در این مقاله می خواهیم درباره حسادت در روابط عاشقانه صحبت کنیم. هیچ کس از حسادت خود لذت نمی برد با این حال ، حسادت احساسی اجتناب ناپذیر است که تقریباً هر یک از ما تجربه می کنیم. ابن موضوع که حسادت چطور بر ما غلبه می کند می تواند ترسناک باشد. به همین دلیل است که درک اینکه واقعاً احساسات حسادت ما از کجا ناشی می شود مهم است. یادگیری چگونگی مقابله با حسادت به روش های سالم و سازگار ، برای بسیاری از جنبه های زندگی ما از جمله زندگی مشترک اهمیت دارد. 


حسادت در روابط عاشقانه؛

این یک واقعیت اساسی است که اگر افراد در روابط بیش از حد حسود نشوند، روابط نرمتر می شود.  هرچه بیشتر بتوانیم احساس حسادت را به خود جلب کنیم و آنها را از شریک زندگی خود جدا کنیم ، احساس بهتری خواهیم داشت. به یاد داشته باشید، حسادت در روابط عاشقانه  غالباً ناشی از ناامنی در خودمان است – احساسی مثل اینکه ما محکوم به فریب، صدمه دیده یا رد شده ایم.  اگر با این احساس در خودمان برخورد نکنیم، احتمالاً در هر رابطه ای قربانی احساس حسادت، بی اعتمادی یا عدم امنیت می شویم.

حسادت در روابط عاشقانه

حسادت از کجا ناشی می شود؛

 در ذهن همه ما یک صدای درونی انتقادی وجود دارد.  این صدا دائما ما را با دیگران مقایسه می کند و از ما انتقاد می کند همه ی ما تا حدی این صدای منتقد درونی را داریم که حسادت ما از آن ناشی می شود. 
دکتر لیزا فرستون در وبلاگ خود نوشت؛ انتقادات ما نسبت به فرد دیگر در واقع افکار انتقادی نسبت به خودمان است. وقتی از کسی انتقاد می کنیم در واقع داریم از خودمان انتقاد می کنیم.

چرا ما اینقدر حسودیم؟

در حسادت در روابط عاشقانه نیز همین موضوع مطرح است. به دلیل ترس از ناخواسته بودن در رابطه یا یا غیر قابل تحمل بودن برای همسر میترسیم که فرد دیگری جای مارا بگیرد. 
صدای درونی انتقادی به ما میگوید اعتماد نکن، شک کن. به این طربق بذر حسادت در روابط عاشقانه کاشته می شود. 

افکاری مثل اینکه چرا دیر به خانه می آید؟ چرا دوستانش را به من ترجیح می دهد؟ چرا خانواده اش را بیشتر از من دوست دارد؟ وقتی از من دور است چکار میکند؟
احساس حسادت عاشقانه می تواند در هر نقطه از رابطه ایجاد شود. از روز اول رابطه تا بیستمین سال ازدواج.



ممکن است آنقدر به صدای درونی خود گوش دهیم که از شریک زندگیمان فاصله بگیریم. 
حسادت باعث ایجاد حس ناامنی میشود که رابطه ما را با شریک زندگیمان خراب می کند. به همین دلیل چگونگی مقابله با حسادت اهمیت دارد. از خود بپرسید این احساسات حسادت چه نوع افکاری ایجاد می کنند؟ آیا از این احساس حسادت استفاده می کنید تا خود را کنار بگذارید؟ آیا آنها باعث می شوند احساس ناچیزی، ناتوانی، شکست خوردگی و غیره داشته باشید؟ 

آیا حسادت فایده ای هم دارد؟

به پیامدهای و ریشه های عمیق تر این افکار فکر کنید؛ آیا برای رسیدن به یک چیز خاص، فشار خاصی احساس می کنید؟ آیا چیزی وجود دارد که فکر می کنید قرار است باشید؟ معنای قرار گرفتن این موضوع در ذهن شما چیست؟ آیا این به گذشته شما ارتباط دارد؟

هنگامی که این سؤالات را از خودمان پرسیدیم می توانیم درک کنیم این احساسات از کجا آمده است. می فهمیم این احساسات چه ارتباطی با مسائل حل نشده در زندگی فعلی یا شخصی که به آن حسادت می کنیم، دارند. 

چگونه با حسادت برخورد کنیم؛ چه کاری انجام دهیم:

می توانیم با پیاده روی یا یک سری نفس های عمیق، خود را آرام کنیم. آرامش از این طریق بسیار ساده تر است وقتی تحمل سخنان منتقد درونی خود را نداریم.

عمل نکنید؛

صدای درونی انتقادی ما به ما توصیه می کند که در درازمدت اقداماتی انجام دهیم که می توانند به ما آسیب برساند. هنگامی که ما را به حالت حسادت سوق داد، ممکن است به ما بگوید که کاری انجام دهیم تا آرام شویم. این ممکن است ما را به سمت خرابکاری ها سوق دهد. ممکن است باعث شود کسی را که به آن احترام می گذاریم مجازات کنیم. اگر در یک رابطه هستیم، ممکن است به ما بگویید که به شریک زندگی خود اهانت کنیم.

احساس امنیت خود را جستجو کنید؛

بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم تمرکز روی احساس قدرت و امنیت در خودمان است. ما باید برای تسخیر منتقد درونی خود کارهایی را انجام دهیم. انسان ها پر از نقص و محدودیت هستند و هیچ کس نمی تواند چیزی را که ما 100 درصد نیاز داریم به ما بدهد.

به همین دلیل بسیار مهم است که صبر داشته باشیم و یاد بگیریم که در برابر منتقد داخلی خود بایستیم.  این به معنای خاموش کردن افراد یا خاموش کردن خودمان از آنچه ما می خواهیم نیست. این در واقع به معنای در آغوش گرفتن زندگی مان با صمیمیت است در حالی که اعتقاد داریم به اندازه کافی قوی هستیم. 

رقابتی بمانید؛

بسیاری از مردم از ایده رقابت می ترسند اما منظور ما بهترین بودن نیست، بلکه هدف بهتر بودن از خود ماست. این بدان معنی است که مانند خودمان احساس می کنیم و از خصوصیاتی برخوردار می شویم که در انجام آنچه می خواهیم به ما کمک می کنند. می توانیم به خودمان اجازه دهیم که از خود الهام بگیریم. با کسی که می خواهیم باشیم ارتباط برقرار کنیم و اقداماتی انجام دهیم که ما را به آن نزدیکتر کند. 

اگر احترام اطرافیان را می خواهیم، باید در تعاملات خود مراقب باشیم. اگر می خواهیم عشق مداوم به شریک زندگی خود احساس کنیم، باید متعهد باشیم که هر روز درگیر اعمال دوست داشتنی شویم. اگر تمایل به عمل با صداقت داشته باشیم و به دنبال اهداف خود باشیم پیروز خواهیم شد، مبارزه برای تحقق و تبدیل شدن به خود واقعی ما – از هر کس دیگری – جدا است.

در مورد آن صحبت کنید؛

وقتی چیزی مانند حسادت دارید، مهم است که فردی مناسب برای گفتگو با او پیدا کنید. افرادی که از طرف مثبت ما را حمایت می کنند و به ما کمک می کنند جلوی شایعات و غرق شدن در غم و اندوه ما را بگیرند. 
ما باید سعی کنیم افرادی را پیدا کنیم که از ما حمایت کنند و  در راه تبدیل شدن به کسی که آرزویش را داریم به ما کمک کنند. 

در یک رابطه، حفظ ارتباط صریح و صادقانه با شریک زندگی ما مهم است. ما باید بدون دفاع یا عجله یا قضاوت به آنچه می گویند گوش دهیم. باید به خودمان اجازه دهیم مهربان باشیم، حتی اگر احساس ناامنی یا حسادت کنیم. این به طور طبیعی به شریک زندگی ما کمک می کند تا همین کار را انجام دهد.

شکی نیست که برای مقابله با بسیاری از احساسات پیرامون حسادت، سطح بلوغ عاطفی خاصی لازم است. این مستلزم به چالش کشیدن صدای درونی انتقادی ما و همه ناامنی های ناشی از آن است. همچنین قدرت اراده لازم است تا عقب نشینی نکنیم و در برابر حسادت مقاومت کنیم. با این حال، هنگامی که ما این قدرت را در خود پرورش می دهیم، می فهمیم که بسیار قوی تر از آن چیزی هستیم که فکر می کنیم.

با یادگیری نحوه مقابله با حسادت، در خود و روابط خود ایمن تر می شویم.