با نقد و بررسی فیلم green book در خدمت تون هستم و امروز میخوام راجع به بهترین فیلم امسال از دیدگاه آکادمی اسکار صحبت کنم.خیلی زیاد دیدیم فیلم های قوی تا ضعیفی رو که محوریت اصلیشون موضوع با اهمیت نژاد پرستی بوده. اما این که این فیلم چه ویژگی داشته که تونسته تمام توجهات رو به سمت خودش برگردونه یک موضوع قابل بحثه.

گرین بوک یک فیلم کمدی موزیکال محصول کمپانی یونیور سال پیکچرزه که در اوج خنده و خوشمزگی، تلخ ترین حقایق رو جوری که حتی خودتون متوجهش نمیشین به خوردتون میده.

نقد و بررسی فیلم green book

قبل از شروع بحث راجع به این فیلم میخوام راجع به چیزی صحبت کنم که نه تنها توسط بیننده ها یا منتقدین، بلکه حتی توسط خود فیلم هم بهش پرداخته نشد، با وجود این که اسم فیلم بر اساس اون انتخاب شده و اون کتاب سبز یا نام کامل ترش ^negro motorist green book^ باهاتون صحبت کنم.



ماجرا از این قراره که کتاب سبز در واقع یه کتاب مهم برای افراد سیاه پوسته که فردی به اسم ویکتور هوگو گرین اون رو تهیه کرده. به طور کلی می تونیم از این کتاب به عنوان یک لیست از تمامی مکان ها، هتل ها، رستورن ها، مناطق تفریحی و به طور کلی تمامی مکان هایی که سیاه پوستان اجازه ی حضور و ورود به اون مکان ها رو دارن یاد کنیم.

استفاده از این کتاب در دوره ای برای تمامی سیاه پوستان لازم و ضروری بود و نداشتن این کتاب و مرتکب شدن خطا و حضور اشتباه در مکان های ممنوع که تعدادشون هم بسیار زیاد بود عواقب بسیار بدی رو به همراه داشت.به صورت خلاصه فقط خواستم دلیل نام این فیلم و شاید مجهول موندن گرین بوک رو براتون توضیح داده باشم.

[megapros]اما توی نقد و بررسی فیلم green book نکته ی بسیار مهم بازی مکمل دو نقش مرد این فیلم یعنی ماهر شالا علی و ویگو مورتنسن هستش.[/megapros]


ماهر شالا علی نقش واقعی دان شرلی رو بازی می کنه که یک نابغه ی جاز بود، اونهم در دوره ای که اون قدر این سبک جا نیوفتاده بود. مردی که به هشت زبان زنده ی دنیا مسلط بود و مدرک دکتری روان شناسی و موسیقی و هنر رو داشت که متاسفانه به دلیل سیاه پوست بودن مورد توجه قرار نگرفت.

نقد و بررسی فیلم green book

ویگو مرتنسن که برای حضور در این فیلم اضافه وزنی رو هم متحمل شد، نقش تونی لیپ رو بر عهده داشت. آدمی به شدت اهل شرط بندی، ریسک و در لحظه تصمیم گرفتن که از هر فرصتی برای کسب درآمد استفاده می کرد و گاهی حتی برای گرفتن حقش از خشونت هم استفاده می کنه.



تونی به خانواده بسیار علاقه داره و همین آدم که ناخواسته به خاطر سبک اجتماعی جامعه اش به صورت ناخودآگاه عقاید نژاد پرستانه داره، (جوری که در ابتدای فیلم لیوانی رو که سیاهپوستی استفاده کرده بود رو به سطل اشغال میندازه) حالا به خاطر خونوادش قبول می کنه که راننده ی یک سیاهپوست بشه و برای اون کار کنه.

در مقابل ماهرشالا علی رو داریم، نوازنده ی پیانو، ثروتمند، قدرتمند، پر از نظم، ترتیب و ادب و احترام و دیسیپلین. که حتی نوشتن صفات این دو شخصیت کنار هم شبیه نوشتن لغات متضاد کنار همه.
این دو آدم کنار هم قرار می گیرن و سفری رو شروع می کنن که قراره دان شرلی رو به تور موزیکش در شهرهای مختلف برسونه.

دو نفر که پر از تضادن و از لحظه ای که کنار هم قرار می گیرن این حس رو به ما القا می کنن که تفاوت هاشون نه تنها در رنگ پوست شونه، بلکه دو آدم از دو کره ی مختلفن.

حتی فیلم برداری هم این حس رو به ما القا می کنه. در ابتدای فیلم که دان شرلی سوار ماشین میشه پشت سر تونی لیپ میشینه و در واقع ما قسمتی از کادر رو خالی داریم که وزن تصویر رو به هم میزنه و به اصطلاح سینمایی ها تصویر در یک طرف سنگینی می کنه، اما زمان که می گذره و این دو نفر بیشتر خودشون رو با هم وفق می دن. دان شرلی کم کم وسط و در نهایت سمت مقابل تونی میشینه و توازن برقرار میشه.

نقد و بررسی فیلم green book

تونی قصه ی ما حسی به موزیک نداشت و درکش نمیکرد. ولی دان شرلی که احساس و اعتراضش به تمام نابرابری ها تو کلامش نبود، اون رو با موزیک نشون می داد و همین تونی رو به موزیک و شنیدن علاقه مند کرد.



درخشان ترین صحنه ی این فیلم به نظرم شاید مضحک ترین صحنه ی اونه! صحنه ای که تونی مشغول خوردن مرغ کنتاکی پشت فرمونه و به دان شرلی تعارف می کنه و دان شرلی با ابهت خاصی میگه تو ماشین چیزی نمیخورم ولی تونی نه تنها کاری می کنه که دان شرلی تو ماشین غذا بخوره، بلکه اشغال هاشو هم از ماشین بیرون می ندازه، کاری که از جنس دان شرلی نیست. ولی لذت زندگیه واقعیه و این لذت رو در پایان این سکانس از لبخند و لذت و چشم های دان شرلی می خونیم و این بی نظیره.

یا نامه نوشتن هایی که از جنس دلتنگی های تونی بود، ولی بلد نبود به همسرش بگه و آروم آروم این کار رو از دان شرلی یاد می گیره.

یادتون رفت موضوع فیلم نژاد پرستی بود نه؟؟؟ و این معجزه ی این فیلمه.

کارگردان این فیلم که برنده ی سه جایزه ی گلدن گلاب بهترین فیلم کمدی، بهترین فیلم نامه و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای ماهر شالا علی و برنده ی بهترین فیلم آکادمی اسکار شده رو پیتر فالی بر عهده داشت، که بعد از فیلم های کمدی نه چندان موفق قبلیش با یه اثر قوی توجهات رو به خودش جلب کرد.



شاید متن سخنرانی فالی در مراسم گلدن گلاب براتون جالب باشه.

اون گفت: «فیلم کتاب سبز در مورد داستانی است که… (خطاب به گروه نوازندگان) لطفا، نه، موزیک پخش نکنید. لطفا، نواختن را متوقف کنید. باشه (ممنونم). این فیلم در مورد داستان سفری است که دان شرلی در دهه 60 قبل از دوران حقوق مدنی رفته است. دان شرلی مرد بزرگ و نابغه‎ای است که ارزش او به اندازه کافی درک نشد و تنها به دلیل سیاه‎پوست بودن و رنگ پوست بدنش نتوانست موسیقی را آن طور که دلش می‎خواست بنوازد. با این حال او آلبوم موسیقی خود را تولید کرد که تا به امروز طنین‎انداز است و شما را تحت تاثیر قرار می‎دهد.

زمانی که داستان او را شنیدم، به من امید داد و می‎خواستم این امید را با شما در میان بگذارم. چون ما هنوز در زمانه‎ای زندگی می‎کنیم که بین افراد فرق گذاشته می‎شود. و هدف از ساخت این فیلم همین است. بنابراین همه باید آن را ببینند و درس بگیرند. اگر شما بتوانید با این فیلم هم‌ذات‎پنداری کنید و با مفهوم آن تفاهم داشته باشید، تمامی افراد می‎توانند این کار را انجام دهند.

نقد و بررسی فیلم green book

تمامی کاری که باید بکنیم حرف زدن و قضاوت نکردن در مورد افراد براساس تفاوت‎های طبیعی است. یعنی باید به چیزهایی نگاه کنیم که بین ما مشترک است. باید بگویم چیزهای مشترک زیادی بین ما وجود دارد. ما همه یک هدف داریم؛ ما عشق و شادی را می‎خواهیم. اینکه با همه به یک شکل برخورد شود (تبعیض‎های نژادی از بین بروند) و این خواسته چیز بدی نیست.»

و در آخر می خوام این نقد رو با یه دیالوگ فوق العاده از این فیلم تموم کنم.
^عوض کردن قلب مردم جرات میخواد^

پیشنهاد می کنم اگه تا الان این فیلم رو ندیدین لذت دیدنش رو از دست ندین و نظرات خودتونو درباره ی نقد و بررسی فیلم green book با ما به اشتراک بذارید.

در ادامه بخوانید: