به پایان فصل اول سریال دل رسیدیم. با ما در نقد و بررسی قسمت سیزدهم سریال دل همراه باشید.
در این قسمت از سریال دل بالاخره پرده از رازها برداشته شد. جالب اینجاست که این سیزده قسمت نهایتا می تونست تو پنج یا شیش قسمت جمع شه.

بررسی قسمت های قبل رو می تونید از اینجا بخونید.

نقد و بررسی قسمت سیزدهم سریال دل

رستا به خاله پروین پناه آورد. خاله پروینی که شبیه به همه ی شخصیت های این سریال، شخصیت نا مفهومی داره. کیه، چیه از کجا اومده؟ دختری که ازش حرف میزنه کیه، چرا نرفت عروسی رستا و هزار تا سوالی که در رابطه باهاش وجود داره.

جالب بود طریقه ی ارامش دادنش به رستا . مثلا تو اون حال خراب رستا با لبخند و انرژی، از رستا می خواست این هوای خوب و از دست نده و بره تو حیاط ورزش کنه.

یا اون امار دادن های عجیب که ادم رو بیشتر به سمتی میبرد که انگار داره اخبار نگاه می کنه. هر دقیقه یه زن قربانی تعرض جنسی میشه. در هر پنج ثانیه نه نفر میمیرن ولی در عوض در هر ثانیه ۵ نفر متولد میشن. تو این مدت کلی ازدواج ثبت میشه.پس زندگی زیباست.



نمی دونم واقعا بین ما و سازندگان این سریال چقدر فاصله است که اینقدر دنیایی که نشونمون میدن دنیای غریبه ایه.
خاله پروین که می گفت تا هر وقت خودت نخوای حرف بزنی من ازت چیزی نمی پرسم، دقیقا سه چهار دقیقه بعد به رستا میگه باهام حرف بزن.
تو این اپیزود حتی بیشتر از اپیزودهای قبل موسیقی شنیدیم، موسیقی که کم کم داره تبدیل به یکی از پارامترهای شدیدا آزار دهنده ی این سریال میشه.


در رابطه با دزدیده شدن رستا در بررسی هفته ی قبل احتمالات رو بررسی کردیم، اما یکی از احتمالات جا موند و اون همون آدمیه که در اپیزود اول پدر رستا رو تهدید کرد که لازم دونستم بهش اشاره کنم، اما من همچنان برام نکیسا جزو گزینه های خیلی پر رنگ در این داستانه.

اما در نهایت فهمیدیم که رستا به خاطر دزدیده شدن و تجاوز بهش آرش رو ول کرده، با این استدلال که نمی خوام آرش به خاطر این موضوع زجر بکشه و هر سال سالگرد ازدواجمون براش درد به همراه نداشته باشه.

به شخصه برام اصلا قابل هضم نیست این استدلال، چون آرش جلوی چشم رستا پر پر زد و رستا واقعا اگر به عشق و اگر عاشقی باید خوشبختیشو بخوای اعتقاد داره، نمی تونه این حال آرش رو ببینه و بی تفاوت باشه.



و جالب تر از همه ی اون ها ری اکشن خاله پروین بود که بعد از شنیدن حرف های رستا گفت اینم یه تعبیریه که باعث شد تو اوج جدیت داستان به قهقهه بیوفتم.

اما حالا دلیل بودن رستا رو با مهران میفهمیم،که تو تمام مدت دنبال مدرک و اعتراف گرفتن از مهران بوده و بدتر از همه ی این ها ویسیه که پدر رستا گوش کرد و حالا از کل ماجرا باخبره.

اما خوشبختی در اینه که پدر رستا بالاخره تو این اپیزود شبیه به یه بابای واقعی شد و وقتی سر رستا داد زد از ته دلم گفتم آخیش! آخه این حجم از خنثی بودن واقعا دیگه داشت تبدیل به کمدی میشد.
فصل اول سریال دل هم به پایان رسید و امیدواریم فصل دوم پر اتفاق تر ، با موسیقی کم تر و سریع تر پیش بره.

در ادامه بخوانید » نقد و بررسی قسمت چهاردهم سریال دل ؛ بخواب آرام دل دیوانه!