قسمت دوم فصل چهارم this is us قسمتی که به روابط والدین و نوجوانان می پردازه.با ما در نقد و بررسی قسمت دوم فصل چهارم this is us همراه باشید.

مطالعه بررسی قسمت به قسمت فصل چهارم سریال This is us

نقد و بررسی this is us

به نظرم این قسمت از سریال this is us نکته هایی داشت که هر پدر و مادری که نوجوونی توی خونه دارن باید این نکات رو بدونن و ازش استفاده کنن.



این قسمت از سریال this is us به پدر و مادرها روزهای نوجوونیشون رو یادآوری می کنه.
یادشون میاره که اونها هم با تمام پیچیدگی های نوجوونی آشنان و تمام به هم ریختگی احساسات و تلاش برای کشف جهان و نیاز به بهترین بودن رو میشناسن. اما یه وقتایی اونقدر نگرانی و احساسات بهشون غالب میشه که تمام این ها رو فراموش می کنند. یادشون میره اون ها صاحب بچه هاشون نیستن و به قول رندال فقط وظیفه دارن نگرانشون باشن نه صاحبشون. یادشون میره نباید تسلیم احساسات و نگرانی هاشون بشن.

this is us

در ادامه ی نقد و بررسی قسمت دوم فصل چهارم this is us

یادشون میره پدر و مادر ها در اوج بهترین بودن همیشه از نظر جهان بینی و اطلاعات چند قدم عقب تر از بچه هاشون هستند و این رو در این قسمت  دقیقا همون جایی میبینیم که جک به ربکا گفت حالا دیگه بچه ها ما رو پخمه می دونن.
جایی که یه نوجوون ترجیح می ده به جای کنار خونواده  بودن کنار دوست هاش باشه، نگرانی های پدر و مادر رو مایه ی آبروریزی میدونه، تنهایی رو به تفریحاتی که همیشه عاشقشون بوده ترجیح میده و تمام تغییراتی که دنیای یه نوجوون و والدینش رو تحت تاثیر قرار میده درش شکل میگیره.



جایی که رندال نگرانی هاش رو در اولویت قرار می ده و اصرار می کنه دیژا رو خودش به مدرسه ببره در صورتی که دیژا میخواد با اتوبوس و تنها به مدرسه بره چون دقیقا ماهیت نوجوونی همین استقلال طلبیه، می خواد مستقل بودن و بزرگ شدن رو تجربه کنه بی خبر از تمام نگرانی هایی که پدر و مادرش رو درگیر کرده.

جایی که دختر رندال میخواد یه مدل موی جسورانه و خاص رو انتخاب کنه و تمام نگرانی های همسرش و جمله ی فوق العادش که «من هیچ وقت علایق و خوشحالی خودم رو به علایق و خوشحالی تو ترجیح نمیدم» ولی بعد از تمام شدن این جمله  نگرانی ای تو صورتش پیدا میشه که دقیقا حال پدر و مادر ها رو به تصویر می کشه.

نقد و بررسی
این سریال خیلی هوشمندانه و ریز بینانه ما رو با این مسائل رو به رو می کنه.



به نظرم بازی «بدترین حالت ممکن» رو هرکسی که این سریال رو دیده اگه تا حالا اونقدر بهش توجه نکرده باشه از این به بعد همیشه اون رو تو زندگیش به کار میگیره.
بازی ای که باید نسبت به هر شرایطی ترسهات و بدترین حالت ممکنی که به فکرت میرسه رو به زبون بیاری و اتفاقا این یکی از روش های آروم شدن در شرایط سخت زندگیه. باعث میشه از نگرانی های بی مورد خلاص شی، بدترین حالت ممکن رو در نظر بگیری و فکر کنی و براش راه چاره پیدا کنی.

نقد و بررسی قسمت دوم

و برسیم به کیت که داره با کودک نابیناش و زندگی جدیدش کنار میاد. داره سعی می کنه شرایط رو بپذیره و به نباید ها فکر نکنه و باید هایی که می تونه باهاشون دنیای بهتری برای پسر نابیناش بسازه رو بشناسه و انجامشون بده.

کیت سعی می کنه یه دنیای بی حد و مرز رو برای کودک نابیناش فراهم کنه.



سعی می کنه خبر شنیدن نابینایی پسرش رو شبیه یه گزارش آب و هوایی بشنوه و باهاش کنار بیاد چون این شرایط زندگیشه و فقط باید یاد بگیره که بهترین خودش باشه حتی تو شرایط سخت.

سریال this is us یادمون میده وقتی تو خانواده شرایط و آزادی عمل رو همراه با مراقبت کنترل شده به فرزندانمون میدیم، در واقع این شانس رو بهشون میدیدم که تمام جهان رو بگردن، اشتباه کنن، تجربه کنن و دوباره برگردن و رو صندلی هایی که پدر و مادر براشون خالی گذاشتن بشینن.
همه به خونواده بر می گردن و کاش اون خونواده برای هر کسی امن ترین جای دنیا باشه.

«این ما هستیم» سریالیه که بخش های فراموش شده ی زندگی رو بهمون یادآوری می کنه.همراه فلش بک هایی که میزنه ما رو هم وارد دنیای گذشته ی خودمون می کنه و به نظرم این از معجزه های این سریاله.

نظر شما راجب این قسمت از سریال چی بود؟ لطفا نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید.

در ادامه بخوانید » نقد و بررسی قسمت سوم فصل چهارم this is us ; حس حمایت