با معرفی بهترین فیلم ها با موضوع سفر در خدمت شما هستیم. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که پس از مدتی که به زندگی یکنواختتان عادت کرده باشید، سرخورده و افسرده شده و به اصطلاح به روزمرگی دچار شوید. خیلیها برای فرار از این روزمرگی شایع که جهان امروز را در برگرفته تغییر در سبک زندگی را پیشنهاد میکنند و دل بستن به سفر.
سفر ما را به حرکت وا میدارد و حرکت مولد تغییر است و تغییر عادت را زندگیمان دور میکند. اما دل بستن به چنین تغییری و پا گذاشتن در مسیر سفری تازه به دلایل مختلف در بسیاری از اوقات برایمان سخت و نشدنی به نظر میرسد اما اینبار هم میتوانیم دل به دنیای فیلم و سینما بدهیم تا ما را با خود همراه کند.
همچنین بخوانید: بهترین فیلم های بونگ جون هو ؛ کارگردان آسیایی شهیر سینما
بهترین فیلم ها با موضوع سفر
در ادامه به معرفی 10 فیلم از بهترین فیلم ها با موضوع سفر (به ترتیب سال) در قرن بیست و یکم میپردازیم که در شما انگیزه و حال و هوای سفر کردن به سرتان میاندازد:
گمشده در ترجمه / Lost in Translation
- سال انتشار: 2003
- کارگردان:سوفیا کاپولا
این فیلم موفق به دریافت سه گلدن گلوب و جوایز ویژه از جشنوارهی ونیز شده و برندهی بهترین فیلمنامه از اسکار و نامزد در سه رشتهی دیگر است.
“سوفیا کاپولا” دختر خلف کارگردان شهیر آمریکایی “فرانسیس فورد کاپولا” در بهترین و مهمترین فیلمی که تا کنون ساخته به ترکیب غریبی از غم، شادی، عشق و تنهایی و مستی دست یافته است.
گمشده در ترجمه داستان تنهایی دو آمریکایی در کلان شهر توکیو است که به طور اتفاقی با هم آشنا میشوند و با هم وقت میگذرانند تا تنهاییشان را پُر کنند.
یک بازیگر میانسال افسرده و تاریخ مصرف گذشته به نام باب هریس (با بازی فوق العاده بیل موری) و دختری تازه عروسی به نام شارلوت (با بازی اسکارلت جوهانسن).
“باب هریس” بازیگر سابقاً مشهوری است که دیگر اعتباری ندارد و زندگی شخصی رو به زوالی هم دارد، از طریق بازی در تبلیغات روزگار میگذراند. او در هتل محل اقامتش در توکیو با دختری آمریکایی به نام “شارلوت” آشنا میشود. شارلوت تازه عروسی است که با همسر جوان و عکاسش (به خاطر کار همسرش) به توکیو آمده و صبح تا شب در هتل تنهاس.
تنهایی عنصر مشترک و رابط هر دوی آنهاست. و سفر (اجباری) آنها به کلانشهر توکیو و گشتگذار آنها در خیابانها و کافههای شلوغ سبب تغییر در زندگیشان میشود. هر چند که کاپولای نویسنده به خوبی و هوشمندی به جنبههای رمانتیک فیلم نمیپردازد و آن را گسترش نمیدهد اما عشق ناکامی که میانشان صورت گرفته مخاطب را جذب میکند و به همین علت است که فیلم پایانبندی بینقصی دارد. پایانی به قدرت فیلم پیش از طلوع.
“بیل موری” که برای ایفای این نقش نامزد اسکار و برنده گلدن گلوب شد به خوبی از پس شخصیت پیچیدهی باب هریس برآمده. فردی بیحوصله و تنها، کم حرف و البته کمی مشهور! و اسکارلت جوهانسن جوان که آن موقع هنوز نان شهرت و زیباییاش را نمیخورد هم بازی یکدست و کاملی را ارائه میدهد. کاپولای کارگردان، که برای این فیلم نامزد اسکار هم شده است، به خوبی از توکیو شهری که با هر متر ومعیاری برای دو شخصیت فیلم غریب به نظر میرسد استفاده میکند تا رابطهی جذابی را بینشان به تصویر بکشد.
گمشده در ترجمه با جملهی در گوشی باب به شارلوت به پایان میرسد. جملهای که مخاطب هیچ وقت نمیفهمد چه بوده و این پایانی است تلخ و شاید امیدوارنه.
همچنین بخوانید: 12 فیلم درباره سفر در زمان که باعث میشوند همه چیز را زیر سوال ببرید!
و مادرت را هم / Y Tu Mama Tambien
- سال انتشار: 2003
- کارگردان: آلفونسو کوارون
این فیلم توانسته نامزد بهترین فیلمنامه در اسکار، بهترین فیلم خارجی گلدن گلوب و بهترین کارگردانی جشنواره ونیز شود.
آلفونسو کوارون پیش از اینکه با “هری پاتر” و زندان آزباکان (2004)، فرزندان انسان (2006) و جاذبه (2013) به دنیای هالیوود بپیوندد، در مکزیک با فیلم، و مادرت را هم، برای خودش اسم رسمی ساخته بود. فیلمی جادهای که به سفر دو جوان، خولیو (با بازی گائل گارسیا برنارد) و تنوچ (با بازی دیگو لونا)، به همراه زنی سی و چند سالهای، لوییزا (با بازی ماریبل وردو)، در مکزیک میپردازد. سفری که علاوه بر اشاراتی که به تغییرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مکزیک اواخر قرن بیستم دارد، به مشکلات و تابوهای جنسی جوانان نیز اشاره میکند.
لوییزا بعد از اینکه میفهمد سرطان دارد و مدت کمی زنده میماند و بعد از خیانت شوهرش ترجیح میدهد با این دو نوجوان متمول به سفر برود و در این سفر است که رقابتی بین خولیو و تنوچ برای به دست آوردن لوییزا شکل میگیرد.
کوارون از طریق عنصر سفر و نشان دادن معضلات و ناهنجاریهایی نظیر مواد مخدر و فقر در این فیلم شخصیت این دو نوجوان را به دقت مورد کنکاش قرار میدهد و در پایان سبب رشد و تعالی هر دو میشود.
بازی “گائل گارسیا برنارد” که با فیلم عشق سگی “الخاندرو گنزالس ایناریتو” به شهرت رسید به همراه “دیگو لونا” انقدر مورد توجه قرار گرفت که جایزه ویژه مارچلو ماسترویانی جشنواره ونیز، که مخصوص بازیگران جوان است، را دریافت کرد. این فیلم یکی از بهترین فیلم ها با موضوع سفر است.
خاطرات موتور سیکلت / The Motorcycle Diaries
- سال انتشار: 2004
- کارگردان: والتر سالس
این فیلم توانسته نامزد دو اسکار و نخل طلای کن شود. این فیلم که براساس کتابی به همین نام نوشتهی “ارنستو چهگورا” اسطورهی انقلابی امریکای جنوبی ساخته شده است، ماجرای واقعی سفر وی در سال 1952 به همراه دوستش “آلبرتو گرانادو” است که با موتور سیکلت به نقاط مختلف آمریکای جنوبی سفر میکنند. سفری که هر چند در ابتدا براساس ماجراجوییهای جوانانه شکل میگیرد اما در نهایت منجر به تغییری بنیادین در آرا و افکار و عقاید چهگوارای جوان میشود.
چهگوارای 23 ساله که دانشجوی ترم آخر پزشکی است همراه با دوست پزشک و بیوشیمیستاش، گرانادو، با دیدن زندگی بومیان آمریکایی که در فقر تحمیل شده زندگی میکنند آنچنان متحول شده که تنها 8 سال بعد از این سفر او را تبدیل به «رفیق ارنستو چهگوارا» رهبر مارکسیست و انقلابی کوبا میکند.
فیلم خاطرات موتور سیکلت توسط کارگردان برزیلی، والتر سالس، در لوکیشنهای واقعی در آمریکای جنوبی ساخته شد و با واکنش مثبت منتقدین همراه شد و در اسکار سال 2004 در دو رشتهی بهترین ترانه و فیلمنامه اقتباسی نامزد شد که توانست اسکار بهترین ترانه را برنده شود.
مرتبط: بهترین فیلم های کریستوفر نولان
میس سانشاین کوچولو / Little Miss Sunshine
- سال انتشار: 2006
- کارگردان: جاناتان دیتون و ولری فاریس
این فیلم چهار نامزدی اسکار را در کارنامه خود دارد. شاید وقتی که زوجی به نام جاناتان دیتون و ولری فاریس در حال ساختن فیلمی براساس نمایشنامهی “مایکل آرندت” بودند فکر نمیکردند که کارشان اینقدر مورد استقبال قرار بگیرد. کمدی و ملودرام پر بازیگر “دیتون و فاریس” باز دیگر سفر را بهانهای قرار میدهد تا یک خانواده را به هم نزدیکتر کند.
آفتابخانم کوچولو در واقع نام مسابقهی رقصی است در ایالت کالیفرنیا که هر ساله در بین دختران کوچک این ایالت برگزار میشود. اُلیو دختر خردسال و شش سالهی یک خانواده پُر تنش آمریکایی است تصمیم میگیرد در این مسابقه شرکت کند و خانوادهاش با تمام مسائل و مشکلاتی که دارند برای حمایت از اُلیو با او به سفری با فلوکس واگن زرد رنگ خود میگیرند.
نکتهی مثبت فیلم شخصیتپردازی خوب و قابل تأمل تک تک اعضای خانوداه است که در طی سفرشان و به مرور برای مخاطب کامل و کاملتر میشود. شخصیتهایی که درگیر مسائلی از جمله اعتیاد و خودکشی اند. شخصیت پدربزرگ (با بازی آلن آرکین) که برای آرکین اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد را هم به ارمغان آورد، از جمله شخصیتهای خاص و محبوبی است که در پایان فیلم از ذهنتان بیرون نمیرود.
پایان فیلم و نوع رقصی که اُلیو برای مسابقه انتخاب کرده برآیند خوبی از اتفاقاتی است که بر سر تمامی اعضای خانواده آمده است.
دارجلینگ محدود / The Darjeeling Limited
- سال انتشار: 2007
- کارگردان: وس اندرسن
این فیلم نامزد شیر طلایی جشنواره ونیز بوده است. دوستداران سینما، وس اندرسن و سینمای او را با انواع و اقسام رنگها و قابهای شاد و طرحهای پیچیدهای که میسازد، میشناسند. فیلمساز آمریکایی که در 38 سالگی و اینبار در فیلمِ دارجلینگ محدود سعی کرده نقطهی دیگری از جهان را دستمایه داستان کمدی خود قرار دهد.
داستان سه برادر نامهای فرانسیس ( با بازی اوون ویلسون)، پیتر (با بازی آدرین برودی) و جک (با بازی جیسون شوارتزمن) که پس از سالها دوباره با هم دیدار میکنند. دیداری که به بهانهی مرگ پدرشان صورت میگیرد و به بهانهی بازگرداندن مادرشان، پاتریشیا (با بازی آنجلینا هیوستون)، به مراسم خاکسپاری پدر قوت میگیرد. دیداری به سبک و سیاق سینمای وس اندرسن. سه برادر برای پیدا کردن مادرشان که خلقیات عجیبی دارد باید به هند بروند و بار سفر ببندند و در این راه است که آنها بیشتر با هم و با مشکلات همدیگر آشنا میشوند و سعی میکنند معنویت را به زندگی کسالتبار خودشان وارد کنند.
اکثر دقایق فیلم در قطاری میگذرد که بر بدنهاش عنوان فیلم درج شده است: The Darjeeling Limited. قطاری که شبیه هیچ قطاری که تاکنون ما دیدهایم نیست. قابها و طراحیهای پیچیدهی اندرسن که در محیط تنگ و دالان مانند قطار شکل گرفته به خوبی بار کمدی فیلم و روابط این سه برادر با هم و با خدمهی قطار را تصویر میکند.
بازی هر سه بازیگر اصلی خوب است و انتخاب آنها برای این نقشها فوقالعاده خوب از کار درآمده.
همچنین بخوانید: 10تا از بهترین فیلم ها درباره اعتیاد و اعتیاد به الکل
به سوی طبیعت وحشی / Into the Wild
- سال انتشار: 2007
- کارگردان: شان پن
این فیلم هم موفق شده در دو رشته نامزد جایزه اسکار شود. شان پن بازیگر شهیر آمریکایی در سال 2007 و بعد از فیلم موفق قول با بازی “جک نیکلسون” به سراغ زندگی و سفرهای ماجراجویی به نام “کریستوفر مک کندلس” میرود. فیلمی که علاوه بر جذابیتهای سفر، چالشها و مشکلات آن را نیز به تصویر میکشد.
به سوی طبیعت وحشی براساس کتابی به همین نام اثر جان کراکائرساخته شده است. کتابی که خود براساس خاطرات کریستوفر مک کندلس نوشته شده که نحوهی زندگی و مرگ این ماجراجوی آمریکایی میپردازد.
مک کندلس، جوانی آمریکایی بود که تصمیم میگیرد با حداقل امکانات و به دور از تکنولوژی مدتی را در نقاط دور افتادهی آلاسکا زندگی کند. تصمیمی که به قیمت جانش تمام میشود.
بازی خوب “امیل هرش” در نقش “مک کندلس” که برایش نامزدی اسکار را هم به ارمغان آورد، یکی از نکات مثبت فیلم است. هرش به خوبی روح طغیانگر و ناسازاگار و در عین حال ضعیف و ساده لوحانهی مک کندلس را به منصه ظهور میگذارد. هر چند که کریستین استوارت، کاترین کینر هم در کنار هرش در این فیلم نقش آفرینی کردهاند اما به سوی طبیعت وحشی فیلمی تک شخصیته است و بار اصلی داستانهای فیلم بر دوش امیل هرش است.
در کنار بازی خوب هرش باید به تیم فیلمبرداری شان پن و فیلمبردارش، اریک گاتیر، نیز اشاره کرد که به طرزی وفادارانه و سحرانگیزی نیروی طبیعت را به تصویر میکشند.
شان پن بعد فیلم جنایی و موفق قول توانست راهش را با به سوی طبیعت وحشی به خوبی ادامه دهد این فیلم گام مهم و موفقی بود برای شان پن کارگردان که متاسفانه دیگر هرگز برایش تکرار نشد.
نیمه شب در پاریس / Midnight in Paris
- سال انتشار: 2011
- کارگردان: وودی آلن
فیلم نیمه شب در پاریس یکی از بهترین فیلم ها با موضوع سفر است که موفق شده نامزد چهار جایزه اسکار و یک جایزه گلدن گلوب شود. پاریس را همیشه شهر عشاق میدانستند و همواره در سینما از آن به همین عنوان یاد میشد اما وقتی نوبت به تصویرسازی وودی آلن از پاریس میرسد این شهر رویایی مکانی میشود برای ارائهی فانتزیهای هنرمندانه. شهری که در دل خود تاریخ هنر و هنرمندان بزرگی را جای داده است.
همواره کارنامه وودی آلن از نظر منتقدان فراز و نشبهای فراوانی داشته که البته به خاطر پُر کاری این فیلمساز خستگی ناپذیر امری طبیعی است. اما او همیشه توانسته است که با ساختن یک فیلم خوب و یا حتی شاهکار منتقدان را راضی کند که دورهاش هنوز تمام نشده است.
نیمه شب در پاریس یکی از همین آثار وی است. داستان نویسندهای با استعداد اما شکستخورده و جاه طلب به نام جیل (با بازی اوون ویلسون) که همراه با همسرش، اینز (با بازی ریچل مک آدامز)، و خانوادهی وی به پاریس مسافرت میکنند. شاید تصور کنیم که خب این هم فیلمی در مورد زوج جوان و عاشقی است که به پاریس آمدهاند اما داستان دقیقاً از همینجا فرق میکند. جیل که شدیداً تحت تأثیر عقبهی هنرمندانه پاریس قرار گرفته در زمان مخصوصی در زمان سفر میکند و با تمام هنرمندان مورد علاقهاش در این شهر رویایی دیدار میکند. از ارنست همینگوی خودخواه بگیرید تا لوئیس بونوئل و پیکاسو و سالوادور دالی.
پاریسی که آلن تصویرمیکند تماماً با پاریسی که تا کنون میشناخنتیم فرق میکند مخصوصاً وقتی که گیل در یکی از این سفرهای در زمانش با دختری به نام آدریانا (با بازی جذاب ماریون کوتیارد) آشنا میشود و رفته رفته به او دل میبازد و این سبب میشود در زندگی با اینز به مشکل بر بخورد. اینزی که هیچکدام از این سفرهای فانتزی شوهرش را باور نکرده است!
شخصیت اینز یک شخصیت کاملاً وودی آلنی است که در آثار پیشتر فیلمساز هم دیدهایم. شخصیتی غرغرو، شکستخورده و دستپاچه.
این اثر برای وودی آلن بهترین فیلمنامه را از اسکار و گلدن گلوب به ارمغان آورد.
نیمه شب در پاریس یکی از جذابترین و دوست داشتنیترین پاریسهای چند سال اخیر را به ما نشان میدهد. فیلمی خوش رنگ و لعاب و زیبا که در کنار داستانهای عاشقانهاش برایمان از تاریخ هنر هم حرف میزند.
مرتبط: بهترین فیلم های عاشقانه قدیمی که نگاهی متفاوت به عشق داشتند!
نبراسکا / Nebraska
- سال انتشار: 2013
- کارگردان: الکساندر پین
این فیلم که یکی دیگر از بهترین فیلم ها با موضوع سفر است، توانسته نامزد 5 اسکار از جمله، بهترین بازیگر مرد و زن و فیلمنامه و نامزد 5 گلدن گلوب و نامزد نخل طلای کن شود.
در درام کمدی تآثیرگذار الکساندر پین، یک پیرمرد، وودی گرانت ( با بازی بروس درن)، و پسرش، دیوید ( با بازی ویل فورته)، با ماشین از مونتانا به نبراسکا میروند تا وودی جایزهی میلیون دلاریش را دریافت کند. پین به این بهانه پدر و پسر را در برابر هم قرار میدهد تا رابطهی نه چندان خوبشان با همدیگر را بهبود بخشند.
فیلم سیاه و سفید پین با نورپردازی طبیعتگرایانه و فیلمبرادری سادهاش به خوبی اتمسفر و فضای شهرهای کوچک و مزارع گوناگون را به مخاطب منتقل میکند. فضایی که در راستای شخصیت لجوج و گاه خندهدار پیرمرد قرار میگیرد.
در مورد بازیهای فوقالعادهی این فیلم همین بس که بروس درن و جون اسکویب (در نقش مادر خانواده، کیت گرانت) هر دو نامزد جایزه اسکار شدند و درن توانست نخل طلای بازیگر مرد را به دست بیاورد. این نامزدی برای اسکویب 84 که پس از سالها در نقشهای کوتاه و ضعیف ظاهر میشد خیلی اهمیت داشت. هر چند که نبراسکا در هیچ کدام از پنج نامزدی اسکارش برنده نشد اما به جرأت میتوان گفت نبراسکا بهترین و مهمترین فیلم او در طی 20 سال فیلمسازی است.
قدرت نبراسکا در این است که بدون اینکه به دام احساساتگرایی بیوفتد شما را تحت تآثیر قرار میدهد.
وحشی / Wild
- سال انتشار: 2014
- کارگردان: مارک والی
این فیلم توانسته نامزد دو جایزه اسکار شود. وحشی، داستان واقعی دختری به نام شرل (با بازی ریس ویتزسپون) است که زندگیاش در آستانهی فروپاشی قرار دارد و برای فرار از اوضاع و احوال سیاهی که گرفتارش شده دست به سفری خودخواسته میزند. سفری با پای پیاده از میان صحرا و کوه و برف و باران با یک کولهپشتی که در ابتدا حتی توانایی حمل آن را هم ندارد. سفری که در طی 94 روز ما را با اتفاقات تلخی که بر شرل گذشته از جمله مرگ مادر، خیانت، اعتیاد و تنفروشی وی آشنا میکند.
دلایلی که او را وادار میکند دست به همچین سفر خطرناک و جان فرسایی بزند. سفری که در پایان دختر را به کل متحول میکند. فیلم با این جملات از زبان شرل پایان مییابد: «زندگی من، مثل زندگی همه رمزآلود، غیرقابل پس گرفتن و مقدس بود… خیلی نزدیک بود… خیلی حاضر بود… خیلی به من تعلق داشت چقدر وحشیانه بود که بذاری خودش جلو بره.»
فیلم براساس کتابِ پر فروشِ وحشی: از گمشده تا پیداشده در مسیر پاسفیک کرست، نوشتهی “شرل استرید” که در واقع شرححال خود اوست به کارگردانی ژان-مارک ولی (کارگردان سریال پرطرفدار دروغهای بزرگ کوچک) و بازی خوب و تاثیرگذار ریس ویترسپون ساخته شده که در مراسم اسکار 2018 در دو رشتهی بازیگری زن نامزد اسکار شد.
مرتبط: بهترین فیلم های جاده ای تاریخ سینما
سرزمین خانه به دوشان / Nomadland
- سال انتشار: 2020
- کارگردان: کلویی ژائو
این فیلم که یکی دیگر از بهترین فیلم ها با موضوع سفر است موفق به 6 نامزدی اسکار و دریافت سه اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر زن و بهترین کارگردانی و همچنین نامزد 3 گلدن گلوب و بنده شیر طلای ونیز شده است.
احتمالا در نگاه اول این فیلمِ سرد و آرام در ما شوق سفر ایجاد نمیکند، چرا که بخشی از فیلم به ماجرای رکود اقتصادی و مشکلات معیشتی قسمتی از جامعه آمریکا میپردازد. اما بدانید سرزمین خانه به دوشان این موضوع را فقط بهانهای قرار میدهد که چیز دیگری بگوید!
داستان دربارهی زن میان سالی به نام فرن (با بازی فرانسیس مک دورمند) است که بعد از بیکار شدن و مرگ همسرش تصمیم میگیرد در کاروانش زندگی کند.
سرزمین خانه به دوشان دربارهی قسمی از جامعهی امریکا است که امروزه دیگر به فرهنگی جدید بدل شدهاند. جامعهای که در دل تکنولوژی و مدرنیته در کاروانهای خودشان و در وسط بیابانها و به دور از ابتداییترین وسایل وامکانات زندگی میکنند تا سرشت و ریشه گمشدهشان را بازیابند. برای اینها مشکلات بهانهای میشود برای تغییر و حرکت. همانطور که در نخشهای مختلف فیلم میتوان این را از زبان و اعمال شخصیت اصلی فیلم با بازی بینقص و خیره کنندهی بازیگر برندهی اسکار فرانسیس مک دورمند دریافت.
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. این عبارت یا ضربالمثل مشهور را همهی ما شنیدهایم و تعدادی از ما هم به آن باور داریم اما خیلی از ما به خاطر سبک زندگی، شرایط کاری و… از تغییر و حرکت و سفر میترسیم و خیلی سخت میتوانیم به آن دل بدهیم. اگر شما هم جز این دسته از افراد هستید شاید با دیدن این فیلمها حال و هوای سفر به سرتان بزند و شما را به سمت زندگی جدید و سرنوشتی جدید هدایت کند.
امیدواریم که از معرفی بهترین فیلم ها با موضوع سفر لذت برده باشید. شما چه فیلمهایی دیدهاید که حال و هوای سفر به سرتان انداخته است. در قسمت نظرات فیلمهای مورد نطرتان را بنویسید و این لیست را کامل کنید.