با بررسی تئوری های قسمت پنجم فصل سوم Westworld همراه ما باشید. این هفته وست ورلد سوالات زیادی به وجود آورد که همه نیازمند جوابن، ولی خب مثل همیشه تا قسمت های آخر نمیتونیم انتظار جوابی رو داشته باشیم، پس مجبوریم تئوری پردازی کنیم. در ادامه چند مورد از تئوری های محبوب قسمت پنجم فصل سوم Westworld رو قرار دادیم که میتونن براتون جالب باشن. قبل از اینکه بریم سراغشون بگم که میتونید بررسی قسمت به قسمت این فصل رو از اینجا و بررسی تئوری های قسمت های قبلی رو هم از اینجا دنبال کنید.


سوالی درباره سریال مانی هیست ؛ سارقین چرا نقاب سالوادور دالی دارن؟

فیلم هایی که باید دوبار تماشا کنید تا موضوع آن را بفهمید!(قسمت اول)

بررسی فیلم The Platform ؛ از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار! 

پنج دلیل برای اینکه باید مستند سریالی Tiger King را ببینید ؛ ببرها در خانه چه کار میکنند! 


کیلب، برادر سراک

تئوری های قسمت پنجم فصل سوم Westworld

از نامحتمل ترین تئوریمون شروع میکنیم که واقعی بودنش میتونه غافلگیری بزرگی باشه. ما دیدیم که سراک برادر خودش رو از سر راه برداشت، چون از افراد غیر قابل پیشبینی باعث ایجاد آشوب در سیستم رحبعام میشدن. حالا تئوری میگه که سراک نمیتونه کاملا از شر برادش خلاص بشه، چون از ته قلبش اونو دوست داره؛ پس میره و اگاهی برادرش رو توی یک میزبان قرار میده. یک چیزی شبیه فورد که با ساخت برنارد، در اصل آرنولد رو ساخت. برادر سراک در حال حاضر نمیتونه خودش رو بروز بده و فقط توی عمق ذهن کیلب وجود داره.

این میتونه دلیل خوبی باشه برای اینکه لیام بعد از دیدن مشخصات کیلب توی عینکش وحشت کرد و گفت «تو حتی خودت هم نمیدونی کی هستی!».

دو خط زمانی متفاوت

تئوری های قسمت پنجم فصل سوم Westworld

هر دو فصل قبلی سریال وست ورلد به خط های زمانی مختلف و آشفتش معروف بود، ولی تا اینجا بنظر میاد خبری از خط زمانی دیگه ای نیست. بعیده که جاناتان نولان و لیزا جوی کاملا سبک داستان گویی قبلیشون رو کنار بزارن پس میتونیم این احتمال رو بدیم که توی داستان این فصل هم خط های زمانی ای داشته باشیم که به صورت موازی در حال جلو رفتن هستن، ولی مثل فصل اول ما هنوز ازشون خبر نداریم.

محتمل ترین داستان هایی هم که میتونن توی خط های زمانی متفاوتی باشن، داستان کیلب و میو هست. میشه اینجوری در نظر گرفت که داستان کیلب جلو و جلوتر میره تا میرسیم به افشاسازی بزرگ دلورس که کل دنیا رو بهم میریزه و سراک که دلورس رو دست کم گرفته بوده، مجبور میشه از میو کمک بگیره. اینجا میتونیم برگردیم به قسمت دوم و اشاره کنیم به جمله سراک خطاب به میو که درباره جنگی که همین الان هم شروع شده هشدار میده! به عنوان نشانه دیگه هم میشه به قسمت چهارم و اومدن سراک و میو به خونه آرنولد اشاره کرد. جایی که مدت ها مخفیگاه دلورس بوده و حالا انگار مدت هاست که بی استفاده مونده.

نیمه دوم برنارد

تئوری های قسمت پنجم فصل سوم Westworld

تا الان دیدیم که دلورس چندتا کلون از خودش ساخته پس قبول داریم که این براش کاری نداره که بازم کلون بسازه؛ یا بهتر از اون، کلونش رو توی ذهن برنارد هم جاسازی کنه! ما میدونیم که الان برنارد بدجوری درگیر دو شخصیتی بودنشه و دائم با شخصیت سرد و خشن دومش در جنگه. دقت کردید؟ شخصیت سرد و خشن! کی توی وست ورلد به سرد و خشن بودن معروفه؟ خب معلومه دلورس! طبق این تئوری شخصیت دومی که برنارد باهاش درون خودش درگیره، کپی ای از دلورسه که خود دلورس اون رو درون ذهن برنارد جاسازی کرده! اینجوری حتی در آینده میتونه مخفیانه جاسوسی سراک رو هم بکنه. اینطور که سراک بخاطر هدف مشترکش با برنارد متحد میشه، اما خبر نداره که توی برنارد هم یک دلورس مخفیانه درحال زندگیه.

حداقل یکی از کلون های دلورس علیهش شورش میکنن!

تئوری های قسمت پنجم فصل سوم Westworld

یکی از موضوعات اصلی وست ورلد اینه که چرا باید فکر کنیم جان میزبان ها ارزش کمتری نسبت به انسان ها داره. اصلا یکی از دلایل قیام اندرویدها هم همین بود. حالا دلورس جوری نقشه هاش رو میکشه که انگار جان میزبان کپی از خودش ارزش انچنانی ای نداره و باید خودشون رو فدا کنن. توی لحظات آخر هم دیدیم که شک و تردیدی توی وجود کپی دلورس به وجود اومد، اما در نهایت کارش رو انجام داد و نابود شد. اما هنوز یک کپی از دلورس توی بدن شارلوت (که خیلی هم ناپایداره) و یک کلون هم توی بدن موساشی داریم که میتونن شک و تردیدهای کلون قبلی رو ادامه بدن. پس بهتره صبر کنیم و انتظار نبرد دلورس ها رو هم داشته باشیم!

نقص بزرگ رحبعام

تئوری های قسمت پنجم فصل سوم Westworld

تا الان بنظر میاد که بزرگترین شکاف در داده های رحبعام، مربوط به داده های درون وست ورلد باشه، اما نکته ای وجود داره که همه چیز رو بهم میریزه! توی قسمت های زیادی تاکید شده که داده های رحبعام مربوط میشه به قبل از تصویب قوانین حریم خصوصی. ما خبر نداریم بعد از تصویب این قانون سراک و رحبعام چه کارهایی انجام دادن و این میتونه معنیش این باشه که از بعد از تصویب این قانون، ما یک شکاف بزرگ در بین داده های رحبعام داریم!

این تئوری میتونه این رو توجیه کنه که چرا رحبعام به راحتی آینده رو پیشبینی نمیکنه و در عوض برای ساختن آینده تلاش میکنه (مثل تعیین شغل برای انسان ها). این تئوری بهمون میگه که کار اصلی رحبعام پیشبینی آینده نیست، بلکه کنترل ایندست! پس ما کار اصلی رحبعام رو اشتباه فهمیدیم.

ضحبت های سراک و رحبعام

تئوری های قسمت پنجم فصل سوم Westworld

اول این قسمت با صحبت های سراک شروع میشه که داره درباره اینکه دیگه هیچکس از گذشتش خبر نداره و اینجور جریانات حرف میزنه. اما برای کی؟ اواخر این قسمت مشخص میشه که داشته با رحبعام صحبت میکرده و حتی از دلیل خلقت رحبعام هم صحبت میکنه. فردی مثل سراک چرا باید با رحبعام حرف بزنه؟ مگر اینکه رحبعام به خودآگاهی و آزادی اندیشه رسیده باشه، یا حداقل در مسیر رسیدن به اون باشه!

اگه به نحوه صحبت هم دقت کنید میبینید شباهت هایی به صحبت های بین فورد و میزبانان هم داره، یک جور حس نصیحت های پدرانه! این احتمال وجود داره که خود سراک قصد داشته باشه رحبعام رو به خودآگاهی برسونه، چون همونطور که توی صحبت هاش اشاره کرد، بزرگترین دشمن بشر همیشه خودش بوده. پس بهترین کار اینه که تصمیمات آینده رو به چیزی غیر انسانی واگذار کنیم. پس یعنی حتی سراک هم خودش رو دست رحبعام داده. اون دیگه نقشی در آینده نداره و به عنوان اهرم اجرایی رحبعام عمل میکنه.

در ادامه بخوانید » تئوری های قسمت هفتم فصل سوم Westworld ؛ تئوری آخر کل داستان رو تغییر میده! 


امیدوارم از خوندن تئوری های قسمت پنجم فصل سوم Westworld لذت برده باشید. ما همینجا توی کامنت ها منتظر هستیم تا شما هم تئوری هاتون رو درباره قسمت های آینده بهمون بگید.