بهترین کتابهای خودشناسی چیست و چرا باید آنها را بخوانیم؟ هر بخش از رشد شخصی یا حرفهای که در زندگی به آن دست مییابید با یک چیز شروع میشود: خودشناسی. Lao Tzu، فیلسوف چینی باستان، که در قرن ششم قبل از میلاد مسیح زندگی میکرد، آن را به بهترین شکل ممکن بیان کرده است: “کسی که دیگران را میشناسد، خردمند است؛ و او که خود را میشناسد روشنفکر است.” اگر میخواهید یک میلیون دلار درآمد داشته باشید، یا با همسرتان یک رابطه عالی برقرار کنید یا به بهترین شکل زندگی کنید، بدون اینکه خودتان را بشناسید، نمی توانید هیچکدام را بدست آورید.
خودشناسی یک صفت، استعداد یا بینش الهی نیست، بلکه مهارت است. من قبلاً زندگیام را بدون ذرهای درون نگری پیش میبردم. در واقع به طور کلی، نمیدانستم که چه کسی هستم. که البته، حالا با تمرین سعی دارم که بهتر شوم. و خب تأثیر گذار نیز بوده است. یکی از روشهای خودشناسی استفاده از کتابهاست. البته میدانید که کتابها در هر زمینهای بهترین منابع هستند. در ادامه با بهترین کتابهای خودشناسی آشنا خواهید شد.
پیش از مطالعه این مطلب بخوانید »
خلاصه ی کتاب راهنمایی برای خودباوری زنان !!! “بخش اول
8 فیلم درباره خود شناسی که حتما باید ببینید
با مزایای شکست خوردن از دیدگاه مدیریت آشنا شوید!!!
۱- کتاب فلسفهای برای زندگی
یکی از ترسهای بزرگی که بسیاری از ما با آن روبرو هستیم این است که با وجود تمام تلاش در زندگیمان، در پایان خواهیم فهمید که زندگی خود را هدر دادهایم. در فلسفهای برای زندگی، ویلیام بی ایروین حکمت فلسفه رواقی، یکی از محبوبترین و موفقترین مکتبهای اندیشه در روم باستان را بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه بینش و توصیههای آن هنوز هم قابل استفاده برای زندگی مدرن هستند. این کتاب یکی از بهترین کتابهای خودشناسی میباشد.
برشی از کتاب: میتوانیم تمام عمر آرزو کنیم که ای کاش شرایطمان جور دیگری میبود، اما اگر اجازه چنین کاری را به خودمان بدهیم، همه عمرمان به نارضایتی خواهد گذشت.
۲- روزی که زندگی کردن آموختم
یکشنبه آفتابی در سان فرانسیسکو. در هنگام پیاده روی در اسکله و لذت بردن از آرامش بعد از یک هفته کاری سنگین، جاناتان با یک کولی روبرو میشود. او به کف دست جاناتان خیره شده و یک پیش گویی ناگوار را بیان میکند: پایان زندگی او نزدیک است. زندگی جاناتان با شنیدن این حرف عوض میشود و تصمیم میگیرد برای شناخت خود به سفری برود. این کتاب از بهترین کتابهای خودشناسی از لوران گونل، نویسنده جوان و نامدار فرانسوی میباشد.
برشی از کتاب: در طبقهای از خانه محقر گلی رنگ، واقع در یکی از کوچههای زیبای سان فرانسیسکو که نزدیک سه ماه از اجاره کردنش میگذشت، جاناتان ضمن تراشیدن ریشش با حرکتی غیرارادی از پنجره حمام بیرون را نگاه میکرد و شاهد وفور شبدر بر روی چمنزار بود…
۳- انگار خودم نیستم
چه چیزی بهتر از یک کتاب خوب تالیفی؟ کتابهای ایرانی از آنجایی که از دل فرهنگ، مشکلات و دغدغههای خودمان بیرون میآیند گزینه خوبی برای مطالعه هستند. البته نه همه آنها! کتاب “انگار خودم نیستم” داستان زندگی کسانی است که خودشان را گم کردهاند و هزاران کیلومتر از خود فاصله گرفتهاند. پیشنهاد میکنم این کتاب را از یاسمن خلیلیفرد از دست ندهید.
برشی از کتاب: هفت هشت سالهام. عصرها بعد از انجام دادن تکالیف مدرسه با بچهها می ریم فوتبال بازی میکنیم. من همیشه دوست دارم دروازهبان باشم. بهروز میگوید میخواهی مهمترین باشی. چیزی نمیگویم. دروازهبان بودن مهم بودن نیست، جدا بودن است، نوعی انزوای مطبوع، نوعی تکافتادگی لذتبخش. از بچگی به جدا بودن و تک افتاده بودن علاقه که نه، عادت داشتهام. میدانم که اسمم هم مثل خودم است، تنها و تکافتاده.
۴- کتاب “شدن” از میشل اوباما
نه اشتباه نکنید. این کتاب تنها جنبه سیاسی ندارد. همانطور که میدانید میشل اوباما به عنوان یکی از نمادها و قانع کننده ترین زنان دوران ما ظاهر شده است. در این کتاب میخوانیم:
تقریباً از همان دقیقهای که برای شرکت در انتخابات، توافق کردیم باراک برایم تبدیل به شبحی انسانی شد. حالا دیگر نوعی پیکسل شده از مردی را که میشناختم میدیدم. مردی که ناگهان باید همهجا حضور پیدا میکرد و درگیر کارهایی بسیار مهمتر میشد. کمتر از یک سال دیگر انتخابات مقدماتی در ایالت آیووا آغاز میشد.
۵- ماهیها نگاهم میکنند
در کتاب ماهیها نگاهم میکنند (Les Poissonsme Regardent) تنهایی آدمها به تصویر کشیده میشود. ژان پل دوبوآ در “ماهیها نگاهم میکنند” روزمرگیهای روزنامهنگاری ورزشی را روایت میکند که زندگیاش به صورت ناگهانی با ورود پدری الکلی به هم میخورد. پدر که پس از مرگ مادر ناپدید شده بود، حالا پس از سالها پا به زندگی پسرش گذاشته است.
برشی از کتاب: بعد از شام تا اقیانوس پیاده رفتم. آب چنان آرام بود که ستارهها میآمدند بر سطحش شنا میکردند. روی پاهاشان شناور میشدند، مثل عنکبوتها. حتی یک نسیم هم در کار نبود. سیگاری از پاکتم درآوردم و لحظهای بین انگشتهام نگهاش داشتم. کاغذش مثل پوست یک بچه نرم بود. پر شدم از بوی توتون، مخلوط بوی چرم و عسل، سیگار را گذاشتم بین لبهام و کبریتی زدم که سیاهی و عرقِ روی صورتم را روشن کرد.
۶- کتاب گربه راهنمای ما
آیا گربهها از بازنشسته شدن نگران هستند؟ نه. آیا کاری که دوست ندارند را انجام میدهند؟ قطعاً اینطور نیست. آیا فکر میکنید وقتی که پنجههای خود را لیسیده و به بیرون پنجره نگاه میکنند، برای چیزی عجله دارند؟ خواهش میکنم نفرمایید. آرام، آزاد، کاریزماتیک، عاقل، ظریف، با اعتماد به نفس، تمام صفاتی است که انسانها در زندگی به آنها احتیاج دارند. صفاتی که گربهها آن را دارند. جای تعجب نیست که همه میخواهند بیشتر شبیه گربه باشند.
برشی از کتاب: بعضی از روزها پیش میآید که تمایل چندانی به کار کردن، آموختن، مواجهه با فاجعههای دنیا یا حتی نگرانی نسبت به آینده را نداریم… دیگر حوصله نداریم که درباره آخرین اصلاحات سیاسی که از خشم خونمان را به جوش میآورد، اظهارنظر کنیم. حتی دیگر توانی برای نگرانی درباره مسائل حرفهای و شغلی یا فکر کردن به بازنشستگی در سالهای آتی را هم نداریم.
۷- خودت را به فنا نده
آیا تا به حال احساس کردهاید که مانند همستر که بر روی چرخ میدود، در زندگی تلاش میکنید اما هیچ نتیجهای نمیگیرید؟ به نظر میرسد که مانعی برای موفقیت وجود دارد، اما موفقیت، هدف است.
برشی از کتاب: نمیتوانم، نمیتوانم، نمیتوانم؛ اما بدان که میتوانی. اینها همه بهانه است. تو همۀ اقدامات مهم را به خودت وعده و وعید میدهی، و با فهرست بلند بالایی از دلایل، از انجام آنها طفره میروی و تنها چیزی که پس از آن نصیبت میشود این است که تبدیل به یک آدم چرندگو میشوی. با این کار، تو بدتر از هرکس دیگری به خودت خیانت میکنی!
۸- تختخوابت را مرتب کن
تختخوابت را مرتب کن که از بهترین کتابهای خودشناسی میباشد، براساس اولین سخنرانی ژنرال ویلیام مک ریون برای فارغ التحصیلان دانشگاه تگزاس در آستین نوشته شده است. در این کتاب، مک ریون دروس آموخته شده از آموزش Navy SEAL را به اشتراک میگذارد. آنها درسهای سادهای هستند که با چالشهای آموزش SEAL سروکار دارند، اما همچنین در مقابله با چالشهای زندگی بسیار کاربرد دارند.
برشی از کتاب: نگاهی به اطراف انداختم. میتوانستم تشویش و نگرانی را در صورت تعدادی از کارآموزها ببینم. مربی به صحبتهایش ادامه داد: «جوری آزمایش میشید که تابهحال هرگز تجربه نکردین.» بعد مکثی کرد و نگاهی به ما «جوجه سربازها» انداخت. لبخندی زد و گفت: «بیشتر شماها این دوره رو تموم نمیکنین. مثل روز برام روشنه. تمام تلاشم رو میکنم تا پدر شماها رو دربیارم.» مربی روی چند کلمهی آخرش تأکید عجیبی داشت. «بدون هیچ رحمی شما رو داغون میکنم. شما رو جلوی همتیمیهاتون خرد میکنم. کاری میکنم ورای محدودیتهاتون حرکت کنین.» سپس خندهای شیطانی روی صورتش ظاهر شد. «درد خواهید کشید. خیلی خیلی خیلی زیاد.»
۹- خودت باش دختر
یکی دیگر از بهترین کتابهای خودشناسی کتاب “خودت باش دختر یا صورتت را بشور دختر” از ریچل هالیس است. اجازه بدهید این کتاب را اسپول نکنم تا خودتان آن را مطالعه کنید.
برشی از کتاب: ده ساله بودم و در اردویی تابستانی به سر میبردم. مشغول بازیِ پرچم را بگیر بودیم و حتی برای یک ثانیه هم قادر به کنترل ادرارم نبودم. دوست نداشتم کسی بفهمد شلوارم را خیس کردهام بنابراین یک بطری آب روی خودم خالی کردم. تصور کنید! هیچکس حتی کریستین کلارک (عشق دوران مدرسهام) هم متوجه نمیشد. حتی آن موقع هم بسیار زیرک و باهوش بودم. آیا برای بقیه عجیب بود که یکدفعه خیسِ آب شده بودم؟ شاید. اما من ترجیح میدادم عجیب و غریب به نظر برسم تا اینکه به عنوان کسی شناخته شوم که شلوارش را خیس کرده است.
۱۰- هر روز یک قدم نزدیکتر
آخرین کتاب از بهترین کتابهای خودشناسی ، کتابی است با عنوان “هر روز یک قدم نزدیکتر” از اروین د. یالوم. بخشی از کتاب را در ادامه ملاحظه میکنید:
وقتی جلسه را متوقف کردم و گفتم: «خب حدس میزنم واقعا زمان آن فرا رسیده که خداحافظی کنیم» هر دو برای چند ثانیه بیحرکت و یخزده ماندیم. او گریه کرد و گفت: «تو خیلی شگفتانگیزی که این کار را برای من انجام دادی.» من واقعا نمیدانستم باید چه بگویم، ولی کلماتی که از دهان من بیرون آمد این بود: «من هم خیلی از آن سود بردم جینی.» و واقعا همان قدر بهره بردهام. سپس او دفتر را ترک کرد. نه یک اختلال شخصیت مرزی، یک شخصیت نامساعد، یک نوروتیک وسواسی، یک شیزوفرنیک پنهان، یا هر یک از دیگر جنایتهایی که ما روزانه مرتکب میشویم. او به عنوان جینی رفت و من دلم برای او تنگ خواهد شد.
امیدوارم از خواندن این مطلب لذت برده باشید. اگر نظری دارید خوشحال میشویم در بخش دیدگاهها برایمان بنویسید.