با بررسی قسمت اول و دوم فصل پنجم سریال peaky blinders با ما همراه باشید تا ببینیم این دو قسمت تونستن کیفیت فصل‌های قبل رو حفظ کنن و دوباره ما رو با خانواده‌ای شلبی همراه کنن یا نه.

از اینجا نقد و بررسی فصل پنچم سریال peaky blinders رو بصورت کامل مطالعه کن.

Peaky blinders از همون فصل اولش سریال با کیفیت و خوبی بود که بازیگرای ستاره‌ی زیادی هم توی اون بازی میکردن اما از بد روزگار آنچنان که باید و شاید بین مردم مطرح نبود. خوشبختانه سازنده‌ها ناامید نشدن و توی فصل‌های بعد باز هم داستان بهتری تحویل دادن و هم بازیگران مطرح بیشتری رو وارد سریال کردن. نتیجه‌ این شد که بعد از فصل سوم، بالاخره بیننده‌ها کشف کردن که یه سریال فوق العاده‌ی بریتانیایی منتظرشونه و رفتن سراغ دیدن ماجراهای خانواده شلبی.

حالا به فصل پنجم رسیدیم که نقطه‌ی اوج سریال محسوب میشه و چشم خیلی از مردم جهان به این سریاله که ببینن هنوز هم سریال مورد علاقشون توی اوج هست یا نه. تا دیر نشده بریم سراغ بررسی این دو قسمت و ببینیم اوضاع از چه قراره.

از اینجا به بعد متن داستان سریال رو لو میده.

بررسی فصل پنجم سریال peaky blinders

فصل قبلی جایی تموم شد که تامی بالاخره تونست از انتقام خانواده چنگرتا جون سالم به در ببره و همزمان قدرت خودش رو هم بیشتر کرد تا جایی که تونست به عنوان نماینده حزب کارگر وارد پارلمان بشه. این فصل با یک فاصله چهار ساله از فصل قبلی شروع میشه جایی که ثروت خانواده شلبی توی اوج خودشه و همه‌چیز به نظر خوش و خرم میاد. تامی رو در کنار خانوادش میبینم که اومدن اسب مرده‌ی پسر تامی یعنی چارلز رو دفن کنن و همزمان هم مثل همیشه تامی داره به کارهای غیرقانونی خودش هم رسیدگی میکنه. از اونور مایکل که توی فصل قبل به نیویورک فرستاده شد خبر سقوط سهام توی وال استریت و ضرر بزرگ خانواده شلبی رو میرسونه و از همینجا دوباره مشکلات توماس شروع میشه. ولی مثل اینکه توماس باز هم یه نقشه داره که از این فاجعه جهانی به نفع خودشون استفاده کنه.

اما مشکل اصلی توماس توی این فصل سقوط سهام وال استریت نیست بلکه بی اعتمادی اون نسبت به اطرافیانشه. تامی اونقدر به جایگاه بلندی رسیده که به خاطر یه خواب ساده(گربه‌ی سیاه) کاملا به اطرافیانش مشکوک شده و مطمئنه که داره بهش خیانت میشه. از طرفی زندگی شخصی توماس هم مشکلاتی داره. همسر فعلی توماس، لیزی استارک و همسر برادر توماس (لیندا) هردو با شوهراشون به مشکل خوردن و به نظر میاد که قصد جدایی داشته باشن. برادر کوچک تامی یعنی فین هم به دنبال ثابت کردن خودش به عنوان یکی از اعضای پیکی بلایندرزه و توی همین راه تیر هم میخوره. به نظر من فین از شخصیت‎هایی بوده که از فصل اول تا حالا خیلی دست کم گرفته شده و توی این فصل انگار نویسنده‎ها میخوان بهش این فرصت رو بدن که یکم خودش رو نشون بده.



توی قسمت دوم گروه پسران بیلی معرفی شد که به نظر میاد دشمن اصلی توماس توی این فصل باشن. این گروه سعی کردن مایکل رو به سمت خودشون بکشونن، توی مزرعه خونه توماس مین گذاشتن که نزدیک بود جون توماس و پسرش رو بگیره و پسر آبراهاما گلد، یکی از متحدان توماس که کارهای عملیاتی رو براش انجام میداد رو هم کشتن. به نظر میاد که خواسته اونها از تامی قسمتی از زمین‌هاش باشه. باید دید که چه کسی پشت این گروهه و اینکه تا چه حد  میتونن برای تامی خطرناک باشند.

از فصل قبل معلوم شد توماس بیماری خاصی داره(از بس سیگار می‌کشه) و تا الان تنها اطلاعاتی که درباره بیماری اون داریم اینه که توماس دیگه نمیتونه بخوابه.

یکم از جنبه‌های دیگه سریال هم بگیم. کارگردانی مثل همیشه توی بهترین حالت خودشه و ما توی همین دو قسمت میتونیم چند مورد از زیباترین سکانس‌های کل سریال رو ببینیم مثل جایی که تامی بعد از شلیک به اسب مریض، اسلحه رو روی سر خودش میگیره و میخواد که خودش رو بکشه یا جایی که تامی می‌فهمه که توی مزرعه مین کار گذاشته شده و میخواد با مشت زدن به یکی از مین‌ها خودش رو بکشه. از اون قشنگ‌تر زمانی اتفاق میوفته که تامی می‌ره توی خونه،  تفنگش رو برمیداره و شروع می‌کنه به شلیک کردن و منفجر کردن مین‌ها.



تیم بازیگری هم مثل همیشه توی بهترین حالت خودشه. هیچکدوم از سکانس‌هایی که در بالا بهشون اشاره شد بدون بازی شگفت انگیز کیلین مورفی(Cillian Murphy) در نقش توماس شلبی ممکن نبود که به این زیبایی از آب در بیان. پاول اندرسون (paul anderson)هم در نقش آرتور شلبی مثل همیشه نقش برادر پرجذبه و پرقدرت اما مطیع برادرش رو به خوبی ایفا می‌کنه.

تیم بازیگری دو بازیگر جدید رو هم به خودش اضافه کرده. اول از همه سم کلفلین(Sam Claflin) که احتمالا اون رو به خاطر فیلم های The Hunger Games و me before you بشناسید. این بازیگر نقش آزوالد موزلی رو بازی میکنه که در دنیای واقعی هم وجود داشته. ایشون مؤسس اتحادیه‎ی فاشیست‎های انگلستان بوده و آیدا هم به خوبی فهمید که جناب موزلی در حال رفتن به سمت فاشیست‎هاست. دومین بازیگر مهم هم آنیا تیلور-جوی(Anya Taylor-Joy) هستش که نقش همسر مایکل رو بازی میکنه و به نظر میاد که کاملا کنترل مایکل رو توی دستش داره.

در ادامه بخوانید:

یکی از نکات منفی‌ای که سر فصل قبل یکم من رو اذیت کرد این بود که داستان همه فصل‌ها از یک الگوی خاص پیروی میکنن. اول فصل که معرفی شخصیت‌های جدید و کلیت داستان فصله. توی نیمه دوم فصل شخصیت منفی تامی رو به خاک سیاه مینشونه و بدبخت می‌کنه جوری که فکر میکنیم دیگه کار تامی تمومه. توی قسمت آخر فصل ورق برمیگرده میفهمیم از همون اول تامی میدونسته داره چیکار می‌کنه. این شیوه سر فصل‌های اول زیاد منو اذیت نکرد ولی فصل چهارم وقتی دوباره توی قسمت آخر همون اتفاق افتاد یکم ناامید شدم. امیدوارم توی این فصل فکری به حال این الگویی که سریال توی اون گیر افتاده بکنن.


در کل این دو قسمت کیفیت خیلی خوبی داشتن.از کارگردانی تا نقش آفرینی بازیگران توی نقش‌های خودشون همه نوید بخش یک فصل جذاب و پرکشمکش هستن. امیدوارم که این فصل در ادامه هم مثل دو قسمت اول خودش موفق باشه.

ممنون از اینکه با بررسی قسمت اول و دوم فصل پنجم سریال peaky blinders همراه بودید. اگر نظر و یا پیشنهادی دارید حتما از طریق بخش نظرات با ما در میون بزارید.

در ادامه بخوانید » بررسی قسمت سوم فصل پنجم سریال Peaky Blinders ؛ جنگ در راه است !