با معرفی بررسی تئوری های قسمت سوم فصل سوم Westworld همراه ما باشید تا یک بررسی کنیم و ببینیم در آینده ممکنه چه چیزهایی منتظرمون باشه. تا هنوز شروع نکردیم بگم که میتونید تئوری های قسمت های قبل رو از اینجا و بررسی قسمت به قسمت این فصل رو هم از اینجا دنبال کنید.



قسمت سوم پر بود از عناصر آشنایی که ما باهاشون آشناییم و میشه گفت اصلا به خاطر همون هاست که دنیای غرب رو دوست داریم. از شخصیت هایی گرفته که برخی کارهاشون ممکنه برامون گنگ باشه تا معماهایی که در کل لحظات دارن جلوی چشممون رژه میرن و تنها کاری که از دست ما برمیاد کنار هم گذاشتن سرنخ ها و رسیدن به جواب احتمالیه. خوشبختانه وست ورلد هم چیزی که زیاد داره، طرفداراییه که منتظر قسمت ها و اطلاعات جدید هستن تا با استفاده از اون بتونن اول از همه توانایی های ذهنی خودشون رو محک بزنن، و در ادامه با ارائه تئوری های خودشون برای ادامه داستان، به یک حس خوب دست پیدا کنن. و البته به اشتراک گذاشتن این حس با بقیه طرفدارن، از طریق اشتراک گذاشتن همین تئوری ها. 

در ادامه ما هم چندتا از این تئوری ها رو مرور میکنیم تا ببینیم طرفداران از چه جزئیاتی، به چه تئوری های رسیدن که می‌تونه دیدمون رو نسبت به اتفاقات قبلی، و اتفاقات بعدی تغییر بده.

تمرکز اصلی این قسمت بر روی شارلوت هیل، یا بخوایم دقیق تر بگیم میزبان درون بدن شارلوت هیل بود. اما برعکس اون چیزی که فکر میکردیم، هویت این میزبان فاش نشد پس طبیعیه که بازار تئوری ها درباره این شخصیت حسابی داغ باشه. در ادامه به عنوان اولین تئوری میریم که ببینیم کی درون شارلوت هیل در حال زندگیه!

تئوری های قسمت سوم فصل سوم Westworld

میزبان درون بدن شارلوت هیل

اولین سرنخی که داریم اینه که دلورس به این فرد کاملا اعتماد داره. همین گزینه های زیادی مثل هکتور رو خط میزنه. کسایی که دلورس بهشون اطمینان داره کیان؟ آنجلا، تدی، برنارد و پیتر ابرناتی. آنجلا که چیزی ازش نمونده که بشه توی بدن شارلوت هیل گذاشت، پس خط میخوره. تدی رو هم که خود دلورس به بهشت میزبانان فرستاد تا بتونه راحت زندگیش رو بکنه، پس تدی هم خط خورد. برنارد هم همونطور که دیدیم قطعا دلورس برنامه های زیادی براش داره ولی اینکه بزارتش توی بدن شارلوت هیل، فکر نکنم تصمیم درستی باشه.

فعلا فقط پدر دلورس مونده و همین هم میتونه مشکلات ذهنی شارلوت هیل فعلیمون رو توجیه کنه. ولی خب کشیدن اون نشونه ها روی بدن خودش، فعلا توجیهی نداره. اگه بخوایم بریم سراغ یکی که بیشتر از همه به رفتار شارلوت هیل فعلی بخوره، میتونیم بریم سراغ کلمنتاین!

اول از همه اینکه کلمنتاین به واسطه کاری که توی وست ورلد داشت، واقعا بازیگر خوبیه و توی رابطه با همسر سابق شارلوت هم دیدیم که خوب تونست نقش خودش رو ایفا کنه. نشونه دوم رو از بازی فوق العاده تسا تامپسون میتونید بفهمید که کاملا تونسته حرکات کلمنتاین رو شبیه سازی کنه. تنها مشکل تئوری کلمنتاین اینه که ما تعامل آنچنانی ای بین کلمنتاین و دلورس ندیدیم که این اعتماد بین طرفین رو توجیه کنه. ولی بقیه نشانه ها میگن که قطعا کلمنتاین درون شارلوت هیله.

تئوری های قسمت سوم فصل سوم Westworld

نقشه بزرگ فورد و دلیل ساخت وست ورلد

حالا که از ساز و کار دنیای بیرون از پارک باخبر شدیم، میتونیم اون رو با اتفاقات فصل های قبلی هم تطابق بدیم. فورد رو باید یادتون باشه. خدای وست ورلد و مخلوقاتش. اما هدفش از ساخت اون ها و رسوندنشون به خودآگاهی چی بوده؟

میدونیم رحبعام یک جورهایی کنترل افراد روی زندگی خودشون رو ازشون گرفته، ولی به داده های پارک دسترسی نداره؛ یعنی تنها جایی که آدم ها میتونن آزاد باشن توی وست ورلده ( اینجا بگم منظور از وست ورلد تمام پارک هاست). ما فورد و نقشه های بزرگش رو میشناسیم و میدونیم فورد آدمی نیست که فقط جایی رو بسازه که انسان ها توش آزاد باشن!

یک چیز دیگه هم اینکه فورد آدمیه که روی آزادی تاکید خاصی داره، و قطعا اگه آزادی انتخابش ازش گرفته بشه عصبانی میشه، ولی کجا میتونه آزادی خودش رو بدست بیاره؟ جایی که خودش توی اون خدا باشه! اما بازهم نقشه میتونه از این حرف ها بزرگتر باشه و کلا دلیل تلاش های فورد برای رسوندن اندرویدها به خودآگاهی، قیامشون بر علیه سیستم و حتی پایین کشیدن رحبعام باشه.

در ضمن بالاتر اشاره کردیم که رحبعام دسترسی ای به دیتاهای پارک نداره؛ این رو هم دیدیم که افراد قبل و بعد از سفر به وست ورلد زمین تا آسمون با قبل فرق میکنن، مثل ویلیام. حالا این آدم کاملا متفاوت دوباره وارد دنیای واقعی میشه و کل معادلات رحبعام رو بهم میریزه؛ این میشه انتقام سخت فورد!

تئوری های قسمت سوم فصل سوم Westworld

جنگی که همین حالا هم شروع شده

هفته قبل هم درباره این تئوری که میگه سراک و رحبعام در واقع یک نفر هستن صحبت کردیم، ولی توی پایان این قسمت چیزهایی رو دیدیم که شکمون روی سراک رو بیشتر میکنه. اول از همه سراک ثروتمندترین فرد جهانه ولی کاملا ناشناخته! همین به تنهایی تا حد زیادی مشکوک هست. توی این قسمت هم فهمیدیم که سازندگان رحبعام، قبل از اینکه خبری از قوانین حریم خصوصی و این حرف ها باشه، با استفاده از همون اطلاعات شخصی مثل انتخاب های عاطفی، کاری و حتی چیزهای جزئی تر، تونستن رحبعام رو بسازن. اما شیوه پیشبینی آینده توسط سراک و رحبعام چطوریه؟

رحبعام دنیای مجازی آینه واری رو میسازه که توی اون مردم به صورت عادی دارن زندگیشون رو میکنن. توی قسمت قبل هم دیدیم که سرعت دنیاهای شبیه سازی شده، کاملا از دنیای واقعی بیشتره. پس دیدن آینده و سرمایه گذاری روی اون میتونه یه استعاره نباشه، ممکنه سراک دقیقا با زندگی توی دنیای شبیه سازی شده، از آینده باخبره و ثروت هنگفتش هم همینطور به دست اومده. یعنی سراک کل زمانش رو در حال زندگی توی آیندست و تنها چیزی هم که میتونه این آینده رو خراب کنه، افراد غیرقابل پیشبینی (افرادی که با رفتن به وست ورلد تغییر کردن) و اندرویدها هستن. پس حالا میتونیم معنی جنگی که همین حالا هم شروع شده رو بفهمیم.

دنیای واقعی، شبیه سازی رحبعامه

فهمیدیم که رحبعام برای پیشبینی آینده‌ از یک دنیای موازی آینه ای استفاده می‌کنه که توی اون زمان سریع تر میگذره و با استفاده از اطلاعاتی که از باقی انسان ها در دسترسه، میشه کارهاشون در آینده رو پیشبینی کرد. حالا یک راه ضربه زدن به رحبعام می‌تونه استفاده از استراتژی خودش بر علیه خودش باشه. یعنی چی؟ یعنی دلورس به درون شبیه سازی رحبعام نفوذ کرده و حالا داره اون رو بهم می‌ریزه. طبیعیه که با بهم ریختن شبیه سازی، کل پیشبینی های سراک و رحبعام هم از بین می‌ره و دلورس قدرت اصلی حریفش رو از اون میگیره تا دست بالا رو داشته باشه.

در ادامه بخوانید » تئوری های قسمت پنجم فصل سوم Westworld ؛ بال های آزادی رو باز کن رحبعام! 


نظر شما درباره تئوری های قسمت سوم فصل سوم Westworld چیه؟ اگه تئوری دیگه ای توی ذهنتون دارین یا جزئیاتی توی ذهنتون هست که این تئوری ها رو کامل میکنه حتما از طریق کامنت ها با ما درمیون بزارید.