در این قسمت از سریال see فصل جدید ی از زندگی باباواس و خونوادش آغاز میشه.با ما در نقد و بررسی قسمت چهارم سریال see  همراه باشید.

از اینجا نقد و بررسی قسمت های قبلی سریال see رو مطالعه کنید.

نقد و بررسی سریال see

این قسمت از سریال بدون مقدمه ما رو وارد حمله ی ویچ فایندرز به قبیله بابا واس می کنه. افراد قبیله ی آلکنی برای نجات جون خودشون باباواس و خونوادش رو لو می دن و به هر طریقی که شده باباواس از دست ویچ فایندرز فرار می کنه.



در نقد و بررسی قسمت های قبل ذکر کردم وقتی جرلمارل جعبه ای رو در اختیار فرزندانش گذاشت و اولین چیزی که ازش بیرون اومد یه قایق کوچیک بود، در واقع اولین چیزی که برای بچه هاش به امانت گذشت راه فرار و رسیدن به خودش بود. اما انگار باباواس زودتر وارد عمل شد و اون قایق رو برای روز مبادا ساخت.

ساخت قایق هر چند شاید به چشم خیلی ها توسط باباواس که یه ادم کوره غیر منطقی به نطر بیاد، اما همون طور که قبلا گفتم آدم ها همیشه راهش رو پیدا می کنن این که چطور وقتی بعضی از حواست رو از دست میدی، بقیه ی حواست قوی تر میشن و تو یاد می گیری چطور با این ضعف کنار بیای‌.

سریال see

در ادامه ی نقد و بررسی قسمت چهارم سریال see

پس نطر شخصیم اینه که ساخت قایق توسط باباواس غیر منطقی نیست، اما این که چطور فهمید اون یه قایقه و اصلا وسیله ایه که برای حرکت روی آب مناسبه، در جایی که هیچ علم یا نمونه ی مشابهی براش وجود نداشت یه کم عجیب به نظر می رسه.

به هر حال بابا واس و خونوادش بهای سنگین از بین رفتن قبیله ی آلکنی رو به جون می خرن و از اون جا فرار می کنن.

نامه ی آخر جرلامارل که به دست پاریس سپرده شده خبر از تشکیل یک حکومت جدید توسط جرلامارل رو میده. حکومتی که منتظره تا افراد اصلیش بهش برسن تا کامل بشه. حکومتی که ما هم به عنوان بیننده ی سریال بی نهایت براش هیجان داریم که ببینیم چی از آب درومده.



هانیوا تصورات خوبی از این حکومت داره، این که حکومتیه که با علمی که داره می تونه زندگی بهتری رو برای آدم ها بسازه، این که اونجا دنیاییه که می تونه به حقایق برسه، اما پیش بینی من اینه که اون دنیایی که هانیوا ازش حرف می زنه اونقدر ها هم روشن نیست.

چون چیزی رو که همه ی ما بهش آگاهیم و حتی خود این سریال هم بارها بهش اشاره کرده اینه که ذات قدرت بی رحمه و باعث میشه که هر کسی که باهاش درگیره هم دچار بی رحمی بشه.
شاید تصوری که هانیوا از پدرش داره با چیزی که واقعا حقیقت داره کاملا متفاوت باشه و این چیزیه که سریال داره ما رو براش اماده می کنه. پس باید منتظر موند و دید که قراره چی از این جهان مدرن وسط اون همه سیاهی بهمون نشون داده شه.

قسمت چهارم سریال see

در ادامه ی نقد و بررسی قسمت چهارم سریال see

این سریال زیر پوسته های سطحی خودش حرف های زیادی برای گفتن داره. انگار سریال نه تنها کتاب هایی رو تو دست های هانیوا و کوفن، بلکه محتویات اون کتاب ها رو لا به لای سکانس هاش برای ما گذاشته.
همون طور که گفتم یکی از کتاب ها کتاب هزار و نهصد و هشتاد و چهاره که تو دستای هانیوا دیدیمش اما بارها تو سریال گریزی بهش زده شد.

مثلا نا آگاهی های مردم که در نهایت دلیل ناشناخته ها به نیروهای ماورایی ربط داده میشه، سیاهی که در سیاست وجود داره و مثالش رو جایی میبینیم که وقتی وزیران می خوان علیه ملکه توطئه کنن با خودشون می گن نباید خشونت یا خون ریزی اتفاق بیوفته وگرنه مردم شورش می کنن که ما ملکه رو کشتیم.  باید این کار رو آروم و بی سرو صدا و تو سکوت انجام بدیم تا مردم بگن مرگ ملکه عدالت الهی بود و این سکانس ها به شدت فوق العادس.
اگر به این سریال عمیق تر نگاه کنید، داره خیلی از باورها و عادت ها و ذهنیت های اشتباهمون رو زیر سوال می بره.



دختری که همراه باباواس و خونوادش به رودخونه پناه آورده شاید یکی از شخصیت های مهم داستان باشه. تا قبل از اون فکر می کردم این دختر فقط به عنوان سیاهی لشکر با باباواس و خونوادش همراه شده تا تو درگیری ها بمیره ولی دیالوگی که با کوفن داشت نشون داد که این همون سایه است و احتمالا قراره تاثیر مهمی تو داستان داشته باشه.

بررسی سریال

در ادامه ی نقد و بررسی قسمت چهارم سریال see

اتفاقاتی در انتهای این اپیزود افتاد که بی نهایت گنگ بود، و برای فهمیدنش باید منتظر قسمت های بعد بمونیم. این که چه کسی از قبیله ی باباواس دزدی کرده، این که چرا فقط سلاح و اون چیز با  ارزش ماگرا رو برد، این که جرلامارل به این موضوع ربط داره یا نه، اون آدمی که وسط جنگل وایساده بود کی بود؟؟ این که ملکه چطور باعث نابودی پادشاهیش شد و ایا اصلا این اتفاق افتاده یا نه سوالاتیه که در قسمت بعد بهش جواب داده میشه و فقط میشه منتظر موند و دید سریال چی برامون آماده کرده.

در ادامه بخوانید» نقد و بررسی قسمت پنجم سریال see ; ریتمی مشابه گیم اف ترونز