گمراه و گمراه تر رها میشویم. با ما در نقد و بررسی قسمت نهم و دهم سریال servant همراه باشید.

همچنین اگه نقد و بررسی قسمت ششم تا هشتم سریال servant مطالعه نکردید حتما مطالعه کنید.

خدمنکار سریال عجیبی رود. کشش و گیرایی فوق العاده ای داشت. شاید در ظاهر ماجرایی نچسب رو در خلاصه ی داستانش میدیدیم، داستانی تکراری که بارهاباهاش مواجه شدیم اما ماجرا این جاست که این سریال در اجرا و تصویر و نبوغ کارگردان اونقدر تبحر داره که به شدت مخاطب رو با خودش درگیر می کنه.

در ادامه بخوانید » در ادامه بخوانید » معرفی سریال servant “خدمتکار” ؛ عروسکی از جنس انسان

نقد و بررسی قسمت نهم و دهم سریال servant

مخاطب گیجه ، نمیدونه داره یه سریال ترسناک نگاه می کنه یا درام، پر از شک و تردیده و به نظرم همین موضوع راز موفقیت این سریاله.
میرسلا باراتیون سریال محبوب گیم اف ترونز حالا به عنوان خدمتکاری مرموز وارد داستان میشه. کسی که گویا علاقه ی شدیدی به دوروتی و زیباییش داره و از نظر احساسی به شدت بهش وابسته اس.

دوست نداره دوروتی با مایو وارد تلویزیون بشه و عجیبه که چرا؟ برای همین همه چیز دست به دست هم میده تا اون روز دوروتی نتونه سر کار بره.
سریال تو ترسوندن مخاطب هاش نه با موضوع بلکه با اتفاقات به شدت تبحر داره. مثلا زمانی که در تولد جریکو پلیش وارد خونه شد و سراغ یک بچه ی گم شده رو گرفت نه تنها دست های لین و صورت شان بلکه قلب ما هم لرزید اما در کسری از ثانیه نفس عمیقی کشیدیم و فهمیدیم یه دختر اشتباهی همراه جمعیت از کلیسا به خونه اومده.



این که چه اتفاقی برای جریکو افتاده هنوز برامون پر از ابهامه اما گویا دوروتی مقصر این داستان بوده اون هم دقیقا زمانی که شان خونه نبود.
این سریال پر از شگفتیه. به نظرم این ابتکار کار با غذاها توسط شان زیبایی فوق العاده ای به این سریال بخشیده.

این فصل تموم شد و ما همچنان با کلی سوال رها موندیم که مهم ترینش اینه که بچه چطور مرده.
پایان این فصل از سریال به معنی واقعی کلمه دیوانه وار بود. عمو جرج برگشته و این بار خاله ای که ازش حرف میزد هم همراهشه. اما خب این خاله اونقدر ها هم ترسناک به نظر نمیرسید. اما زمانی ترسناک شد که دوروتی به این نتیجه رسید این زن همون زنیه که فرقه ای رو هدایت می کنه که روزی بچه های زیادی رو حبس و به گروگان گرفته بودن در حالی که تیر اندازی های زیادی انجام میشد و خود دوروتی از این ماجرا گزارش تهیه کرده بود در گذشته باهاش آشنا شده.

اما زمانی متوجه این موضوع میشه که دیگه بچه ای در کار نبود، بچه دوباره تبدیل به عروسک شده رود اما بدتر از همه ی این ها این بود که حالا دیگه دوروتی تفاوت بین بچه و عروسک رو تشخیص داده و این برگ برنده ی بزرگی برای چشم انتطار گذاشتن بیننده برای فصل بعده.
موسیقی همراه با ویالون جیغ دار، بازی با غذاها و فضای دارک خونه از ابتکارات فوق العاده ی سریال ام نایت شیامالانه.



نمیدونم ولی شاید فضای متفاوت این سریاله که اون رو برای بیننده هاش به شدت جذاب کرده، مثلا تو کدوم فیلم یا سریالی میبینید که نقش اول داستان جفت بچه رو به حالت پودر در بیاره و باهاش کیک تولد فرزندش رو درست کنه و شاهد این باشه که مهموناش با ولع و لذت اون کیک رو میخورن.

حالا دیگه مطمئنیم با یه فرقه ی عجیب و غریب مذهبی طرفیم  این که چطور شان حس درد و چشایی و به طور کلی تمام حواسش رو از دست داده و داستان اون تکه چوب ها چی بوده موضوعاتین که باید براشون منتظر بمونیم.

در پایان این فصل لین از خونه رفته و به آغوش عمو و خالاه اش برگشته اما مطمئنا کلیدی ترین نقش این سریال به این راحتی ها از داستان جدا نمیشه و بر میگرده.
سریالی که بعد از پخشش حجم بزرگی از فضای توییتر و مباحثش رو به خودش اختصاص داده.
باید منتظر موند و دید این سریال متفاوت قراره ما رو به کجا برسونه.