درود. با توضیح خطای عمل در خدمت شما هستیم:

در فوتبال، هنگام زدن ضربه ی پنالتی، توپ در کمتر از 0.3 ثانیه از بازیکنی که آن را شوت کرده است به دروازه می رسد. دروازه بان به اندازه ی کافی زمان ندارد تا مسیر توپ را ببیند. او باید قبل از ضربه زدن تصمیم بگیرد که به کدام سمت برود.

بازیکنان فوتبال در یک سوم مواقع، به سمت راست می زنند، یک سوم مواقع به سمت چپ، و یک سوم مواقع به وسط. مطمئنا دروازه بان ها این را فهمیده اند؛ اما چه می کنند؟ آن ها یا به سمت چپ جهش می کنند یا به سمت راست. گرچه تقریبا یک سوم ضربه ها به وسط دروازه زده می شود، کم پیش می آید که دروازه بان ها در وسط دروازه بایستند. چرا آن ها گرفتن این پنالتی را به خطر می اندازند؟ جواب ساده است: ظاهر سازی. رفتن به سمت اشتباه، تحسین برانگیز تر و کمتر شرم آور بنظرمی رسد تا این که در یک نقطه بایستی و تماشا کنی که توپ تور دروازه ات را می بوسد. این پدیده، خطای عمل نام دارد؛ فعال به نظر بیا، حتی اگر به چیزی نرسی.

خطای عمل

این پژوهش ها به همت شخصی انجام شد که صد ها ضربه ی پنالتی را مورد بررسی قرار داد. اما فقط دروازه بان ها نیستند که قربانی خطای عمل می شوند. تصور کن چند جوان از یک میهمانی شبانه خارج می شوند و شروع می کنند به جدل، فرباد زدن بر سر همدیگر و حرکات دیوانه وار. شرایط در آستانه ی یک کتک کاری تمام عیار است.


همچنین بخوانید: توهم بدن شناگر؛آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوش تر جلوه می دهد؟


ماموران پلیس منطقه که بعضی از آن ها جوان تر و بعضی با تجربه تر هستند، توقف می کنند و صحنه را از دور نظاره می کنند و فقط وقتی که اولین برخورد انجام شد، دخالت می کنند و وارد عمل می شوند. اگر ماموران با تجربه حضور نداشته باشند، این شرایط پایانی متفاوت خواهد داشت. ماموران جوان و پرشور مرتکب خطای عمل می شوند و بلافاصله وارد عمل می شوند. پژوهش ها نشان داده که دخالت های دیر هنگام ماموران در جدل ها، صدمات کمتری به دنبال داشته است.

وقتی موقعیتی جدی و نا مشخص است، خطای عمل برجسته تر می شود. خیلی از سرمایه گذاران تازه کار مانند همان پلیس های پرشور عمل می کنند. آن ها ناتوانی شان برای قضاوت درمورد بازار سهام را با حرکات بیش فعالانه جبران می کنند. البته چنین کاری هدر دادن وقت است. همانطور که شخصی رویکرد خودش را برای سرمایه گذاری این طور خلاصه کرد: “ما چه چیزی اریم؟ انضباطی برای جلوگیری از آن که وقتی نمی توانیم بیکار بایستیم، مرتکب هر غلطی نشویم.”

خطای عمل حتی در تحصیل کرده ترین جوامع هم رواج دارد. اگر بیماری یک مریض با اطمینان کامل تشخیص داده نشود و دکتر ها مجبور باشند بین مداخله کردن یا منتظر ماندن یکی را انتخاب کنند، تمایل دارند مداخله کنند. چنین تصمیماتی هیچ هرتباطی با سودجویی ندارد، بلکه به تمایل انسان بستگی دارد که می خواهد در شرایط عدم قطعیت هر کاری بکند به جز صبر کردن.


همچنین بخوانید: خطای بقا! چرا باید به قبرستان ها سری بزنی؟ 


پس چه چیزی منجر به این تمایل می شود؟ در محیط های گذشته، زمانی که ما با شکارکردن امرار معاش می کردیم، عمل به عکس العمل می چربید. عکس العمل های خیلی سریع برای نجات ضروری بودند؛ سبک سنگین کردن می توانست مرگ بار باشد.وقتی اجداد ما در جنگل سایه ای تیره می دیدند (چیزی که شبیه ببر دندان خنجری بود) درمورد این سایه ممکن است چه باشد، لحظه ای هم درنگ نمی کردند. آن ها محل را خیلی سریع ترک می کردند. ما نوادگان این واکنشگران سریع هستیم. در آن زمان ها، بهتر بود در آن شرایط فرار کنی. اما امروز دنیای ما متفاوت است و به عکس العمل پاداش می دهد، هرچند غرایز ممکن است خواست دیگری داشته باشند.

حالا به تفکر بهای بیشتری می دهیم؛ اما بی حرکتی همچنان گناه بزرگی تلقی می شود. اگر با صبر کردن به نفع شرکت حکومت یا حتی انسانیت تصمیم کاملا درستی بگیرید، هیچ افتخار، مدال یا مجسمه ی با نام تو روی آن نصیبت نخواهد شد.

از سوی دیگر، اگر از خودت قاطعیت و قضاوت سریع نشان بدهی و شرایط بهتر شود( حتی به صورت اتفاقی)، کاملا محتما است که رئیس تو یا حتی شهردار دستت را بفشارد. جامعه در مقیاس بزرگ همچنان تصمیمات عجولانه را به استراتژی های منطقی ای که می گوید صبر کنیم و ببینیم چه می شود، ترجیح می دهد.


همچنین بخوانید: هرآنچه باید در مورد چاکراها و نحوه فعال کردنشان بدانید


در نتیجه، در شرابط جدید یا متزلزل احساس ناچاری می کنیم که باید کاری بکنیم؛ هر کاری. بعد از انجام این کار، احساس بهتری داریم؛ حتی اگر با این عمل عجولانه اوضاع را خراب تر کرده باشیم. پس وقتی شرایط نامشخص است، عقب بایست تا این که تمام گزینه هایت را ارزیابی کنی، هر چند ممکن است این کار با تحسین مواجه نشود. فردی می گفت تمام مشکلات بشر، ریشه در ناتوانی او در آرام و تنها نشستن در یک اتاق دارد.

رولف دوبلی-با اندکی کم و زیاد”