فیلمی که شما رو وارد هیچ هزار توی پیچیده ای نمی کنه. با ما در نقد و بررسی فیلم هزارتو همراه باشید‌.

نقد و بررسی فیلم هزارتو
فیلم هزار تو فیلمیه که شاید با شنیدن اسمش تصور کنید با یه فیلم  معمایی پیچیده طرف هستید، ولی سخت در اشتباهید.
هزار تو از اون دسته داستان هاییه که به هیچ وجه براتون سخت نیست پایانش رو حدس بزنید.



امیر حسین ترابی اولین تجربه ی فیلم بلند خودش رو با محوریت کودک تجربه می کنه و به نظرم اولین تجربه اش با شکست مواجه شد.

قبل از پرداختن به نقد و بررسی فیلم هزار تو می خوام از شهاب حسینی صحبت کنم، که به شدت برام سواله الان که در اوج زندگی حرفه ای خودش قرار داره چرا خودش رو وارد همچین فیلمی کرده که لول کارنامه ی کاریش رو پایین بکشه.
فیلم هزار تو فیلمیه که وقتی با تیزرش مواجه میشی توقع یه فیلم فوق العاده تاثیر گذار رو داری ولی این فقط بیرون ماجراست.
فیلم هزار تو رو میتونیم نسخه ی داخلی فیلم همه میدانند اصغر فرهادی در نظر بگیریم ولی این کجا و آن کجا.

فیلم هزارتو

در ادامه ی نقد و بررسی فیلم هزارتو

همه می دانند، سعی داشت با گم شدن یک بچه چهره ی واقعی آدم های داستانش رو بهمون نشون بده و این کار رو با یک شخصیت پردازی فوق العاده انجام داد. ولی در فیلم هزار تو خبری از شخصیت پردازی نیست و ما داریم تو یه بازی شک و یقین پیش میریم و خبری از روانشناسی و شخصیت پردازی نیست.

هزار تو فقط با اسم ستارگانش سعی کرد به درخشش برسه، ولی این فیلم اون قدر ضعیف عمل کرد که حتی ستارگانش رو هم از درخشش وا داشت و از این حجم از ضعیف عمل کردن در فیلم نامه و پرداخت ما رو به حیرت انداخت.



در واقع هر فیلم رسالتی رو بر دوش خودش داره و اون یا میتونه این باشه که با یه ابتدا و انتهای مشخص، شاید با هیجان و طنز و جذابیت بازی یا هر جور دیگه ای بیننده رو سرگرم کنه و رسالتش رو به عنوان سرگرمی در قاب سینما به نحو احسنت انجام بده. و یا اگر فیلمی باشه که ابتدا و انتهای مشخص و معلومی نداشته باشه در دل داستانش اون قدر حرف برای گفتن داشته باشه که دیگه پایان باز و یا بی سرو ته بودنش به چشم نیاد.
ولی هزار تو از هرج و مرج خاصی رنج می برد. نه حرفی برای گفتن داشت و نه میشد به عنوان سرگرمی بهش نگاه کرد.

نقد و بررسی فیلم

در ادامه ی نقد و بررسی فیلم هزارتو

اتفاقا بر خلاف اون چه که انتظار میره تنها کسی که در این فیلم تونست نکته ی مثبتی رو به فیلم اضافه کنه پژمان جمشیدی بود. کسی که بار طنز هرچند کم فیلم رو به دوش کشید، ولی به خوبی از عهدش بر اومد و فیلم رو از کسل کنندگی که دچارش بود تا حدی بیرون آورد.
در صحنه ی اول فیلم هزار تو ما فقط پدری رو میبینیم که فرزندش رو گم کرده و حالا به یه نحوی به همسرش خبر می ده از همون ابتدای داستان، یعنی از همون سکانس ابتدایی متوجه میشید که پدر یه ریگی به کفشش هست‌ و بعد حدود بیست دقیقه از فیلم همراه پدر و مادر تو خونه حبس میشیم و به گریه و زاری ها و تهدید های ساره بیات گوش میدیم.



وقتی که خوب خسته شدیم و حوصلمون سر رفت کم کم وارد ماجرا میشیم.
میفهمیم رازهای بزرگی وجود داره که شخصیت های فیلم ازش بی خبرن. رازهایی که به راحتی می تونیم حدسشون بزنیم و این قصه هیچ هزار توی غیر قابل کشفی برامون نداره.
روابط پنهانی و زنی که اونقدر حواسش به شوهرش نبوده که شوهرش مجبور شده با نزدیک ترین دوستش رابطه داشته باشه، به راحتی میشه حدس زد که کی بچه رو دزدیده و همه ی این ها برام یه علامت سواله بزرگه.

بررسی فیلم

در ادامه ی نقد و بررسی فیلم هزارتو

هدف نویسنده  یعنی طلا معتضدی از این فیلم چی بود. بازیگران این فیلم وقتی متن رو می خوندن به چی فکر کردن.
هدف این فیلم چی بود؟؟؟این که زن ها حواسشون به زندگیشون باشه؟؟؟این که روابط پنهونی به بچه ها آسیب می زنه؟؟؟
حتی اگر هدف فیلم هم همچین مفاهیم ساده و ابتدایی بوده چرا همچین مفاهیمی رو حتی ذره ای از فیلم دریافت نکردیم. چرا این فیلم برامون گنگ و مبهمه؟چرا نمیدونیم که می خواسته راجع به چی صحبت کنه؟؟؟



اینا سوال هاییه که بعد از دیدن فیلم هزار تو برام مطرح شده. این فیلم در حد و اندازه های بازیگراش نبود. در ضمن نقد بزرگی هم به تیم گریم این فیلمه که معمولا تو فیلم ها به چشمم نمیاد ولی واقعا داشتم به این فکر می کردم چرا انقدر گریم خانوم ها ضعیفه و یه شکل عمل کرده.
هیچ نقطه ی قوتی در این برای صحبت شدن وجود نداره و حتی یک دیالوگ تاثیر گذار هم درش پیدا نمی کنید.
امیدوارم حداقل دیگه شاهد این نباشیم که بازیگران مورد علاقمون وارد همچین پروژه های ضعیفی می شن.