چطور با همکاری که از ما متنفر است برخورد کنیم؟ حتما برای شما هم پیش آمده است که انرژی خوبی از بعضی از همکاران تان نگیرید و احساس کنید هیچوقت نمی توانید به آنها نزدیک شوید و یا باعث لبخندشان شوید. آنها در هر فرصتی که برایشان پیش می آید از ایده های شما انتقاد می کنند و به طور کلی هیچ موج مثبتی به شما ارسال نمی کنند. تنفر واژه ی سنگینی است، ولی وقتی به آنها فکر می کنید، احساس می کنید که از شما متنفر هستند.

البته اگر رفتار آن شخص به حدی شدید و آزار دهنده است که بر محیط کار اثر می گذارد و یا باعث می شود شما و بقیه ی همکاران تان احساس تهدید کنید، باید از یک مقام رسمی بخواهید که برای حل مشکل وارد ماجرا شود. اما اگر فقط احساس می کنید که همکارتان نسبت به شما خیلی سرد است و می خواهید روابط تان را گرم تر کنید تا کارهایتان بهتر و راحت تر انجام شود، پس بهتر است از توصیه ای که 200 سال قدمت دارد بهره بگیرید.


همچنین بخوانید: 

آیا مدیران دلیل ازدست دادن انگیزه در کارمندان هستند؟

چگونه رهبران و مدیران می توانند به مبارزه با افسردگی شغلی کمک کنند؟


از او تقاضای یک لطف کنید!

اعتبار تکنیک تقاضای لطف به “بنجامین فرانکلین” برمی گردد. او احساس کرده بود که یکی از همکارانش از او متنفر است و در پی دیداری از همکارش خواسته بود کتابی را به او قرض دهد. اینکار به نظر جسورانه می رسد اما مرد قبول کرده بود، به هرحال این کاریست که ادب حکم می کند. به گفته ی فرانکلین آنها دوستان خوبی شدند و این دوستی تا مرگ آن مرد ادامه داشت!

از نظر روانشناسی، فرانکلین از چیزی که “ناهماهنگی شناختی” نامیده می شود بهره برد. وقتی کاری که انجام می دهیم (قرض دادن کتاب) با قصدی که داریم (متنفر بودن از همکارمان) هماهنگ نباشد، احساس خوبی نخواهیم داشت. برای رفع این احساس ناراحتی دو راه داریم، یا باید رفتار را متوقف کنیم یا قصدمان را تغییر دهیم.


همچنین بخوانید:۸ روش کارآمد برای ایجاد اعتماد بین همکاران در محیط کار


در این مورد خاص به دلیل فشار اجتماعی که روی همکار فرانکلین بود او نمی توانست رفتار را متوقف کند و کتاب را قرض ندهد، پس روی تغییر دادن قصد و نیتش کار کرد. او حتما با خود فکر کرده است: من نمی توانم این کتاب را به او قرض بدهم و همچنان با او دوست نباشم، پس باید کمی به او نزدیک تر شوم و او را بشناسم.

شما هم می توانید همین تکنیک را روی همکار یا حتی دوست های همسرتان که از شما متنفرند (همه ی ما ممکن است یکی از آنها داشته باشیم) پیاده کنید.

البته قبل از هر چیز شما نیاز دارید دو مورد را رعایت کنید.اول اینکه لطفی که تقاضای آن را دارید نباید خیلی بزرگ باشد. باید چیزی را درخواست کنید که هر فردی جواب مثبت به آن خواهد داد، قرض گرفتن کتاب مثال خوبی خواهد بود.

دوم اینکه شما باید به خوبی در برابر آن لطف از او تشکر کنید. قبل و بعد و حتی هنگامی که آن لطف را برایتان انجام می دهد، از او تشکر کنید. بگذارید این ناهماهنگی شناختی کار خودش را بکند! حتی ممکن است بخواهید در پاسخ به لطف او شما هم کاری برای او انجام دهید.

این تکنیک در صورتی که درست اجرا شود، همکار شما را مجبور می کند که کمی خودش را به شما نزدیک کند و نظر بهتری درباره ی شما داشته باشد.

در ادامه بخوانید: