افسردگی، یک بیماری رایج و جدی است که بر احساسات، نحوه تفکر و عملکرد شما تاثیر منفی می گذارد. در صورت ابتلا به افسردگی احساس غم و اندوه کرده یا علاقه خود را به فعالیت هایی که قبلا از آن ها لذت می بردید، از دست می دهید. این بیماری می تواند به مشکلات عاطفی و جسمی منجر شده و بازدهی شما را در محل کار و منزل کاهش دهد.

آمارها نشان می دهد که از هر 6 نفر 1 نفر در دوره ای از زندگی خود افسردگی را تجربه خواهد کرد. این بیماری می تواند در هر سنی رخ دهد. اما معمولا برای اولین بار علائم آن در اواخر دوران نوجوانی تا اواسط دهه 20 زندگی ظاهر می شود. زنان بیش از مردان در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارند. بعضی مطالعات نشان داده اند که یک سوم زنان در طول زندگی خود به یک دوره افسردگی مبتلا می شوند. اگر بستگان درجه یک شما (والدین، فرزندان، خواهر یا برادر) به افسردگی مبتلا باشند، احتمال ابتلای شما به این بیماری بیشتر است.

در ادامه بخوانید » افسردگی بعد از سفر را چطور برطرف کنیم؟ 

تفاوت افسردگی با غم و اندوه

طبیعی است که مرگ یکی از عزیزان، از دست دادن شغل یا به پایان رسیدن یک رابطه در شما ایجاد غم و اندوه کند. بسیاری از افراد که چنین شرایطی را تجربه می کنند، خود را افسرده می دانند. اما واقعیت آن است که غمگین بودن با افسردگی تفاوت دارد. اگرچه هر دوی این مشکلات با احساس اندوه و کناره گیری از فعالیت های معمول همراه هستند، اما تفاوت های زیادی هم با یکدیگر دارند که مهم ترین آن ها عبارتند از:

  • در غم و اندوه، احساسات دردناکی وجود دارد که معمولا با خاطرات مثبت آمیخته می شوند. اما در افسردگی، فرد به مدت بیش از 2 هفته دچار تغییر خلق و خو و کاهش علاقه به فعالیت های روزمره می شود.
  • در غم و اندوه، معمولا عزت نفس حفظ می شود. اما در افسردگی، فرد احساس بی ارزش بودن داشته و از خود متنفر است.
  • در غم و اندوه، فرد ممکن است به دلیل علاقه ای که به شخص فوت شده دارد به مرگ و پیوستن به او فکر کند. اما در افسردگی، بیمار به دلیل احساس بی ارزش بودن یا بی لیاقتی به خودکشی فکر می کند.

گاهی اوقات غم و افسردگی به طور همزمان وجود دارند. در بعضی افراد، مرگ یکی از عزیزان، از دست دادن شغل یا وقوع یک حادثه بزرگ می تواند به افسردگی منجر شود. اگر به طور همزمان به غم و افسردگی مبتلا شوید در مقایسه با زمانی که فقط اندوهگین هستید، شدت حزن و اندوه بیشتر و مدت آن طولانی تر است.

مطلب مرتبط: آیا من افسردگی دارم یا فقط ناراحتم؟

تفاوت افسردگی با غم و اندوه

انواع افسردگی

به طور کلی، این بیماری به 9 دسته تقسیم بندی می شود:

افسردگی اساسی (Major depression)

به افسردگی اساسی (ماژور) اختلال افسردگی اساسی، افسردگی کلاسیک یا افسردگی تک قطبی هم گفته می شود. مبتلایان به افسردگی اساسی در اغلب روزها علائم این بیماری را تجربه می کنند. این بیماری با آنچه در اطراف شما رخ می دهد، ارتباط چندانی ندارد. ممکن است شما یک خانواده دوست داشتنی، تعداد زیادی دوست و یک شغل مناسب داشته باشید؛ ممکن است دیگران به زندگی تان حسادت کنند، اما خود شما افسرده باشید. افسردگی اساسی، نوع شدیدی از افسردگی است که با علائم زیر مشخص می شود:

  • احساس غم، اندوه و استیصال
  • از دست دادن علاقه نسبت به فعالیت های لذت بخش گذشته
  • اختلال خواب به صورت کم خوابی یا خواب بیش از حد
  • کمبود انرژی و احساس خستگی
  • کاهش یا افزایش اشتها
  • وجود دردهای غیر قابل توضیح
  •  
  • عدم تمرکز، مشکلات حافظه و عدم توانایی در تصمیم گیری
  • احساس ناامیدی یا بی ارزشی
  • نگرانی و اضطراب دائمی
  • فکر کردن به خودکشی یا اقدام به خودکشی

علائم افسردگی اساسی می تواند برای هفته ها یا حتی ماه ها ادامه داشته باشد. صرف نظر از اینکه علائم بیماری برای چه مدت زمانی ادامه دارد، افسردگی اساسی می تواند روابط و فعالیت های روزمره فرد را مختل کند.

افسردگی مداوم (Persistent depression)

اگر این بیماری برای بیش از 2 سال ادامه داشته باشد، به آن اختلال افسردگی مداوم، مزمن یا دیستیمیا می گویند. اگرچه ممکن است افسردگی مداوم به اندازه افسردگی اساسی احساس نشود، اما می تواند روی روابط و فعالیت های روزمره تاثیر داشته باشد. در ادامه به بعضی از مهم ترین علائم این بیماری اشاره خواهیم کرد:

  • اندوه عمیق و نا امیدی
  • عزت نفس پایین
  • عدم علاقه نسبت به مواردی که در گذشته از آن ها لذت می بردید
  • تغییر اشتها
  • تغییر الگوی خواب یا کاهش انرژی
  • اختلال در تمرکز و حافظه
  • کاهش عملکرد در مدرسه یا محل کار
  • نداشتن حس شادی حتی در موقعیت های شاد
  • انزوای اجتماعی

اگرچه این نوع افسردگی طولانی مدت است، اما ممکن است شدت علائم آن برای چند ماه کاهش پیدا کرده و مجددا افزایش یابد. بعضی از افراد قبل یا در حالی که به افسردگی مداوم مبتلا هستند، دوره هایی از افسردگی اساسی را هم تجربه می کنند. به این وضعیت افسردگی مضاعف گفته می شود.

افسردگی مداوم

افسردگی شیدایی یا اختلال دو قطبی (Manic depression, or bipolar disorder)

اختلال دو قطبی از دوره های مانیا (شیدایی) یا هیپومانیا (نیمه شیدایی) که طی آن احساس خوشبختی می کنید و دوره های افسردگی تشکیل شده است. برای تشخیص اختلال دو قطبی، شما باید به مدت 7 روز یا اگر در بیمارستان بستری می شوید برای مدت کوتاه تر دوره های شیدایی را تجربه کنید. ممکن است قبل یا بعد از دوره شیدایی دچار افسردگی شوید. علائم دوره های افسردگی مشابه افسردگی اساسی بوده و شامل موارد زیر می شود:

  • احساس غم یا پوچی
  • کمبود انرژی
  • اختلال خواب
  • اختلال تمرکز
  • از دست دادن علاقه نسبت به فعالیت های لذت بخش گذشته
  • فکر کردن به خودکشی

علائم دوره شیدایی عبارتند از:

  • افزایش انرژی
  • کاهش میزان خواب
  • تحریک پذیری
  • افزایش سرعت تفکر و تکلم
  • افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس
  • رفتارهای غیر معمول و پرخطر
  • احساس سرخوشی

هیپومانیا نوع خفیف تر مانیا به شمار می رود. در موارد شدید، بیمار دچار توهم و هذیان گویی می شود. همچنین ممکن است بیمار به طور همزمان علائم افسردگی و شیدایی را تجربه کند.

افسردگی سایکوتیک (Depressive psychosis)

بعضی مبتلایان به افسردگی اساسی در دوره هایی ارتباط با واقعیت را از دست می دهند. در این شرایط که به آن سایکوز (روان پریشی) گفته می شود، فرد دچار توهم و هذیان می گردد. توهم زمانی رخ می دهد که فرد چیزهایی می بیند، می شنود، استشمام می کند، می چشد یا احساس می کند که واقعا وجود ندارند. به عنوان مثال، صدای افرادی را می شنود یا افرادی را می بیند که در آن محل حضور ندارند.

افسردگی پریناتال (Perinatal depression)

افسردگی پریناتال، نوعی از افسردگی است که در دوران بارداری یا طی 4 هفته پس از آن رخ می دهد. به این بیماری، افسردگی بعد از زایمان هم گفته می شود. اما باید به این نکته توجه کرد که افسردگی پریناتال بر خلاف افسردگی بعد از زایمان در حین بارداری هم می تواند رخ دهد. تغییرات هورمونی مرتبط با دوران بارداری و زایمان می تواند مغز و در نتیجه خلق و خو را تحت تاثیر قرار دهد. کمبود خواب و مشکلات جسمی مربوط به بارداری و زایمان در بروز این نوع افسردگی نقش ندارد.

افسردگی پریناتال

علائم افسردگی پریناتال عبارتند از:

  • غم و اندوه
  • خستگی
  • نگرانی شدید درباره سلامتی و ایمنی نوزاد
  • مشکل داشتن برای مراقبت از خود یا نوزاد
  • افکار خودآزاری یا آسیب رساندن به نوزاد

افسردگی پریناتال می تواند برای هر شخصی اتفاق بیفتد. اما زنان فاقد حامی و زنان دارای سابقه افسردگی بیش از دیگران در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارند.

اختلال ناخوشی پیش از قاعدگی (Premenstrual dysphoric disorder)

اختلال ناخوشی پیش از قاعدگی (PMDD) نوع شدید سندرم پیش از قاعدگی (PMS) محسوب می شود. در حالی که علائم PMS جسمی و روانی است، PMDD بیشتر شامل علائم روانشناختی می شود. علائم روانشناختی PMDD در مقایسه با علائم PMS از شدت بیشتری برخوردار هستند. در افراد مبتلا به PMDD ممکن است علائم بیماری در روزهای منتهی به پریود به قدری شدید باشد که عملکرد روزمره آن ها را مختل کند. سایر علائم PMDD عبارتند از:

  • نفخ و حساسیت پستان ها
  • سر درد
  • درد مفاصل و عضلات
  • غم و نا امیدی
  • عصبانیت و تحریک پذیری
  • نوسانات شدید خلقی
  • حملات پانیک (هراس) و اضطراب
  • کمبود انرژی
  • اختلال در تمرکز

اعتقاد بر این است که همانند افسردگی پریناتال در PMDD نیز تغییرات هورمونی نقش دارند. علائم PMDD دقیقا پس از تخمک گذاری شروع شده و بعد از پریود شدن کاهش پیدا می کند. بعضی از زنان PMDD را به عنوان فرم شدید PMS پشت سر می گذارند. اما گاهی اوقات PMDD بسیار شدید بوده و می تواند تمایل به خودکشی را افزایش دهد.

افسردگی فصلی (Seasonal depression)

افسردگی فصلی که به آن اختلال عاطفی فصلی هم گفته می شود، نوعی از افسردگی است که به فصول خاصی از سال مربوط می شود. در بیشتر افراد علائم این بیماری در ماه های فصل زمستان ظاهر می شود. معمولا  علائم در پاییز که روزها کوتاه تر می شوند شروع شده و در زمستان ادامه پیدا می کند. مهم ترین علائم اختلال عاطفی فصلی عبارتند از:

  • انزوای اجتماعی
  • افزایش نیاز به خواب
  • افزایش وزن
  • احساس غم، نا امیدی و بی لیاقتی

افسردگی فصلی ممکن است با پیشرفت فصل بدتر شده و تمایل به خودکشی را افزایش دهد. به محض آن که فصل بهار شروع می شود، علائم بیماری نیز بهبود پیدا می کند. به نظر می رسد که تغییر ریتم بدن در پاسخ به افزایش نور طبیعی در این بهبودی نقش داشته باشد.

مرتبط: درمان افسردگی فصلی ؛ از نور درمانی تا دارودرمانی

افسردگی فصلی

افسردگی موقعیتی (Situational depression)

افسردگی موقعیتی از بسیاری از جهات مشابه افسردگی اساسی است. اما در وقایع یا موقعیت های خاص رخ می دهد، مانند:

  • مرگ یکی از عزیزان
  • ابتلا به یک بیماری جدی یا یک واقعه تهدید کننده زندگی
  • مشکلات مربوط به طلاق یا  حضانت فرزند
  • تجربه سوء استفاده جسمی یا عاطفی
  • مشکلات مهم حقوقی

احساس غم و اضطراب در حوادثی از این قبیل طبیعی است. اما اگر میزان این احساسات با حادثه ای که رخ داده متناسب نباشد و زندگی روزمره شما مختل شود، به افسردگی موقعیتی مبتلا می شوید. معمولا علائم افسردگی موقعیتی ظرف 3 ماه پس از واقعه اولیه شروع شده و شامل موارد زیر می شود:

  • گریه مکرر
  • احساس غم و نا امیدی
  • اضطراب
  • تغییر اشتها
  • اختلال خواب
  • کمبود انرژی و احساس خستگی
  • اختلال تمرکز
  • انزوای اجتماعی

افسردگی آتیپیک (Atypical depression)

افسردگی آتیپیک یا غیر معمول، نوعی از افسردگی است که در پاسخ به وقایع مثبت به طور موقت برطرف می شود. ممکن است پزشک از این بیماری تحت عنوان اختلال افسردگی اساسی با ویژگی های غیر معمول یاد کند. این بیماری علیرغم نامی که دارد غیر معمول یا نادر محسوب نمی شود. همچنین جدی بودن آن در مقایسه با سایر انواع افسردگی کمتر یا بیشتر نیست. ابتلا به افسردگی آتیپیک از این جهت چالش برانگیز است که ممکن است از نظر خودتان یا دیگران همیشه افسرده به نظر نرسید. این بیماری ممکن است در طول یک دوره افسردگی اساسی یا همراه با افسردگی مداوم رخ دهد. سایر علائم این بیماری عبارتند از:

  • افزایش اشتها و افزایش وزن
  • بی نظمی در غذا خوردن
  • احساس سنگینی در بازوها یا پاها که برای حداقل 1 ساعت در روز طول می کشد
  • احساس طرد شدن و حساسیت نسبت به انتقادها
  • دردهای مختلف
افسردگی آتیپیک

علائم افسردگی

در صورتی که از بین علائم زیر حداقل 5 مورد از آن ها را به مدت بیش از 2 هفته تجربه کنید، دچار افسردگی شده اید:

  • خلق و خو افسرده
  • کاهش علاقه نسبت به فعالیت هایی که در گذشته از انجام آن ها لذت می بردید
  • تغییر اشتها
  • کاهش یا افزایش وزن ناخواسته
  • کاهش یا افزایش میزان خواب
  • پریشانی و بی قراری
  • کاهش سرعت حرکات و تکلم
  • خستگی یا از دست دادن انرژی
  • احساس بی ارزشی یا گناه
  • اختلال در فکر کردن، تمرکز یا تصمیم گیری
  • فکر کردن به خودکشی یا اقدام به خودکشی

مطلب مرتبط: کلمات و عبارات رایجی که ممکن است نشانه افسردگی باشند!

مطلب مرتبط: 10 مورد از نشانه های جسمانی افسردگی که باید آنها را جدی بگیرید!

زنان

آمارها نشان می دهد که احتمال بروز این بیماری در زنان در مقایسه با مردان 2 برابر بیشتر است. بعضی از انواع افسردگی مثل افسردگی پس از زایمان و اختلال ناخوشی پیش از قاعدگی فقط در زنان رخ می دهند. آن دسته از علائم بیماری که بیشتر در زنان مشاهده می شوند، عبارتند از:

  • تحریک پذیری
  • اضطراب
  • نوسانات خلقی
  • خستگی

مردان

در مردان افسرده در مقایسه با زنان احتمال زیاده روی در مصرف نوشیدنی های الکلی و نشان دادن خشم و عصبانیت بیشتر است. سایر علائم این بیماری در مردان شامل موارد زیر می شود:

  • کناره گیری از خانواده و موقعیت های اجتماعی
  • کار کردن بدون وقفه
  • نشان دادن رفتارهای توهین آمیز یا کنترل کننده در روابط

دانشجویان

تحصیل در دانشگاه می تواند برای بعضی افراد با استرس همراه باشد. چون فرد برای اولین بار در این سن با سبک زندگی، فرهنگ ها و تجربیات متفاوت روبرو می شود. برای بعضی از دانشجویان کنار آمدن با این تغییرات دشوار بوده و به همین دلیل ممکن است دچار افسردگی و اضطراب شوند. مهم ترین علائم این بیماری در دانشجویان عبارتند از:

  • اختلال تمرکز برای انجام کارهای مربوط به دانشگاه
  • بی خوابی یا خواب بیش از حد
  • کاهش یا افزایش اشتها
  • اجتناب از موقعیت ها و فعالیت های اجتماعی که قبلا از آن ها لذت می بردند
علائم افسردگی در دانشجویان

نوجوانان

تغییرات جسمی، فشار همسالان و سایر عوامل می توانند در افسرده شدن نوجوانان نقش داشته باشند. معمولا نوجوانان افسرده علائم زیر را تجربه می کنند:

  • کناره گیری از دوستان و خانواده
  • اختلال تمرکز برای انجام کارهای مدرسه
  • احساس گناه، درماندگی یا بی ارزشی
  • بی قراری (به عنوان مثال نمی توانند آرام بنشینند)

مطلب مرتبط: علائم افسردگی نوجوانان ؛ هر چیزی که باید بدانید!

کودکان

این بیماری در کودکان می تواند عملکرد فرد را در مدرسه یا فعالیت های اجتماعی تحت تاثیر قرار دهد. از علائم افسردگی در کودکان می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • گریه کردن
  • انرژی کم
  • رفتار چسبنده
  • نافرمانی
  • طغیان کلامی

مطلب مرتبط: علت افسردگی در کودکی ؛ پیش بینی کننده ی افسردگی در بزرگسالی

دلایل ابتلا به افسردگی

دلایل ابتلا به این بیماری به طور دقیق مشخص نیست. اما به نظر می رسد که عوامل زیر در بروز آن نقش داشته باشند:

  • ویژگی های ژنتیکی
  • تغییر میزان نوروترنسمیترها (انتقال دهنده های عصبی) در مغز
  • عوامل محیطی
  • عوامل روانی و اجتماعی

بعضی عوامل که تحت عنوان عوامل محرک شناخته می شوند، می توانند باعث بروز یا عود مجدد افسردگی شوند. از رایج ترین این عوامل می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • حوادث استرس زا مثل از دست دادن یکی از نزدیکان و مشکلات خانوادگی
  • مشکلات پزشکی مثل چاقی، بیماری های قلبی و دیابت

بعضی افراد بیش از سایرین در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارند. عواملی که احتمال افسردگی را افزایش می دهند، عبارتند از:

  • تجربه سوگواری یا مشکلات شغلی، خانوادگی و مالی
  • تجربه استرس حاد
  • داشتن سابقه خانوادگی افسردگی
  • استفاده از بعضی داروها مثل کورتیکواستروئیدها، بعضی بتا- بلوکرها و اینترفرون
  • مصرف الکل یا آمفتامین
  • آسیب دیدگی سر
  • سابقه ابتلا به یک دوره افسردگی اساسی
  • ابتلا به بیماری های مزمن مثل دیابت، بیماری انسدادی مزمن ریه (COPD) یا بیماری قلبی
  • زندگی با درد مداوم
  • درمان ناقص افسردگی
دلایل ابتلا به افسردگی

ارتباط افسردگی با ژنتیک

در صورتی که والدین، خواهر یا برادرتان به افسردگی مبتلا باشند، احتمال بروز این بیماری در شما در مقایسه با سایر افراد جامعه 3-2 برابر بیشتر است. با این حال، در بسیاری از مبتلایان به افسردگی سابقه خانوادگی ابتلا به این بیماری مشاهده نمی شود. به گفته محققان اگرچه افسردگی می تواند ارثی باشد، اما عوامل دیگری هم وجود دارند که می توانند در بروز آن نقش داشته باشند.

تشخیص افسردگی

اگر فردی مشکوک به افسردگی باشد، باید به پزشک مراجعه کند. پزشک از بیمار سوالاتی را درباره علائم و مدت زمان بروز آن ها می پرسد. همچنین ممکن است به منظور تشخیص دقیق تر معاینه فیزیکی انجام داده و آزمایش خون را توصیه کند. در مرحله بعد، از بیمار درخواست می شود که به منظور ارزیابی شدت بیماری پرسشنامه های زیر را تکمیل نماید:

  • مقایسه درجه بندی افسردگی هامیلتون: حاوی 21 بوده و شدت افسردگی را در افرادی که بیماری در آن ها تشخیص داده شده، نشان می دهد.
  • پرسشنامه افسردگی بک (Beck): به متخصصان کمک می کند که شدت علائم فرد را اندازه گیری کنند.

درمان افسردگی

این بیماری، یکی از قابل درمان ترین اختلالات روانی محسوب می شود. بین 80 تا 90 درصد بیماران افسرده در نهایت به درمان پاسخ خوبی داده و تقریبا در همه آن ها علائم بیماری تا حدودی کاهش پیدا می کند. اگر بیماری به قدری شدید باشد که بیمار در مراقبت از خود دچار مشکل شود یا این احتمال وجود داشته باشد که به خود یا اطرافیانش آسیب وارد کند، باید درمان در بیمارستان انجام شود. رایج ترین روش هایی که برای درمان افسردگی وجود دارند عبارتند از:

دارو درمانی

داروهای ضد افسردگی طی 2-1 هفته اول تا حدودی باعث برطرف شدن علائم می شوند. اما برای بهبودی کامل به حداقل 3-2 ماه زمان نیاز است. اگر بیمار با داروهای تجویز شده بهبود پیدا نکند، روانپزشک می تواند دوز دارو یا نوع آن را تغییر دهد. اگر مصرف دارو روی علائم شما تاثیری نداشته یا با عوارض جانبی همراه است، حتما با پزشک خود صحبت کنید.

داروهای ضد افسردگی

معمولا روانپزشکان به بیماران توصیه می کنند که حداقل تا 6 ماه بعد از برطرف شدن علائم به مصرف دارو ادامه دهند. البته ممکن است در بعضی از افراد که احتمال عود بیماری خیلی بالا است، به درمان طولانی تری نیاز باشد. انواع مختلفی از داروهای ضد افسردگی وجود دارند که هر کدام از آن ها روی یک نوروترنسمیتر متفاوت یا ترکیبی از نوروترنسمیترها اثر می گذارند:

  • مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) مثل فلوکستین، سرترالین، سیتالوپرام و اس سیتالوپرام
  • مهارکننده های مونوآمین اکسیداز (MAOI) مثل ترانیل سیپرومین، ایزوکربوکسازید و فنلزین
  • مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین (SNRI) مثل دولوکستین، ونلافاکسین و لوومیلناسیپران
  • داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای مثل نورتریپتیلین و ایمی پرامین
  • داروهای ضد افسردگی آتیپیک مثل ترازودون و میرتازاپین

استفاده از SSRI و SNRI می تواند با عوارض جانبی همراه باشد. از این عوارض می توان به حالت تهوع، یبوست یا اسهال، افت قند خون، کاهش وزن، بثورات پوستی و اختلال عملکرد جنسی اشاره کرد. داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و داروهای مهارکننده مونوآمین اکسیداز در مقایسه با سایر داروها عوارض جانبی جدی تری را نشان می دهند. به همین دلیل، معمولا فقط زمانی از آن ها استفاده می شود که سایر داروها تاثیری در بهبودی بیمار نداشته باشند.

مطلب مرتبط: داروهای ضدافسردگی ؛ هرآنچه باید در این مورد بدانید!

روان درمانی

گاهی اوقات روان درمانی یا گفتگو درمانی برای رفع علائم افسردگی خفیف کفایت می کند. اما اگر بیماری متوسط تا شدید باشد، معمولا از روان درمانی در کنار دارو درمانی استفاده می شود. پس از شیوع ویروس کرونا هم بیش از پیش روان درمانی آنلاین استفاده می شود. شواهد نشان می دهد که رفتار درمانی شناختی (CBT) در درمان این بیماری موثر است. CBT که روی حل مسائل حال حاضر متمرکز شده بر این اساس شکل گرفته که تفکر و احساسات فرد رفتار وی را تحت تاثیر قرار می دهند. CBT به فرد در شناسایی تفکرات منفی کمک کرده و باعث تغییر تفکرات و پاسخ های او نسبت به موقعیت های سخت و چالش برانگیز می شود. با توجه به شدت افسردگی، روان درمانی می تواند چند هفته یا خیلی بیشتر طول بکشد. در بسیاری از موارد می توان در 15-10 جلسه به بهبودی قابل توجهی دست پیدا کرد.

روان درمانی افسردگی

روان درمانی ممکن است فقط برای بیمار انجام شود یا سایر افراد را نیز درگیر کند. به عنوان مثال، خانواده درمانی یا زوج درمانی می تواند به رفع مشکلات موجود در ارتباطات کمک کند. گروه درمانی نیز افراد مبتلا به بیماری های مشابه را گرد هم می آورد تا شرکت کنندگان یاد بگیرند که دیگران با شرایط مشابه چگونه کنار می آیند.

الکتروشوک درمانی (ECT)

ECT یک روش درمانی پزشکی است که معمولا برای بیماران مبتلا به افسردگی اساسی شدید که به سایر درمان ها پاسخ نداده اند، انجام می شود. طی این روش در حالی که بیمار بیهوش است، مغز وی تحت تحریک الکتریکی مختصر قرار می گیرد. معمولا بیماران به 12-6 جلسه درمان نیاز دارند که به صورت 3-2 بار در هفته انجام می شود. ECT توسط تیمی از متخصصان آموزش دیده شامل روانپزشک، متخصص بیهوشی، پرستار یا دستیار پزشک انجام می شود.

تحریک مغناطیسی مغز (TMS)

از این روش درمانی فقط زمانی استفاده می شود که داروها در بهبود علائم بیماری موثر نباشند. برای انجام TMS، پالس های مغناطیسی به مغز فرستاده می شوند تا سلول های عصبی تنظیم کننده خلق و خو تحریک شوند. در این روش برخلاف روش ECT که با بیهوشی انجام می شود، بیمار کاملا هوشیار و آگاه است.

درمان های جایگزین

بعضی از افراد برای درمان افسردگی خفیف تا متوسط از داروهای گیاهی استفاده می کنند. از محبوب ترین این گیاهان می توان به گل راعی (St. John’s wort)، جینسینگ، بابونه و اسطوخودوس اشاره کرد. علاوه بر این، مکمل های غیر گیاهی هم وجود دارند که می توانند به درمان این بیماری کمک کنند. S- آدنوزیل متیونین (SAMe) و 5- هیدروکسی تریپتوفان 2 نمونه از این مکمل ها هستند که باید درباره اثربخشی آن ها تحقیقات بیشتری انجام شود. بهتر است قبل از مصرف هر نوع مکمل یا داروی گیاهی با پزشک خود مشورت کنید. چون بعضی از آن ها با داروهای مصرفی شما تداخل داشته یا ممکن است علائم افسردگی را تشدید کنند.

ورزش

ورزش هوازی مثل پیاده روی، دویدن، شنا و دوچرخه سواری میزان اندورفین را افزایش می دهد. همچنین نوروترنسمیتر نوراپی نفرین را که با خلق و خو در ارتباط است، تحریک می کند. به همین دلیل، می تواند به درمان افسردگی خفیف کمک کند.

مطلب مرتبط: درمان افسردگی در خانه ؛ روش های درمان افسردگی بدون دارو

ورزش و افسردگی

نقش رژیم غذایی در درمان افسردگی و پیشگیری از آن

شواهد علمی حاکی از آن است که اصلاح رژیم غذایی و دریافت مواد مغذی زیر می تواند به کاهش علائم این بیماری کمک کند:

سلنیوم

مصرف غذاهای حاوی سلنیوم در بهبود خلق و خو، کاهش اضطراب و کنترل علائم افسردگی موثر است. این ماده معدنی در غلات کامل، غذاهای دریایی و جگر یافت می شود.

ویتامین D

همه ما بیشتر ویتامین D مورد نیاز خود را از طریق نور خورشید به دست می آوریم. اما این ویتامین در مواد غذایی مختلف مثل ماهی، تخم مرغ و لبنیات غنی شده هم وجود دارد.

آنتی اکسیدان ها

ویتامین های A، C و E دارای خاصیت آنتی اکسیدانی بوده و رادیکال های آزاد را از بین می برند. تجمع رادیکال های آزاد در بدن می تواند در بروز اضطراب و افسردگی نقش داشته باشد. از غذاهای غنی از آنتی اکسیدان می توان به میوه ها و سبزیجات تازه به خصوص انواع توت و همچنین سویا اشاره کرد.

ویتامین های گروه B

ویتامین B9 (اسید فولیک) و ویتامین B12 به حفظ سلامت سیستم عصبی و مغز کمک می کنند. مصرف کافی این ویتامین ها از بروز اختلالات خلقی جلوگیری کرده و علائم افسردگی را کاهش می دهد. ویتامین B9 در سبزیجات برگدار تیره، میوه ها، مغزهای خوراکی، حبوبات، غلات کامل، لبنیات، گوشت قرمز، مرغ و غذاهایی دریایی و ویتامین B12 در تخم مرغ، گوشت قرمز، ماکیان، ماهی و شیر یافت می شود.

روی

این ماده معدنی اثربخشی داروهای ضد افسردگی را افزایش می دهد. غلات کامل، گوشت گاو، مرغ، حبوبات و مغزهای خوراکی از بهترین منابع حاوی روی به شمار می روند.

اسید چرب امگا 3

امگا 3 از طریق بهبود عملکرد مغز و حفظ غلاف میلین احتمال ابتلا به اختلالات خلقی و بیماری های مغزی را کاهش می دهد. ماهی، دانه بزرک، روغن بزرک، دانه چیا و گردو از بهترین منابع غذایی حاوی امگا 3 محسوب می شوند.

افسردگی و تغذیه

پروتئین

بدن از یک نوع اسید آمینه به نام تریپتوفان برای ساخت سروتونین (هورمون شادی) استفاده می کند. شما برای تامین تریپتوفان مورد نیاز بدن می توانید از ماهی تن، بوقلمون و نخود استفاده کنید.

پروبیوتیک ها

غذاهایی مثل ماست و کفیر به دلیل داشتن پروبیوتیک باعث افزایش باکتری های مفید روده می شوند. تحقیقات نشان داده که این باکتری ها در کاهش علائم افسردگی موثر هستند.

غذاهای مضر برای مبتلایان به افسردگی

مصرف غذاها و نوشیدنی های زیر باعث تشدید علائم این بیماری می شود:

الکل

بعضی از افراد برای کنار آمدن با افسردگی به مصرف نوشیدنی های الکلی روی می آورند. اما این افراد باید بدانند که مصرف الکل باعث تشدید افسردگی و اضطراب می شود. همچنین احتمال بروز تصادفات رانندگی، مشکلات خانوادگی و از دست دادن شغل را افزایش می دهد.

فست فود

فست فودها کالری زیادی دارند، اما مقدار مواد مغذی آن ها بسیار کم است. شواهد نشان می دهد افرادی که در مصرف فست فود زیاده روی می کنند بیش از سایرین به این بیماری مبتلا می شوند.

کربوهیدرات تصفیه شده

کربوهیدرات های تصفیه شده که در ماکارونی، نان سفید و انواع شیرینی یافت می شوند، احتمال ابتلا به این بیماری را افزایش می دهد. هنگامی که کربوهیدرات تصفیه شده مصرف می کنید، قند خون و سطح انرژی شما به سرعت بالا رفته و سپس با همان سرعت نیز کاهش پیدا می کند.

چربی های ناسالم

مصرف این دسته از چربی ها التهاب را افزایش داده، عملکرد مغز را مختل کرده و علائم افسردگی را تشدید می کند. مبتلایان به افسردگی باید از زیاده روی در مصرف چربی های ترانس (غذاهای فرآوری شده و روغن جامد)، چربی های اشباع (گوشت قرمز و گوشت های فرآوری شده) و اسید چرب امگا 6 (روغن ذرت) خودداری کنند.

کافئین

کافئین در قهوه، چای، شکلات، نوشابه های گازدار و نوشیدنی های انرژی زا یافت می شود. مصرف قهوه در حد متوسط برای افراد مبتلا به این بیماری مفید است. اما نتایج بعضی مطالعات نشان داده که زیاده روی در مصرف آن باعث اضطراب، استرس و افسردگی در میان نوجوانان می شود. بنابراین:

  • کافئین را فقط در مقادیر متوسط دریافت کنید.
  • از مصرف محصولات حاوی کافئین زیاد مثل نوشیدنی های انرژی زا بپرهیزید.
  • در بعد از ظهرها از مصرف نوشیدنی ها و غذاهای حاوی کافئین خودداری نمایید.

در ادامه بخوانید: رژیم غذایی پر فیبر و افسردگی چه ارتباطی باهم دارند؟