در این قسمت از سریال this is us قراره به اطرافیانمون بیشتر توجه کنیم. با ما در نقد و بررسی قسمت دهم فصل چهارم سریال this is us همراه باشید.

مطالعه نقد و بررسی قسمت های قبلی فصل چهارم سریال This is us

نقد و بررسی قسمت دهم فصل چهارم سریال this is us

بخش عظیمی از این اپیزود سریال this is us به زندگی توبی و کیت پرداخته شده بود. کیت که به اندازه کافی به عنوان یک زن از هزینه های مادر بودن شاکیه و حالا توبی در مقابلش قرار گرفته، که داره به تناسب اندام فوق العاده ای می رسه و به طبع طرفدارای بیشتری در زندگی اجتماعی خودش پیدا می کنه.
کیت اما مجبوره تمام وقت خودش و دغدغه هاش رو فدای موجود کوچولویی به نام جک کنه.
هر چند عاشقانه جک رو دوست داره اما به تنهایی هزینه دادن برای کیت خیلی گرون تموم شده.

دیدن پیام زنی از باشگاه بدن سازی توبی هم یه جورایی براش تیر خلاص بود. توبی حالا دیگه با دیگران درد و دل می کنه و از اون بدتر از کیت پیش دیگران گله می کنه.هر چند که در نهایت کیت فهمید که توبی کاری با اون زن نداره، اما کاملا واضحه که توبی یه چیزیش هست.

در ادامه بخوانید »

در این شرایط کیت به عنوان یک زن بدترین افکار ممکن به سراغش میاد که دیگه دوستم نداره، من به اندازه ی کافی خوب نیستم و دیگه براش جذابیتی ندارم، که اون فقط به خودش اهمیت میده و خونواده براش مهم نیست.
در واقع ما رو یاد قضاوت ها و حکم هایی می ندازه که از قبل و بدون دونستن واقعیت صادر می کنیم.

جدا از تمام این ها “کریسی متز” که تنها بازیگر سایز پلاسیه که به شخصه طرفدار بازیشم، اونقدر قوی این افکار و به هم ریختگی احساسات رو نشون داد که زیبایی این اپیزود رو چندین برابر کرد.



اما خوب در نهایت فهمیدیم که مشکل توبی هم آشفتگی روانیش در رابطه با پسرشون جک بود.
که نابیناست، که نمی تونه از جهانش لذت ببره. که نمی تونه اون رو به عنوان پدر ببینه که بدونه پدرش چه شکلیه و در کل تمام نگرانی های توبی برای دنیای تاریک پسرش بود.

آشفتگی های ذهنی که اونقدر ادم ها رو درگیر خودش می کنه که تنها راهی که به ذهن میرسه رفتن و فرار کردن از اون آشفتگی هاست.
اما چون همیشه جهان عادت به این داره که نور و زیبایی رو در تاریک ترین حالت ممکن به ادم هاش نشون میده، دقیقا زمانی که کیت و توبی مشغول بحث سر این موضوع بودن متوجه شدن که جک کوچولو داره به نور چراغ واکنش نشون میده و سعی می کنه بهش دست بزنه.

نقد و بررسی قسمت دهم فصل چهارم سریال this is us

اما خوب مهم ترین نکته ربکاییه که داره نشونه هایی از الزایمر رو نشون میده و ازمایشاتشم نتیجه ی خوبی رو نشون ندادن.
رندال به عنوان نگران ترین فرد خونواده نسبت به ربکا اونو پیش دکتر برد و همین موضوع همسر ربکا رو ناراحت کرد. اما دقیقا وقتی که فهمیدن ربکا مشکلش جدیه، همه ی اختلافات کنار رفت و فقط سعی کردن مشکل رو حل کنن.

و خوب اینم از ویزگی مشترک ادم هاست تا زمانی که تو شرایط بد قرار نگیرن، قدر داشته هاشون رو نمی دونن. شوهر ربکا حالا فهمید که اگر رندال نبود شاید دیر به مشکل ربکا پی می برد. رندال هم حالا خوشحال بود کسی هست که از ته قلبش مراقب مادرشه و ازش مواقبت می کنه.

کوین به دنبال داستان عاشقانه ی خودشه، اما داستان عاشقانه ساختنی نیست، اتفاق افتادنیه و فکر می کنم حالا فهمیده که به جای تلاش واسه ساختن داستان عاشقانه باید منتظرش بمونه تا اتفاق بیوفته.



حرف از داستان عاشقانه شد و می خوام از داستان عاشقانه ی جک و ربکا حرف بزنم که مطمئنا طرفداران این سریال باید سخنرانی قبل ازدواج ربکا رو یادشون باشه که با این جمله خطاب به جک به پایان رسید که “تو داستان عاشقانه ی منی”.
و در این قسمت میفهمیم که کلمه ی داستان عاشقانه از کجا اومده. در واقع مادر ربکا برای نصیحت بهش گفته بود که دنبال مردی باش که یه داستان عاشقانه برات بسازه.

اما مهم ترین نکته این جاست که ربکا با این حافطه ی در حال از هم پاشیده شدن، کاملا و با جزییات خاطراتش رو با جک به خاطر میاره.
و این در عین دردناک بودن پر از مفهومه.

فیلم برداری این قسمت فوق العاده بود. در عین حال که به گدشته ی ربکا بر می گشتیم، حال و هوا و تم خاص کریسمس رو کاملا در نوع فیلم برداری حس می کردیم.
و صحنه ی عاشقانه ی جک و ربکا در تعمیرگاه ماشین و جرقه های جوشکاری در بک گراند یکی از زیبا ترین صحنه های سریال بود.
این سریال بی نظیره و هیچ حرف اضافه ای نمیشه در رابطه باهاش زد. 

در ادامه بخوانید »نقد و بررسی قسمت یازدهم سریال this is us ; خواب های واقعی