با معرفی بهترین فیلم های تابستانی یا بهترین فیلم ها برای تماشا در تابستان در خدمت شما هستیم. در این روزهای گرم و طاقتفرسای تابستان، که البته امسال مشکل بیبرقی هم به آن اضافه شده، ممکن است زندگی عادیتان هم با مشکل روبرو شود چه برسد به فیلم دیدن! اما از طرف دیگر، یک فیلمباز را هیچ چیزی مثل فیلم دیدن آرام نمیکند. فارغ از این بحث، فضای بعضی از فیلمها طوری است که اگر ما آنها را در شرایط خاصی که داریم ببینیم بهتر درکشان میکنیم. همانطور که بعضی فیلمهای عاشقانه را وقتی که عاشق شدیم یا بدتر از آن وقتی که در عشقی شکست خوردیم بهتر درک میکنیم، برای درک بهتر بعضی از فیلمها باید آنها در تابستان ببینیم چرا که به همزادپنداری ما با شخصیتهای داستان کمک میکند.
مرتبط: بهترین فیلم های تابستان 2021 که به خوبی شما را سرگرم می کنند!
بهترین فیلم های تابستانی
اینبار به معرفی بهترین فیلم های تابستانی میپردازیم فیلمهایی از فیلمسازان مختلف، به زبانها و فرهنگهای مختلف که شاید آنها را ندیده باشید.
سگ ولگرد / Stray Dog
- سال ساخت: 1949
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- مدت زمان: 2 ساعت و 2 دقیقه.
سگ ولگرد از جمله آثار ابتدایی کوروساوا و یک سال قبل اثر مشهورش راشومون (1950) ساخته شده است. یک فیلم پلیسی- گارآگاهی چفت و بستدار و خوش ساخت از فیلمساز جوانی که قرار است طی سالهای بعد با آثارش دنیای سینما را قبضه کند. آکیرا کوروساوا یکی از بزرگترین فیلمسازان جهان است که نیاز چندانی به معرفی ندارد اما بعضی از فیلمهایش در طول سالها کمتر مورد توجه قرار گرفتند؛ از جمله همین سگ ولگرد.
داستان سگ ولگرد در تابستان داغ و حوصله سر بر توکیو در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم میگذرد. داستان سرباز سابق ارتش ژاپن و کارآگاه فعلیِ جوانی به نام موراکامی (با بازی توشیرو میفونه) است که اسلحهاش توسط جیببری دزدیده میشود و او برای پیدا کردن آن مجبور است به زیر پوست جامعهی آن روزهای ژاپن سرک بکشد. موراکامی در این راه از کمکهای کارآگاه باتجربهای به نام ساتو (با بازی تاکاشی شیمورا) استفاده میکند تا اسلحهاش را پیدا کند. موراکامی که از دیدن نتایج جنگ بر زندگی مردم فرودست توکیو جا خورده، میفهمد که اسلحهاش توسط فردی دزدیده شده که مانند او یک سرباز سابق بوده است و این تاثیر ویرانگری بر وی میگذارد.
حضور میفونه و شیمورا در این فیلم عالی از آب درآمده کسانی که بعدها از جمله بازیگران بزرگ آسیا و جهان قرار میگیرند و در اکثر شاهکارهای کوروساوا در نقش اصلی و محوری ظاهر میشوند.
تابستان در این فیلم قرار نیست حس خوبی به شما بدهد بلکه برعکس، قرار است شما را حسابی کلافه کند! چرا که داستان و نحوهی پیشروی داستان این طور اقتضاء میکند. عنصر گرما و حضور فصل تابستان به ماهرانهترین شکل ممکن توسط کوروساوا –که نویسنده فیلمنامه هم خودش بوده- به کار گرفته میشود تا بیننده را همراه با موراکامی آزار دهد به طوری که اگر شما این فیلم را در وسط زمستان هم ببینید از گرمای تصویر شدهی آن کلافه میشوید و میروین پنجرهی اتاقتان را باز میکنید.
فارغالتحصیل / The Graduate
- سال ساخت: 1967
- کارگردان: مایک نیکولز
- جوایز: این فیلم توانسته در هفت رشته نامزد اسکار و گلدن گلوب شود و موفق شده اسکار بهترین کارگردانی را از آن خود کند.
- مدت زمان: 1ساعت و 47 دقیقه.
مایک نیکولز از عالم تئاتر پا به سینما گذاشت و پس از اولین تجربه موفقش در زمینهی سینما و ساخت فیلم چه کسی از ویریجینیا وولف میترسد؟ (1966) بر اساس نمایشنامهی ادوارد آلبی به سراغ رمان چارلز وب رفت و فیلم موفق فارغالتحصیل که یکی از بهترین فیلم های تابستانی محسوب می شود را ساخت تا خودش را به عنوان یک فیلمساز هم تثبیت کند.
بنجامین بردوکِ (با بازی خیرکنندهی داستین هافمن) یک فارغالتحصیل جوان و جدید دست و پا چلفتی و کمرو است که در فصل تعطیلات تابستانی با دوستان والدینش به طور اخص با خانم رابینسون (با بازی آن بنکرافت)، زن میانسال دوست خانوادگیشان، آشنا میشود. علاقهی خانم رابینسون به بنجامین و رابطهی پنهانی او با بنجامین -که با رابطهی با جنس مخالف ناآشناست- و سپس علاقه بنجامین به دختر خانم رابینسون (با بازی کاترین راس) سبب شکلگیری داستان میشود. همانطور که ملاحظه میکنید فیلم داستان پرکششی دارد که مدیون تیم دو نفرهی فیلمنامهنویسی (کالدر ویلینگهام و بوک هانری) بود که برایش نامزد اسکار هم شدند و این مهم توانست به تیم بازیگری هم منتقل شود. تیم بازیگری سه نفره فیلم (هافمن، بنکرافت و راس) هم هر سه نامزد جایزه اسکار شدند.
فارغ التحصیل فیلمی در مورد بلوغ جنسی هم هست و فصل تابستان از طریق المانهایی نظیر؛ عرق کردن، استخر و … به ترسیم این مهم کمک زیادی میکند.
همچنین بخوانید: بهترین فیلم های تینیجری نتفلیکس
بعد از ظهر سگی / Dog Day Afternoon
- سال ساخت: 1975
- کارگردان: سیدنی لومت
- جوایز: نامزد 6 اسکار و 7 گلدن گلوب و دریافت اسکار بهترین فیلمنامهی اوریجینال.
- مدت زمان: 2 ساعت و 30 دقیقه.
بعد از ظهر سگی بر اساس داستان واقعی سرقتی ناموفق از بانکی در بروکلین آمریکا ساخته شد. سانی (با بازی آل پاچینو) به خاطر عمل تغییر جنسیت معشوقهاش، لئون (با بازی کریس ساراندون)، همراه با دوستش ساول (با بازی جان کازال) تصمیم به سرقت از بانک میگیرند اما همانطور که میتوانید حدس بزنید داستان آنگونه که آنها میخواهند پیش نمیرود.
آل پاچینو و ساراندون هر دو برای ایفای نقششان نامزد اسکار میشوند و سیدنی لومت هم نامزد کارگردانی. بیشتر داستان فیلم در محیط بستهی بانک رخ میدهد که بار دیگر توانایی بالای لومت را –بعد از شاهکارش 12 مرد خشن- در کارگردانی به رخ میکشد. علاوه بر محدودیت مکانی لومت و فیلمنامهنویسش فرانک پیرسون برای القای هیجان بیشتر و بهتر محدودیت زمانی را هم به داستان اضافه کردند. اما استفادهی لومت از گرما و فصل تابستان برای تهییج مخاطب بسیار موثر و کارگر افتاده است. فقط کافی است که خودمان در اتاقی حبس کنیم و عرقهای سانی و ساول و مردمی که در بانک به گروگان گرفته شدهاند را ببینیم تا خودمان را در بین آنها ببینیم.
بعد از ظهر سگی فیلمی مهیج با بازیهای فوقالعادهس که میتواند در روزهای گرم تابستان ما را به وجد بیاورد.
پائولین در ساحل / Pauline at the Beach
- سال ساخت: 1983
- کارگردان: اریک رومر
- جوایز: برنده خرس نقرهای از جشنواره برلین و نامزد خرس طلایی
- مدت زمان: 1 ساعت و 35 دقیقه.
اریک رومر فرانسوی را باید کارگردان فصل تابستان نامید. علاقه و ارادت رومر به تابستان ستودنی است. رومر از نشانههای فصل تابستان در راستای داستانهای عاشقانه و رومانتیکش بیشترین بهره را میبرد. از زانوی کلر و کلکسیونر بگیرید تا پرتو سبز و همین پائولین در ساحل.
این فیلمِ کمدی رمانتیکِ رومر باز هم به رابطهی بین پسران و دختران میپردازد و آنها را به چالش میکشد. عشق، خیانت، دورغ و روابط جنسی از جمله مضامین این فیلم سبک و خوش رنگ و لعاب رومر است. اما داستان ساده و پرکشش این فیلم رومر دربارهی پائولین دختر 15 سالهای است که همراه دختر خالهاش ماریون که به تازگی از همسرش جدا شده به تعطیلاتی تابستانی میآیند. آشنایی ماریون با عشق قدیمیاش پیر و سپس روابط او با مرد زنبارهای به نام هنری، پائولین 15 ساله را که به دنبال معنای عشق میگردد به چالش جدی روبرو میکند.
تعطیلات تابستانی بهترین بهانه برای رومر است تا کاراکترهای بعضاً تنها و دچار دوگانگیاش را در دستانداز عشقی بیاندازد. خانههای ساحلی، هوای شرجی، شنا و گرما و درختان سرسبز از جمله موتیفهای بصری فیلمهای رومر هستند که به کمک داستانهایش میآیند. اگر تعطیلات تابستانی را نمیتوانید به دریا بروید حتما این فیلم رومر که یکی از بهترین فیلم های تابستانی است را ببینید تا کمی طعم خوش دریا را بچشید.
همچنین بخوانید: بهترین فیلم های عاشقانه قدیمی که نگاهی متفاوت به عشق داشتند!
کار درست را بکن / Do the Right Thing
- سال انتشار: 1989
- کارگردان: اسپایک لی
- نامزد دو اسکار، چهار گلدن گلوب و نخل طلای کن
- مدت زمان: 2 ساعت و 5 دقیقه.
اسپایک لی، یکی از مهمترین سینماگران مستقل آمریکایی است که همواره در فیلمهایش به مشکلات و معضلات سیاه پوستان میپردازد در این فیلم هم که به تبعیض میان سیاه پوستان و سفید پوستان اشاره دارد، با لحن کمدی اکشن و گاهی تلخ نگاهی به این معضل دارد.
موکی سیاه پوست (با بازی خود اسپایک لی) پیک یک پیتزافروشی است که مالکش یک ایتالیایی- امریکایی، سال (با بازی دنی آیلو) است که آبش با سیاهپوستان تو یک جو نمیرود. پس از اعتراض یکی از مشتریهای سیاه پوست مبنی بر اینکه چرا سال عکس یکی از افراد معروف سیاهپوست را در کنار سایر مشاهیر به دیوار نمیزند، جنگی میان آنها در محله در میگیرد که عواقب جدی در پی دارد و زندگی موکی را تغییر میدهد. لی برای این فیلم نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شد هر چند که کارگردانی وی نیز به شدت تأثیرگذار از آب در آمده که با وجود گذشت 32 سال از ساخت فیلم هنوز هم جذاب و پرکشش است.
این فیلم باید به تابستان تقدیم شود! استفاده از رنگهای گرم نارنجی و قرمز، گرما، پنکههایی که تمام زورشان را میزنند تا هوا را خنک کنند، سیاه پوستانی که عرق از سرو رویشان میریزد، آب یخ و آب بازی در خیابان و… همه و همه در این فیلم به چشم میخورد. گرما عنصر اصلی و پیشبرنده داستان فیلم است. دیدن این فیلم در روزهای گرم تابستان ضروری است چرا که با تمام وجودتان گرمای فیلم را لمس خواهید کرد.
یک روز تابستانی درخشانتر / A Brighter Summer Day
- سال انتشار: 1991
- کارگردان: ادوارد یانگ
- مدت زمان: 3 ساعت و 57 دقیقه.
ادوارد یانگ کارگردان فقید تایوانی را یکی از مهمترین فیلمسازان شرقی معاصر میدانند. فیلمسازی که سابقه بردن نخل طلای کن را هم در سابقهی خود دارد. او در فیلم یک روز تابستانی درخشانتر در مدت 4 ساعت ما را به دنیای نوجونان تایوانی و عمق وقایع تأسفبار آنها در دههی 1960 تایوان میبرد. تایوان در حال تغییر و تحت تأثیر غرب که البته سهم این نوجوانان از این تغییر فقر و خشونت و کمی عشق است. دوربین آرام یانگ که به شدت تحت تأثیر یکی از بزرگترین فیلمسازان شرقی یاسوجیرو ازو است به خوبی به ما اجازه میدهد به عمق حوادث پرتاب شویم و خودمان را در دقایق فیلم غرق کنیم. دقیقاً همان چیزی که آندره بازن از واقعیت در سینما میخواست را میتوان در این فیلم دید.
هر چند که این فیلم یک فیلم شاد و سرخوش نیست، اما استفادهی یانگ از فصل تابستان و رنگهای تابستانی و گرم در آن، فضای سیاه آن را کمی تلطیف میکند. قطعی برق که شخصیتها را به ستوه میآورد احتملاً برایمان آشنا بیاید! شبهای بلند و گرم تابستانی هم در کنار این قطعی برق برای شخصیتها موقعیت مناسبی را فراهم میکند که به اهدافشان برسند.
مطلب پیشنهادی: بهترین فیلم های بونگ جون هو ؛ کارگردان آسیایی شهیر سینما
روزهای سگی (چله تابستان) / Dog Days
- سال انتشار: 2001
- کارگردان: اولریش زایدل
- نامزد شیر طلای جشنواره ونیز
- مدت زمان: 2 ساعت و 7 دقیقه.
این فیلم از آن جمله فیلمهایی است که قرار است حالتان را بد کند. شخصیتهای این فیلم در کنار تابستان و گرما در این فیلم به شکل طاقت فرسایی جان به لبتان میکنند. این فیلم تمام تصورات ما را از کشور به ظاهر متمدنی مثل اتریش به هم میریزد. اولریش زایدل اتریشی که بعدها با سهگانهی بهشت: امید/ ایمان/ عشق به شهرت رسید در این فیلم ما را از زاویهای دیگر با اتریش آشنا میکند. فساد، خشونت و ظلم و ستم نسبت به زنان آن هم در کشوری مثل اتریش که مهد موسیقی است.
زایدل هیچ وقت از زیر بار فیلمهای بحثبرانگیز و ناخوشایند شانه خالی نکرده است و چه موضوعی بحث برانگیزتر از تماشای داستانی پر از شخصیتهای نفرتانگیز و روی اعصاب در روزهای گرم و داغ حوصله سر بر تابستان در وین؟!
فیلم داستان زندگی چند شخصیت را به طور موازی نشان میدهد که گاهاً با هم تداخل هم دارند اما عنصر مشترک همهی آنها گرماست. تابستان و گرما تمام کاراکترهای فیلم را عصبی و بیحوصله کرده و خوی حیوانی آنها را به ما نشان میدهد. این فیلم را باید در روزهای گرن تابستان و در تنهایی دید تا اثرگذاریش بیشتر باشد.
شیرجه / A Bigger Splash
- سال انتشار: 2015
- کارگردان: لوکا گوادانینو
- نامزد شیر طلای ونیز
- مدت زمان: 2 ساعت و 5 دقیقه.
با اینکه گوادانینو را بیشتر با فیلم نامزد اسکارش “مرا با نامت صدا بزن” (2017) میشناسند اما دومین فیلم بلند وی هم فیلمی قابل تأمل است. شیرجه همانند دیگر اثر گوادانینو در سه سال بعد، سوسپریا (2018)، بازسازی فیلمی فرانسوی به نام استخر (1967) ساختهی ژاک دوره با بازی آلن دلون و رمی اشنایدر است. فیلمی جنایی و عاشقانه با بازیگران محدود (4 نفر) و مکانی محدود (ویلایی تابستانی) که مطمئناً نظر شما را جلب میکند. مهمترین نقطهی قوت فیلم تیم بازیگری آن است. تیلدا سوئینتون ساکت و رالف فاینس پر شر شور که هیچ نسبتی با آن افسر نازی در فهرست شیندلر ندارد در کنار داکوتا جانسون و ماتیاس اسچوئنائرتس.
گرمای تابستان و فصل تعطیلات و به طور مشخص استخر شنای خانه این چهار شخصیت را در کنار هم جمع میکند تا ابتدا خوشیهایشان را ببینیم و سپس حوادثی که سرشان میآید. گرما در این فیلم علاوه بر اینکه بهانهای برای آبتنی میشود در تنش اروتیک بین کاراکترها نقش اساسی بازی میکند. یک فیلم جنایی خوش ساخت با فیلمبرداری ماهرانه و زیبا همان چیزی است که تعطیلات تابستانی شما را هم میسازد.
حمام آفتاب / Suntan
- سال انتشار: 2016
- کارگردان: آرگریس پاپادیمیتروپولس
- مدت زمان: 1 ساعت و 44 دقیقه.
در بیست سال اخیر سینمای جدید یونان همراه با فیلمسازان جوانش حرفهای زیادی برای گفتن داشته است. آرگریس پاپادیمیتروپولس از جمله فیلمساز جوان یونانی است که احتملا سینما دوستان او را کمتر از همتای یونانیاش یورگوس لانتیموس میشناسند.
حمام آفتاب داستان پزشکِ میانسالِ تنهایی به نام کوستیس است که برای طبابت به جزیرهای کوچ و توریستی در یونان فرستاده میشود. در فصل تعطیلات که جزیره شلوغ میشود او با گروهی از جوانان و دختری به نام آنا آشنا میگردد و فکر میکند که میتواند تنهاییش را با او پر کند و دل به ببازد اما اشتباه میکند. کوستیس که چاق، کچل و نچسب است ابتدا که با برخورد گرم این جوانان روبرو میشود باورش نمیکند اما وقتی آنا از سر سرگرمی به او نزدیک و با او رابطه برقرار میکند به خودش میآید.
در این فیلم هم مانند آثار رومر تابستان و فصل تعطیلات بهانهای برای بسط و گسترش داستان میشود و است در این فیلم به کرات دیده میشود. شهوت، تنهایی و عشق از جمله مضامین نهفته در این فیلم است که در کنار سایر نشانههای گرمای تابستان مانند دریا و شنا کردن، آبجو خوردن و حمام آفتاب گرفتن به آن پرداخته میشود. فیلمی درام که با مقدمهای در فصل زمستان شروع میشود و با شروع تعطیلات و تابستان بسط مییابد و تم عاشقانه میگیرد و با نزدیکی پاییز به پایان میرسد.
مرتبط: بهترین فیلم های جاده ای تاریخ سینما که حتما باید ببینید!
باکرهی ماه اوت / The August Virgin
- سال انتشار: 2019
- کارگردان: جوناس تروئبا
- مدت زمان: 2 ساعت و 9 دقیقه.
باکرهی ماه اوت به تنهاییهای دختری سی و چند ساله به نام اِوا در ماه اوت/ آگوست (میانهی مرداد) در شهر مادرید میپردازد. زمانی که مردم شهر به خاطر گرمای طاقتفرسا شهر را ترک میکنند و آنهایی که باقی ماندهاند به همراه توریستها در شهر به جشن و پایکوبی میپردازند و اوا میخواهد از این خلوتی شهر استفاده کند تا خودش را بیابد. با چند نفر آشنا میشود و به دستان قدیمیاش سر میزند و سعی میکند با کسی رابطه برقرار کند تا تنهاییاش پر شود بدون اینکه عاشق شود. ما تمام لحظات فیلم با اوا همراه میشویم و با او در خیابانهای مادرید قدم میزنیم. از گرما به سرپناه و سایهای پناه میآوریم و از تنهایی با غریبهها همدم میشویم.
در فیلم باکرهی ماه اوت این بار تابستان و فصل تعطیلات برخلاف همیشه که بهانهای برای جمع شدن میشود، دستاویزی است برای خلوت کردن با خود تا خودمان را پیدا کنیم. اوای کم حرف با آن نگاههای پر از پرسشش در گرمای تابستان مادرید و در خیابانهای خلوت به دنبال خود دیگرش میگردد تا بتواند زندگی را ادامه دهد.
امیدواریم که از معرفی بهترین فیلم های تابستانی لذت برده باشید. قطعاً در کنار این فیلمهای کمتر دیده شده، فیلمهای شاخص بسیاری میتوانند در این لیست جای بگیرند؛ شما چه فیلمهایی شاخص و یا کمتر دیده شدهای را میتوانید به این لیست اضافه کنید؟