فصل اول سریال قورباغه پس از 15 قسمت به پایان رسید.اگر چه تصور می شد که سریال قورباغه در 16  قسمت به پایان برسد اما برخلاف تصورمان سریال سیدی در قسمت پانزدهم تمام شد و ابهامات زیادی را برای مخاطب باقی گذاشت.مخاطبی که تصور می کرد پاسخ تمام سوال های خود را در قسمت های پایانی پیدا می کند اما بار دیگر در شوک و بهت زدگی رها شد.با وارونه برای بررسی پایان سریال قورباغه همراه باشید:

پایان سریال قورباغه

سریال قورباغه به کارگردانی هومن سیدی با تمام موفقیت ها و شکست هایش به پایان رسید.سریال قورباغه جزو سریال هایی است که تا مدت ها در مورد آن صحبت خواهد شد و با اختلاف تصور می کنم که در سبک خود تا مدت ها در جایگاه نخست باقی بماند.منتقدان سریال به دو دسته تقسیم می شوند اول کسانیکه سریال قورباغه را در مقایسه با سریال های ایرانی یک غول تصور می کنند و دسته دوم کسانی هستند که نمی توانند به سادگی از کنار ضعف های فیلمنامه ، شخصیت پردازی و محتوای سردرگم آن به راحتی بگذرند.ضعف های موجود در قسمت پایانی و پانزدهم سریال قورباغه نظریه آن ها را شدت می بخشد .

اخطار :متن زیر حاوی اسپویل است و اگر تا کنون سریال قورباغه را مشاهده نکردید متن زیر را نخوانید.

قسمت چهاردهم سریال قورباغه یکی از خشن ترین و زیباترین اپیزودهای یک سریال ایرانی تا کنون است و دلیل آن هم مرگ ناگهانی و خشن نوری (نوید محمدزاده ) و لیلا (فرشته حسینی ) است.کم تر اتفاق می افتد که در سریال های ایرانی کارگردان جسارت حذف کردن دو نقش اصلی خود را در یک قسمت داشته باشد و از همین رو باید به هومن سیدی تبریک گفت.هر چقدر که قسمت چهاردهم سریال قورباغه برای مخاطب جذاب و بهت آور است بر خلاف آن قسمت پانزدهم این سریال مانند هزارتویی است که دلیل منطقی برای ساخت آن وجود ندارد و از یک فضایی واقعی وارد فضایی تخیلی می شود و مخاطب سکانس هایی را مشاهده می کند که دلیل منطقی برای آن ها وجود ندارد .انتظار مخاطب از پایان سریال قورباغه بسیار فراتر از آن چیزی بود که شاهدش بودیم و ضعف های بسیاری در قسمت پایانی و آخر سریال قورباغه وجود داشت که مخاطب را بسیار ساده لوح جلوه می داد .

فیلمنامه ضعیف 

هومن سیدی آن قدر که به فرم سریال و تصویر برداری آن اهمیت داده بود از فیلمنامه دور شده بود .ضعف فیلمنامه در سریال های ایرانی یکی از مواردی است که باعث می شود تا ما فاصله زیادی با سریال های روز دنیا داشته باشیم .ضعف فیلمنامه از همان قسمت اول سریال خودنمایی می کند از جاییکه سه جوان تصمیم می گیرند که به سرقت مسلحانه بروند و دلیل آن مشخص نیست که چرا باید سه جوانی که اراذل و اوباش نیستند و تا به حال اسلحه ندیده اند چنین تصمیم بزرگی را به راحتی بگیرند و در این راه دو نفر از آن ها جان خود را از دست دهند.در ادامه رامین بنا به دلایل پزشکی که خیلی قابل درک نیستند از مخمصه نجات پیدا می کند و زنده می ماند .

شخصیت رامین که گاهی به ابر قهرمان داستان و گاهی به یک فرد معمولی تبدیل می شود بسیار متزلزل است ، ما نمی دانیم که رامین در نهایت یک فرد باهوش است و یا یک آدم کند ذهن که تصمیمات کودکانه ای می گیرد و ضعف آن در قسمت پانزدهم به اوج خود می رسد و درست در جاییکه او به یک باره تصمیم می گیرد برای یافتن ماده مخدر به تایلند برود و رویاوریی او با دسته خلاف کارها و نداشتن هیچ اسلحه و دور اندیشی برای مبارزه با آن ها .ما شاهد زندگی راوی هستیم که خود نمی داند تکلیفش چیست آیا او فردی بسیار باهوش و زیرک است یا یک آدم کند ذهن تشنه قدرت !

پایان سریال قورباغه

نوری با بازی نوید محمدزاده نیز یکی دیگر از ضعف های فیلمنامه است که در عین پدر خوانده بودن به راحتی به رامین اعتماد می کند و بهترین همراه خود سروش را به فجیع ترین حالت ممکن از بین می برد.شک تمام مسئله نوری است اما او به همه مشکوک است حتی به خوهر ناتنی خود (لیلا) که نوری را مقصر مرگ مادرش می داند.اما سوال اینست که چرا نوری از ماده مخدر خود برای پیدا کردن خائن استفاده نمی کند و چرا لیلا و رامین را هیپنوتیزم نکرده و ازآن ها نمی خواهد که واقعیت را بگویند ؟آیا پدر خوانده سریال که گویی قهرمان سریال است تا به ابن اندازه ساده لوح است و نمی تواند مشکلات خود را با استفاده از ماده مخدر حل کند ؟

یکی دیگر از ضعف های فیلمنامه فلش بک هایی به گذشته رامین است که دلیل آن هنوز مشخص نیست و ما نمی فهمیم که ایا دلیل آن ها این بوده که ما با شخصیت رامین آشنا شویم ؟و چقدر این فلش بک ها در شناسایی شخصیت رامین نقش داشته اند ؟

سریال تمام شده و ما هنوز کاملا شخصیت لیلا را نمی توانیم حلاجی کنیم.لیلا کیست ؟ خواهر ناتنی نوری که به دنبال انتقام از اوست و حالا وارد رابطه ای عاشقانه با شمس آبادی شده است که برای حفظ عشق خود حاضر به کشتن خانواده شمس آبادی و حالا برادر خود است ؟ چه چیزی در گذشته لیلا رخ داده که او را به چنین موجود وحشتناکی تبدیل کرده است ؟ آیا کشتن سه نفر انقدر کار آسانی است ؟چه چیزی باعث چنین جنونی می شود ؟

فرانک داستان کیست ؟ دختر داروسازی که عاشق رامین است که مشغول یک کار علمی در آزمایشگاه است اما در قسمت چهاردهم با باندی خلاف کار که معلوم نیست از کجا آورده به دنبال مواد می اید.و در قسمت پانزدهم در حالیکه می گوید همسر سابقش حساب های بانکی اش را بسته 200 هزار دلار نقد را به رامین می دهد ؟ راستی چگونه توانسته 200 هزار دلار نقد را از ایران خارج کند ؟ در قسمت آخر قورباغه به رامین می گوید که این پول تمام زندگی اوست و در جای دیگر به راحتی می گوید فدای سرت که پول را از دست دادی ؟

متاسفانه فیلم نامه قورباغه و شخصیت پردازی ضعیف سریال در قسمت آخر به اوج می رسد .تصور می کردم که سیدی به فیلم های کره و ژاپنی علاقه دارد و الهام ار این نوع فیلم ها را در قسمت های قبلی دیده بودیم اما گویی علاقه او به فیلم های هندی نیز کم نیست .در سکانسی که رامین و دوستش در حال فرار از دست دارو دسته خلاف کار ها هستند ، به طور معجزه آسایی نجات پیدا می کنند و با اینکه خلاف کارها از فاصله بسیار نزدیک به آن ها شلیک می کنند تنها دو گلوله به آن ها اصابت می کند و آن ها فرار می کنند.

پایان سریال قورباغه

 

سکانس آخر مرگ رامین و باران ماهی و قورباغه تقلیدی از فیلم مگنولیا به کارگردانی پل توماس اندرسون است.تخیلی شدن داستان در قسمت پانزدهم به اوج خود می رسد رامین روح نوری را می بیند که با او صحبت می کند ، وارد دنیایی می شود که دوستان ، دشمنان و خانواده اش دور یک میز جمع شده اند ، همه این سکانس ها به تنهایی زیبا هستند اما دلیل منطقی برای آن ها چیست ؟ و همه این دلایل باعث می شود که بگویم سیدی به حجم تصویر علاقه زیادی دارد و نه به فیلمنامه.پایان سریال قورباغه می توانست زیباتر ، ملموس تر و جذاب تر باشد.

نقد و بررسی قسمت های قبلی قورباغه را می توانید از وارونه بخوانید:

نقد قسمت سیزدهم سریال قورباغه _ یک سیلی و آغاز ماجرا!

نقد قسمت دوازدهم سریال قورباغه _مینیمال ترین قسمت قورباغه

نقد قسمت یازدهم سریال قورباغه_اگر می خواهی کسی را بشناسی به او قدرت بده! 

نقد قسمت دهم سریال قورباغه_رونمایی از نفس شیطان

نقد قسمت نهم قورباغه – آغاز فصلی جدید در راه است

نقد قسمت هشتم قورباغه _ پرش زمانی یا وقت کشی ؟