قسمت سوم و چهارم سریال دراکولا

با بررسی سریال دراکولا – هیولا 2 – در خدمت شما هستم. این دو قسمت، نسبت به دو قسمت ابتدایی، پیشرفت کرده اند؛ اما این دلیل نمی شود که بگوییم این دو قسمت ناامید کننده نبوده اند. در ادامه، با بررسی سریال دراکولا یا فصل دوم سریال هیولا با ما همراه باشید. همچنین شما می توانید بررسی قسمت دوم سریال دراکولا را در مجله وارونه بخوانید.


همچنین بخوانید: بهترین سریال های تاریخی کره ای که ارزش تماشا دارند!


بررسی سریال دراکولا “قسمت سوم و چهارم”

در حالی که بهانه خوب نبودن دو قسمت قبلی، ضعیف بودن مهران مدیری در آغاز کردن بود، قسمت سوم و چهارم دیگر هیچ دلیل موجهی برای “در حد انتظار ظاهر نشدن” ندارند. به چند دلیل:

اول اینکه قطعا تعداد قسمت های سریال دراکولا، از اثری مثل قهوه تلخ کمتر خواهد بود. بنابراین تحمل کردن 4، 5 قسمت برای نهایتا 20 قسمت، کار طاقت فرسایی به نظر می رسد.

دوم اینکه دراکولا در شبکه نمایش خانگی پخش می شود. یعنی اینکه مردم بابت آن هزینه می کنند. و دیگر نمی شود مثل سریال های صدا و سیما چندین قسمت را صبوری کرد تا اینکه به جاهای خوبش رسید.

و سوم اینکه تا الان دراکولا فقط وقت مخاطب را هدر داده است. حدودا چهار ساعت از وقت با ارزش بیننده را در سطل زباله ریخته است تا ما شاهد شوخی هایی لوس و نابجا، و داستانی که رسما اصلا وجود ندارد -چه برسد به اینکه بخواهد افتضاح باشد- باشیم. آیا تا حالا ارزشش را داشت؟ قطعا خیر.

اصلا نمی شود سریال دراکولا را تا به این لحظه طنز به حساب آورد!


همچنین بخوانید: بهترین فیلم های ایرانی از نظر IMDB که باید آنها را ببینید!


در حالی که سریال دراکولا مثلا قرار بود حکم اثری را داشته باشد که می خواهد حرف های مهمی بزند و در بهترین حالت، دوایی برای زخم های مردم باشد، بیشتر تبدیل به یک زخم وحشتناک شده است.

لحظات غیرقابل تحمل، شوخی هایی که در جای نامناسب استفاده می شوند و هیچ تاثیری روی مخاطب ندارند، سکانس های کشدار و عذاب آور، و چندین و چند عامل دیگر، همگی دست به دست هم داده اند تا آدم فقط دوست داشته باشد اپیزود به پایان برسد و از شر یک کابوس خلاص شود.

برخلاف هیولا، که از بازی های اغراق آمیز، در جای مناسب و تاثیرگذار استفاده می کرد تا بتواند پیام های مد نظرش را به مخاطب برساند، استفاده به شدت نادرست از بازی های اغراق آمیز در دراکولا، باعث شده که بیننده به هیچ وجه نتواند با فضا ارتباط برقرار کند. در قسمت چهارم، به معنای واقعی، من هر بار که شخصیت مینا –با بازی سیما تیرانداز- را می دیدم، آرزو می کردم که بخش مربوط به او هرچه زودتر به پایان برسد. و درست وقتی که از شر مینا خلاص می شدم، الناز –با بازی اندیشه فولادوند- از راه می رسید!

در حالی که برخی می گویند «نباید زیاد به یک سریال طنز سخت گرفت.» شخصا مخالف سرسخت این ادعا هستم. اتفاقا چون یک اثر، در حال حمل کردن نام “طنز” است، باید به آن سخت گرفت. چون “طنز” قرار است حرف های مهمی بزند.

سریال دراکولا وقت مخاطب را هدر می دهد!

ممکن است که حرف های مدیری در دراکولا به تندی فلفل قرمز باشند، اما هیچ تاثیر خاصی روی مخاطب ندارند. لازم نیست که حتما بخواهی حرف هایت را مستقیم، آن هم در حالی که “مثلا” تلاش می کنی غیر مستقیم به نظر بیایند، بزنی. فقط کافی است که نکته سنج باشی و به زمان توجه کنی. اما در دراکولا ما شاهد چه چیزی هستیم؟ انگار صرفا برای پر شدن وقت اپیزود، چند شوخی “کاملا خنثی” در اثر چپانده شده. “صرفا برای پر شدن وقت اپیزود!”

نکته آزار دهنده دیگر، هدر دادن وقت با ارزش تماشاگر با آنچه گذشت های مضحک است. حدودا یک دقیقه و سی ثانیه از وقت من در حال پرواز کردن است؛ چرا؟ چون انگار خود سریال دراکولا هم می داند که می تواند “تمام” این چهار ساعت ملال آور، حتی با گلچینی از بدترین جوک های ممکن سریال را، در قالب یک دقیقه و سی ثانیه به مخاطب ارائه دهد.


همچنین بخوانید: بهترین سریال های 2020 بر اساس IMDb که حتما باید ببینید! 


بدبختی اینجاست که اگر بگوییم دراکولا در هر قسمت، نهایتا، با ارفاق، یک بخش مربوط به داستان، و نه هدر دادن وقت با هیچی، داشته باشد، آن را هم با آنچه خواهیدها لو می دهد! حالا باید دید که آیا اختصاص دادن یک ساعت از وقت خود، به یک قسمت از سریالی فاقد از هر گونه جذابیت، آن هم دقیقا زمانی که می دانی قرار است چه اتفاقی بیفتد، هدر دادن وقت هست یا نه.

یکی از مواردی که در سریال دراکولا، در حد کشیدن ناخن روی دیوار عذاب آور است، این است که همه، همه!! در سریال دراکولا به جز کامروا –با بازی خود مدیری- به طرز معجزه آسایی احمق هستند! اسم این، کنایه به قشر مرفه است، یا توهین آشکار به مخاطب؟

بکوبش، من راضی ام!

قسمت چهارم سریال دراکولا را، همراه با یکی از طرفداران سرسخت مهران مدیری تماشا کردم. در حالی که در ابتدا به من می گفت که زیادی سخت می گیرم، پس از اتمام این قسمت، گفت: «بکوبش، من راضی ام!»

بزرگترین گناه سریال دراکولا، این است که طرفداران مدیری –از جمله خودم- را به شدت ناامید کرده است. به طوری که هیچ کس بعد از پایان هر اپیزود، علاقه خاصی به دیدن ادامه ماجرا ندارد. چون تنها چیزی که می بینیم، چشم و هم چشمی هایی هستند که خیلی زیاد از سطح “نمادین” فراتر رفته اند، و نکته ای دیگر: اینکه به طرز عجیبی مهران مدیری، چه در دراکولا، چه در نقطه چین، چه در پاورچین، به تحقیر شخصیت های دیگر می پردازد که می شود گفت تقریبا همیشه، جلوی او هیچ حرفی نمی توانند بزنند. شاید شوخی های مربوط به اردل و بامشاد در نقطه چین، یا فرهاد و جواد رضویان –متاسفانه اسم شخصیت را به خاطر ندارم- در پاورچین، موفق به خنداندن تماشاگر می شدند، اما در حال حاضر، توهین های کامروا به سرهنگ، نه بامزه است- و قرار هم نیست باشد- و نه معنای خاصی دارد.


جمع بندی

در کل، سریال دراکولا، در چهار ساعت زمانی که تا به حال از چندین بیننده گرفته، نه سرگرم کننده ظاهر شده، نه امیدوارکننده. صرفا با صحنه های کشدار مکالمه های ملال آور و نواختن های نامحدود پر شده است. احساس می کنم اگر بخواهم به نقد قسمت های آینده بپردازم، صرفا مجبور خواهم شد تا حرف هایی تکراری بزنم؛ که اصلا کار خوشایندی نیست!

در ادامه بخوانید:

بهترین فیلم های کمدی اکشن که نباید آنها را از دست بدهید!

بهترین سریال های تینیجری که باید ببینید ؛ سریال های دست کم گرفته شده!