*مهم این نیست که چطور شروع کردی یا وسطش چه اتفاقی میوفته. پایانش مهمه.*
سلام به همه خوانندگان بخش انیمه مجله اینترنتی وارونه! با بررسی قسمت ۱۵ فصل دوم انیمه Re:Zero از مجموعه بررسی انیمه Ri:Zero kara Hajimeru Isekai Seikatsu همراه شما عزیزان هستیم! همین اول اینو بگم. که داره کم کم از ری زیرو re zero خوشم میاد. چون روند بهتری پیدا کرده. دلایل طرفدارهای زیادشم کم کم دارم میفهمم و روشون دقت پیدا کردم. دوتا دلیل رو من تا اینجا متوجه شدم:
۱. رازآلود بودن و معما گونه بودن انیمه Re:Zero. که قبلا روی اعصاب من بود ولی جدیدا خیلی بهتر شده. به نحوی که قسمت 40 انیمه ریزیرو سوال جدید خاصی ایجاد نکرد. روند پاسخگوییای که در پیش گرفته شده، خیلی امیدوار کنندهست.
۲. دیالوگهای خوب و تاثیر گذار، زیاد داره.
قبل از بررسی قسمت ۱۵ فصل دوم انیمه انیمه شروع زندگی از صفر در دنیایی دیگر Re:Zero kara Hajimeru Isekai Seikatsu میتوانید مطالب زیر رو مطالعه کنید!
بهترین صداپیشگان زن انیمه که حتما باید آنها را بشناسید!
پایان انیمه Attack on Titan: شاهکار قرن چگونه تمام میشود؟
بهترین والپیپرهای انیمهای که حتما باید آنها را دانلود کنید! بخش اول
بررسی قسمت هشتم انیمه Jujutsu Kaisen؛ تهاجم نرم !
نگاه کلی به قسمت ۱۵ فصل دوم انیمه Re:Zero
خب این قسمت همونطور که پیش بینی کردم، اپنینگ و اندینگ نداشت. احتمالا اندینگ از قسمت ۴ و اپنینگ از قسمت ۵ بیاد. وقتی هم اپنینگ بیاد، فکر کنم راجع به عمارت رزوال و شکارچی روده و غیره باشه. با این حساب تا قسمت ۵، همچنان درگیر پناهگاه هستیم. این قسمت هم قسمت خوبی بود. کارگردانی در حد اعلا بود. مخصوصا اون صحنه که از دید امیلیا هست و اشکهاش روی زمین میریزه.
طراحی چهرهها هم خیلی عالی بود. در مورد موسیقی، میشه گفت که در کل موسیقی های بیکلام ری زیرو Re Zero خوب هستن. ولی بخش عالی موسیقی ری زیرو، موسیقی های کلام دارشه. دیالوگها هم مثل همیشه فوق العاده بودن. کلا ری زیرو دیالوگ های خوبی داره.
قسمت ۱۵ فصل دوم رو میتونیم به دو بخش تقسیم کنیم. بخش اول راجع به اوتو و گارفیل و کشمکشهای بینشون هست. بخش دومم راجع سوبارو و امیلیا بود. که به قول خودشون بار احساسی داشته! البته میتونستن دو تا بخشو با هم قاطی کنن و یه کم از اوتو بگن، یه کم از سوبارو. ولی بار احساسی شدیدا پایین میومد. پس میشه اینطور گفت کارگردان بهترین کار رو کرده.
گارفیل
اول گارفیل، باز این سوالو تو ذهن مخاطب تکرار میکنه که “عجوزه پیر کوش؟” اوتو هم میگه فرستادمش یه جای دیگه. خب بیایین اول تو ذهنمون این پازل رو کامل کنیم. اوتو رفته پیش ریوزو چای خورده. بعد به رام خبر داده. رام هم سوبارو رو خبر کرده. سوبارو از پیش امیلیا رفته. ولی حالا ریوزو شیما رو کجا بردن؟ من فکر میکنم بردنش پیش کپی های دیگه که توی جنگل زندگی میکردن.
بعید میدونم ریوزو رو جایی بسته باشن یا زندونی باشه. ریوزو موافق آزادی پناهگاهه. پس نباید مانعی برای سوبارو باشه. خب اینجا نقشه اوتو هم معلوم میشه. وقت خریدن! پس جریانی که قسمت قبل میگفتن با گارفیل مذاکره کنیم و دوست بشیم، دقیقا چی بود؟! گارفیل دوان دوان میره، که به سوبارو برسه ولی، اوتو رو دست کم گرفته بود! سنگش سرقت میره و میوفته توی یه چاله پر از سوسک!
اوتو
خب باید بگم انیمه عجیب اصرار داره بگه: «اوتو خوبه و به سوبارو هر جور شده، کمک میکنه. فقط بخاطر دوستی!» باشه آقای نویسنده محترم! اوتو، خوب شاید باشه. ولی من هنوز بهش شک دارم! البته این قسمت بهم نشون داد، که زیادم کمکهای اوتو برای منافع خاصی نمیتونه باشه. شاید بخاطر اینه که هیچوقت دوستهای انسانی زیادی نداشته، برای همین سوبارو براش مهمه.
در دقیقه ۱ و ۲۹ ثانیه انیمه Re Zero، راز اوتو معلوم میشه! حفاظت الهیِ “روح زبان”. خب باید بگم اوتو بچگیهای سختی داشته. چون صداهای زیادی میشنیده، خوب نمیتونسته صداهای انسانی رو درک کنه. در نتیجه بقیه فکر میکردن اوتو بیماریای داره. حتی تصور شنیدن این همه صدا، وحشتناکه.
باشه آقای نویسنده، اوتو آدم خوبیه! این وسط داداشش بهترین کسی بوده که درکش میکرده. اما بعدش دختر قویترین آدم شهر دشمنش میشه و اوتو از شهر میره. موسیقیای هم که تو این صحنه پخش میشه، واقعا زیبا بود. داستان اوتو واقعا دردناکه. اوتو تمام این مدت تنها بوده و تنهایی کار میکرده. من، به شخص خودکفاییشو تحسین میکنم.
در صورت علاقه میتوانید کانال نماشای، کانال یوتوب و کانال اینستاگرام مجله وارونه رو دنبال کنید!
چیزی برام جالبه، اینه که توی انیمه ری:زیرو Re:Zero عشق به خانواده موج میزنه! هر کاراکتری یا پدر و مادرشو ول کرده یا اینکه پدر مادرش ولش کردن! هیچوقت هم دنبال هم نگشتن! آخه چرا؟ اون از امیلیا که هیچی از مادرش یادش نیست و هرگز دنبالش نگشت، مادرشم دنبالش نگشت. اون از گارفیل و فردریکا که مادرشون ولشون کرده و رفته، ولی هیچوقت برنگشت. حالا قبول دارم گارفیل نمیتونسته از پناهگاه خارج شه. واسه همین نتونسته بره دنبال مادرش. اما فردیکا که میتونست.
اون هم از سوبارو که حتی یکبار هم تلاش نکرده از این دنیا خارج بشه و بره پیش مامان باباش. از طرفیم هیچوقت نشون نداد، پدر و مادرش دنبالش بگردن! میبینین؟! خانوادههای ری زیرو Re Zero حرف ندارن! البته با توجه به دقتی که برای طراحی خانواده اوتو صرف شده، حس میکنم در آینده باز ببینیمشون. از اینا بگذریم میرسیم به مبارزه گارفیل و اوتو. آهنگی این قست هم پخش میشه خیلی قشنگه. احتمالا آهنگ اپنینگ همین باشه، حدس میزنم.
رام
خب اگه سر و کله رام پیدا نمیشد، واقعا معلوم نبود چه بلایی سر اوتو بیچاره میومد. اما گارفیل میگه: «همدست شدن با اونا به معنی خیانت به رزوال نیست؟» و رام جواب میده: «روحمم برای برآورده شدن آرزوی اربابم میدم!» هر چی بیشتر میگذره، بیشتر میفهمم تنها کسی که راحت نشسته و اوضاع به نفعش پیش میره، رزوال هستش! اما چه چیزی باعث شده که رام اینهمه به رزوال وفادار باشه؟! یعنی ممکنه فقط بخاطر این باشه که وقتی کوچیک بودن، رزوال بهشون پناه داده؟ ممکنه.
موسیقی زمان صحبت رام و گارفیل هم بسیار زیبا بود. ترکهای این قسمت حرف نداشت! یه چیزیم جدید تو انیمه مد شده، خونریزی الکی پس از استفاده از قدرت! یهو دیدی سر سوبارو هم اومد. بعد از چند بار مردن و بیدار شدن خون از حلقش زد بیرون. این رویهای من میبینم، سازندهها حس کردن انیمه “کمزجر” شده و این حالت خونریزی رو وارد کردن. دستشون طلا!
اما یه سوال این وسط دارم! مگه گارفیل میتونه بدون سنگش تبدیل بشه؟ تا جایی من یادم میاد نمیتونست. حالا یا من حافظهام خراب شده یا سازنده ها سوتی دادن یا حکمتی در کاره. وگرنه توی داستان، اوتو سنگ گارفیل رو میگرفت و مبارزه بی مبارزه و خلاص. دیگه نیازی نبود الکی همو جر بدن.
سوبارو
خب اول از همه بگم، جواب سوال دلیل خطخطی بودن صورت سوبارو مشخص شد. قبل از اینکه سوبارو وارد مقبره بشه، سالم بود. اما به خاطر فشاری که مقبره وارد میکرد و هر لحظه میخواست سوبارو رو به بیرون پرت کنه، صورتش خط خطی شد. فقط میخواستن بگن که سوبارو داره تحمل میکنه. البته اینم بگم طبق قسمتهای قبلی سوبارو اصلا اجازه ورود نداشت، ولی حالا خیلی راحت رفت داخل و فقط صورتش خطخطی شد!
بعد هم شاهد مکالمات و تلاش سوبارو برای اثبات علاقهش به امیلیا بودیم. اما در کل شخصیت سوبارو جداً رشد خوبی رو در پیش گرفته. خب سوبارو هم مثل ما میدونه امیلیا به اندازه کافی خوب نیست. و در ادامه خیلی منطقی توضیح داد که دوسش داره. چون یه دختر عادیه و بینقص نیست. وگرنه به قول خودش کیه که به عذابی مثل امیلیا کمک کنه! این سوال رو هم انیمه باز تکرار میکنه. وقتی امیلیا خواب رفت، چرا سوبارو زد زیر قولش؟ و چرا نمیتونه بگه؟!
امیلیا
باید اعتراف کنم که من میدونستم امیلیا هوش زیادی نداره، ولی نمیدونستم اینقدر احمقه که فکر میکنه سوبارو ازش متنفره! خلاصه سوبارو به هر بدبختیای که بود به امیلیا ثابت میکنه که هر ویژگی منفیشو هم دوست داره! به قول شاعر “در چشم سفله، عیب تو باشد کمال تو”. باور کنید من نمیگم. شاعر میگه.
شخصیت امیلیا هم این قسمت بهبود پیدا میکنه. ما میدونیم امیلیا همیشه همه تلاششو میکنه. امیدوارم موفق باشه. همینطور امیلیا برخلاف اینکه صدای قشنگی داره، صورتش زیاد جالب نیست. و انیمه مدام تلاش داره بگه امیلیا رو قشنگ کشیدیم! باشه شما خوبین!
در آخر این مکالمات هم امیلیا، سوبارو رو باور میکنه. یه چیزیم من فهمیدم این بود که وقتی یه شخصیت تو چشمای اون یکی نشون داده میشه، یعنی بهش اعتماد شده. مثلا توی قسمت قبل، انعکاس چهره اوتو رو توی چشمای سوبارو دیدیم. پس یعنی سوبارو به اوتو اعتماد داره. یا مثلا تصویر امیلیا همیشه تو چشمای سوبارو هستش.
پس از بررسی قسمت 15 فصل دوم انیمه Re: Life in a different world from zero میتوانید مطالب زیر رو مطالعه کنید!
پایان انیمه Attack on Titan: شاهکار قرن چگونه تمام میشود؟
موسیقی متن فصل اول انیمه My Hero Academia را گوش کنید! داستان یک قهرمان
بررسی قسمت اول فصل دوم The Promised Neverland: آزادی قشنگ، ولی بی رحمه!
حقایقی جالب درباره الفونس الریک ؛ شخصیت دوستداشتنی “کیمیاگر تمام فلزی”
پایان این قسمت هم شاهد این بودیم که چهره سوبارو، بالاخره توی چشمای امیلیا، شفاف ظاهر شد. یعنی از حالا به بعد امیلیا به سوبارو باور داره! یهو هم دیدین آهنگی که اینجا پخش شد، اندینگ بود. سوال جدیدی که اینجا پیش اومد؛ این بود که چه چیز مهمی در خاطرات امیلیا وجود داره که باعث میشه امیلیا ادامه بده؟! ممکنه به پاک ربط داشته باشه؟ البته یه حدس خیلی مسخره هم میزنم، پاک همون روح مادر امیلیا هستش!
- ولی سوال برانگیز تر اینه که گارفیل اگه منتظر سوبارو نبود، پس منتظر چی بود؟!