو از دست داده!

توی ادامه بررسی قسمت دوم و سوم فصل چهارم Rick and Morty میریم سراغ بررسی قسمت سوم. اسم قسمت One Crew Over the Crewcoo’s Mort هستش که اشاره داره به داستان و فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nes یا همون پرواز بر فراز آشیانه فاخته که در ایران با نام دیوانه از قفس پرید شناخته میشه. داستان این قسمت بیشتر از اینکه به این فیلم شباهت داشته باشه، به سری فیلم های Oceanْs شباهت داره. از موسیقی باحالش گرفته تا خود تم اصلی این قسمت که سرقت باشه و چنتا چیز دیگه.



بعد از دو قسمت که توی هر کدوم به کند و کاو در ذهن ریک و مورتی مشغول بودیم، قسمت سوم بهمون یک زنگ تفریح تقدیم میکنه تا فقط از دیدن هوش سرشار ریک و کارهاش لذت ببریم. این قسمت جزو معدود قسمت هاییه که از دو داستان تشکیل نشده و یک داستان واحد بیشتر نداره.

البته همین داستان به قدری جذاب هست که تا آخر نه از جذابیتش کم میشه و نه قابل پیشبینی میشه. حتی بعضی جاها ممکنه که جدا به این فکر بیوفتید که ریک جدا توی دردسر افتاده و تا آخر داستان این از ذهنتون بیرون نمیره.

این قسمت با سفر ریک و مورتی به یک مقبره شروع میشه. اونجا ریک چیزی رو که میخواد پیدا نمیکنه چون یک دزد حرفه ای به اسم مایلز نایتلی از قبل اون رو دزدیده و نشان خودش رو اونجا گذاشته. در ادامه وقتی که ریل سراغ نایتلی میره، نایتلی اون رو به یک چالش دعوت میکنه که البته ریک با ساخت یک ربات هوشمن دزدی، چالش نایتلی رو حتی قبل از اینکه شروع بشه میبره!

اما هنوز هم وارد داستان اصلی نشدیم. داستان اصلی از جایی شروع میشه که ربات دزدی ای که ریک ساخته بود بهش خیانت میکنه و کنترل خودش رو به دست میگیره. از اینجا مسابقه ی پیشبینی نقشه حریف و چیدن نقشه خودت بر اساس نقشه طرف مقابل شروع میشه؛ چیزی که توی بیشتر فیلم های سرقت محور ان رو دیدیم.



توی فیلم های سرقت محور معمولا زمانی که قهرمانان داستان به آخر خط رسیدن و به نظر میاد که دیگه راه فراری ندارن، معلوم میشه که تمام این اتفاقاتی که افتاده جزئی از نقشه شخصیت اصلی بوده و همه چیز تحت کنترله. میشه گفت که مشهور ترین نمونش هم سری Oceanْs هست که بالاتر بهش اشاره کردیم. موسیقی این قسمت هم دقیقا با الهام از موسیقی همین فیلم هاست که به خوبی حس و حال یک نقشه فوق خفن رو القا میکنه.

خلاصه نبرد نقشه های ریک و ربات دزدی تا حد زیادی بالا میگیره و طی همین اتفاقاته که واقعا شک میکنیم که ریک واقعا توی دردسر افتاده ولی چند لحظه بعد میفهمیم این جزوی از نقشه ریک بوده. از اونور میفهمیم که این که ریک فکر کنه نقشه خودش بوده هم نقشه ربات سرقت بوده!

این نبرد بالاخره به نفع ریک تموم میشه ولی غافلگیری اصلی بعد از اون رقم میخوره. جایی که مشخص میشه کل اتفاقات این قسمت از قبل برنامه ریزی شده و نقشه ریک بوده تا مورتی دید بدی نسبت به سرقت پیدا کنه و از همکاری با نتفلیکس سر داستان سرقت محورش منصرف بشه! ریک به خاطر ترسش از اینکه مورتی رو از دست بده حتی باعث نابودی یک سیاره شد پس ریک اونقدری هم که فکر میکنید آدم دلرحم و احساساتی ای نیست.

این قسمت واقعا از نظر سرگرم کننده بودن چیزی کم نداشت و به راحتی میشه اون رو چندبار دید و لذت برد. واقعا باید سازندگان سریال رو برای تبدیل همچین ایده های دیوانه واری به داستان های هیجان انگیز و میخکوب کننده تحسین کرد.

ممنون از اینکه با بررسی قسمت دوم و سوم فصل چهارم Rick and Morty همراه ما بودید. حتما نظرات و پیشنهاداتتون رو از طریق بخش کامنت ها با ما در میون بزارید.

در ادامه بخوانید » بررسی قسمت چهارم فصل چهارم Rick and Morty ؛ فانتزی از دست رفته!