سری Attack on titan یکی از دردناک ترین و غم انگیزترین آثار دنیاست و بخشی از این دردناک بودن را، مدیون مرگ های متعدد، ناراحت کننده، دلخراش و ناگهانی‌اش است. با این وجود، بعضی از این شخصیت ها، که توسط جناب هاجیمه ایسایاما، خالق اتک آن تایتان، به قتل رسیدند، همچنان پتانسیل زنده ماندن را داشتند و می توانستند باز هم نقشی مهم و کلیدی را در داستان ایفا کنند. در این مطلب، با مجله وارونه همراه باشید تا نگاهی به شخصیت های اتک آن تایتان که کشته شدند داشته باشیم.

شخصیت های اتک آن تایتان که دوست نداشتیم بمیرند


1- جوخه لیوای

شخصیت های اتک آن تایتان

اعضای جوخه لیوای، فقط در پنج قسمت حضور داشتند. با این حال، می شود همواره سایه سنگین‌ شان را در انیمه اتک آن تایتان حس کرد. قطعا مرگ آنها، یکی از غم‌ انگیزترین مرگ‌های شخصیت های اتک آن تایتان است.

با این وجود، بعضی اوقات من حس می کنم که کمی برای کشته شدن آنها به دست آنی زود بود. انگار ایسایاما فقط می‌خواسته با ورود سربازهای 104، از جمله آرمین و میکاسا، به گروه شناسایی، مقداری برایشان جا باز کند. فکرش را بکنید که ما با اعضای جوخه لیوای، به عنوان سنپای‍‌های ارن بیشتر آشنایی پیدا می‌کردیم. در این صورت، مرگ آنها قطعا تاثیر عمیق‌ تری روی ما می‌گذاشت.


همچنین بخوانید: حقایقی ناگفته درباره میکاسا آکرمن ؛ شخصیت محبوب اتک آن تایتان


2- نانابا

شخصیت های اتک آن تایتان

یک فرمانده مقتدر و شجاع، و توانمند. اگر نانابا زنده می ماند، نه تنها می توانست تبدیل به یکی از محبوب ترین شخصیت های نبرد با تایتان ها تبدیل شود، بلکه نامش به عنوان یکی از قوی ترین شخصیت های مونث انیمه ثبت می‌شد. ولی او سرانجام زمانی که به همراه افراد بسیار بسیار کمی، تلاش می کرد یک لشگر تایتان را شکست دهد، به شکل دلخراشی کشته شد. آن هم وقتی پدرش را صدا می‌زد.

3- راد ریس

سوالاتی به شدت کنجکاوی برانگیز راجع به راد ریس وجود دارند؛ که از محرک های اصلی ما، برای تماشا کردن انیمه اتک آن تایتان هستند. چرا او نمی خواست مایع نخاعی را به خودش تزریق کند؟ آیا خودش از قبل اطلاع داشت که ممکن است تبدیل به آن هیولای وحشتناک و عظیم شود؟ اگر می دانست؟ خب چطور؟ آیا ممکن است ربطی به انتقال تایتان مادر به یوری به جای او داشته باشد؟

خب، متاسفانه به هیچ کدام از این سوال ها هرگز پاسخ داده نمی شود. بله، پایان مانگا سوالات زیادی درباره راد ریس را بی پاسخ گذاشت. راد ریس، شخصیت پر پتانسیلی بود که اگر مقداری دیرتر حذف میشد، می توانست نقش پر اهمیت تری در داستان داشته باشد.

4- یمیر

شخصیت های اتک آن تایتان

احتمالا هر وقت اسم یمیر می آید، همه ما یک آه از ته دل می کشیم. یمیر، بعد از لیوای، و با اختلاف خیلی کمی ارن، بدبخت ترین شخصیت سری Shingeki no kyojin است.

با وجود اینکه یمیر حضور نسبتا کمی داشت، و در فصل دوم اهمیت پیدا کرد، برای ما محال است بخواهیم او را فراموش کنیم. او یک جنگجوی قابل بود که به خاطر دوستش کریستا، عقب کشید؛ تا او بتواند جزء ده نفر برتر دوره 104 باشد و به ژاندارمری برود. در نتیجه، امنیت داشته باشد. – ولی به هر حال کریستا به ژاندارمری نرفت. – یمیر همچنین زبان تند و تیزی هم داشت ولی دلش پاک بود(!)

این شخصیت، احتمالا بعد از فصل دوم، به یکی از شخصیت های مورد علاقه همه ما تبدیل شد؛ و همین است که مرگ او را دردناک تر می کند. سرانجام یمیر، می توانست طور دیگری رقم بخورد. یا دست کم به شکلی باشد که او حضور بیشتری در داستان داشته باشد. ولی افسوس که نمی توانستیم لحظات بیشتری را با این شخصیت سپری کنیم. 


مرتبط: جزئیات جالب انیمه اتک آن تایتان که احتمالا متوجه‌شان نشده اید!


5- مارکو بات

شخصیت های اتک آن تایتان

هر وقت اسم مارکو می آید، در ذهن همه، تصویری دلخراش از یک پیکر نصف شده نقش می بندد. خب، بدون شک، مارکو بات به یکی از دردناک ترین سرانجام های ممکن رسید.

مارکو، از آن دوستان مهربانی بود که همیشه حواس‌شان به همه چیز هست. و باهوش هم بود (البته طبیعتا نه در حد کسی مثل اروین؛ ولی مارکو هم کمی باهوش بود). او قربانی، و کشته شد؛ آن هم به دلیلی که خودش هم دقیقا نمی دانست چیست.

راستش را بخواهید، جای خالی مارکو در فصل چهارم بیشتر از همیشه احساس می شود. مارکو دقیقا همان دریچه نوری بود که نبودش، AoT را خیلی خیلی دردناک تر می کند.



6- مینا

بدون اغراق، احتمالا بالای 80 درصد طرفداران SnK حتی اسم مینا را به یاد ندارند. ولی مینا شخصیتی بود که پتانسیل زنده ماندن و پیوستن به گروه شناسایی را داشت. حتی ممکن بود به یکی از دوستان صمیمی ساشا براوس تبدیل شود.

او مهربان و بامزه بود. و راستش را بخواهید، محال است با دیدن او در حالی که بعد از دعوای جان و ارن، به زور تلاش می کرد جلوی خنده‎‎‏‌اش را بگیرد، لبخند نزنید. شاید او هم می توانست یکی از دریچه های نور در اتک آن تایتان باشد.

7- ساشا براوس

شخصیت های اتک آن تایتان

همین الان داشتم درباره دریچه های نور صحبت می کردم. خب، اتک کاملا هم دارک نبود. و خود شخصیت ساشا براوس، خیلی اوقات جو را تغییر می داد و روحیه مثبتی را در همرزمانش ایجاد می کرد.

راستش را بخواهید، ما چیزهای زیادی درباره ساشا نمی دانیم. اما اهمیتی ندارد؛ چون ساشا از آن آدم هایی است که می توانید در همان برخورد اول با آنها گرم بگیرید. و به همین دلیل است که مرگ او، قلب همه را شکست.

خیلی ها عقیده دارند «ساشا الکی مرد». بعضی ها هم می گویند: «مرگ ساشا دردناک، ولی لازم بود». شخصا در بین این دو گروه قرار دارم. از طرفی، مرگ ساشا، معانی و مفاهیم مهمی را به ما یادآوری کرد. و برای قوس شخصیتی گابی لازم بود. اما از آن طرف… خیلی قبول کردنش سخت است که ساشا از آرک نبرد تروست و بازگشت به شیگانشینا سالم برگشت اما آرک مارلی او را از پا در آورد! به هر حال تایتان های وحشتناک و عظیم و شصت متری و سوزان کجا، و گابی کجا! کاش لااقل به جای مردن، مجروح میشد.


همچنین بخوانید: 17 بار که آرمین آرلرت از مرگ فرار کرد!


من حتی چندین بار از طرفداران اتک آن تایتان شنیده ام که حس می کنند اتک بعد از مرگ ساشا، انگار متوقف شد. انگار که این سری، هیچ وقت مثل قبلا نشد. و دیگر حس “اتک بودن” به آدم نمی داد.

من مشکلی ندارم که ایسایاما دلش می خواسته ساشا را بکشد تا پدر ساشا فرصت سخنرانی پیدا کند. هیچ مشکلی ندارم. فقط ای کاش مرگ او زمان دیگری اتفاق می افتاد.

8- مارلو

مارلو، برای اولین بار، در فصل اول معرفی شد. او آن موقع، یکی از همرزمان آنی لئون هارت در ژاندارمری بود. که بعدا تحت تاثیر گروه شناسایی قرار گرفت و به آنها پیوست. منتها، انقدر شانسش افتضاح بود که در همان اوایل کار، له شد. به معنای واقعی کلمه، له شد. این انصاف نیست! مارلو هیچ گناهی نکرده بود که کارش در آرک بازگشت به شیگانشینا شروع شد!

به هر حال، حس می کنم علاوه بر فلاک، که به طرز معجزه آسایی، بدون خط و خش، از حمله زیک نجات پیدا کرده بود، مارلو هم پتانسیل زنده ماندن را داشت. همانطور که احتمالا خودتان حدس زده اید، دقیقا به خاطر ماجرای یگریست ها.

مارلو، یک آدم کله شق آرمان گرا بود که شباهت هایی هم به ارن داشت. او تحت تاثیر امثال ارن قرار گرفت و تصمیم گرفت ترس را کنار بگذارد. و به گروه شناسایی بپیوندد. با این تفاسیر، خیلی جالب میشد اگر او هم در فصل آخر حضور داشت و تصمیم می گرفت تا طرف یک نفر را بگیرد. طرف ارن؟ یا طرف گروه شناسایی؟


مطلب مرتبط: چرا برخی مخاطبان از پارت اول فصل آخر انیمه اتک آن تایتان ناراضی بودند؟


9- یوری ریس

یوری ریس، با وجود اینکه در کل سری، فقط اندازه یک قسمت حضور داشت، یکی از شخصیت های مورد علاقه من در شینگکی نو کیوجین است. او، برادر بزرگتر راد ریس، و یکی از وارثان تایتان مادر بود؛ که رفاقت خاصی هم با کنی آکرمن داشت.

راستش را بخواهید، زیاد نمی شود درباره این یکی صحبت کرد. یوری ریس را نمی شود مثل یک انسان عادی توصیف کرد. فقط می شود در همین حد گفت که او پتانسیل بسیار بسیار بالایی داشت. و لیاقت این را داشت تا بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.

ادامه این متن حاوی اسپویل پارت دوم فصل پایانی انیمه اتک آن تایتان می‌باشد.*

Spoiler**

10- پورکو گالیارد

شخصیت های اتک آن تایتان

همذات پنداری با پورکو گالیارد، از همان ابتدا خیلی دشوار بود. او اخلاق چندان خوبی نداشت، راینر – کسی که ما بیشتر می شناختیم – را تحقیر می کرد، و مهم تر از همه، او تایتان آرواره بود. یعنی قاتل یمیر. یمیر دوست داشتنی ما.

بعلاوه، داستان چیزهای زیادی درباره خود پورکو به ما نگفت. و ما اساسا نمی توانیم حتی دو پاراگراف درباره اش بنویسیم. اگر تمام تلاشمان را بکنیم و هر چه از اتک آن تایتان را به یاد داریم را، به کار ببریم، می توانیم اندازه یک پاراگراف درباره او صحبت کنیم.

به هر حال، گالیارد، آنقدرها هم که ممکن است به نظر برسد، تعصبی نیست. حتی خیلی اوقات واکنش هایی که نشان می دهد، باعث می شود حس کنیم یا کاسه ای زیر نیم کاسه اش هست، و یا چیزی را کشف کرده. اگر او پردازش بهتر، و حضور بیشتری در داستان داشت، خدا را چه دیدید، شاید به یکی از آن شخصیت های باحال تبدیل میشد. و همینطور دیدن گالیارد، باعث نمیشد ته ته دل‌مان حس کنیم مردن یمیر واقعا بی فایده بوده.


مطلب پیشنهادی: مانگای اتک آن تایتان ؛ نگاهی به تئوری های چپتر آخر – 139


11- زیک یگ

شخصیت های اتک آن تایتان

زیک یگر، یکی از بهترین شخصیت پردازی های اتک ان تایتان را دارد. او مثل ارن بی باک و کله شق نیست، اما مصمم است. او توسط خانواده‌اش، مورد استفاده قرار می گرفته تا اهداف آنها را برآورده کند. و همین موضوع، باعث شد تا زیک به این نتیجه برسد: «ای کاش هرگز به دنیا نیومده بودم». این فکر، پیش زمینه‌ای شد برای نقشه اوتانازی.

بعد چپتر 136 از راه رسید. و بعد چپتر 137. با وجود اینکه عاشق این دو چپتر هستم، به ویژه 137، ولی همچنان نمی توانم انکار کنم که آنها سوالاتی را به وجود آوردند که جواب‌هایشان مقداری ناواضح هستند. و یکی از این سوالات، این است که نقش زیک در انتهای ماجرا دقیقا چه بود؟ به این سوال پاسخ داده شده؛ ولی پاسخ به اندازه کافی شفاف نیست.

به همین دلیل است که من در ابتدا، موقع مرگ زیک به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم. اما الان، با وجود اینکه قبول دارم آن لحظه خیلی تاثیرگذار و باشکوه بود، اما یک چیزی درباره اش هست که منطقی نیست. شاید یکی از دلایل این احساس، صحبت زیک با آرمین بوده باشد.


همچنین بخوانید: پایان انیمه اتک آن تایتان احتمالا با مانگا متفاوت خواهد بود!


12- دات پیکسیس

شخصیت های اتک آن تایتان

دات پیکسیس، در فصل اول، ورود باشکوه، و حضور موثری داشت. و خیلی سریع موفق شد احترام ما را کسب کند. دات پیکسیس، شخصیت زیرک و جالبی داشت و خیلی اوقات مرموز به نظر می رسید. او در فصل اول، یکی از شخصیت های مورد علاقه من بود.

به هر حال، پس از فصل اول، اولین باری که او یک حضور طولانی مدت داشت، در پارت اول فصل آخر بود. اما… در آن زمان، شبیه دات پیکسیس قبلی نبود. دات پیکسیس اولی، زیرک مرموز بود؛ اما نسخه جدید… چندان به دل من ننشست. انگار او به اندازه قبل باهوش نبود. و خب، فکرش را نمی کردم گول حقه یلنا را بخورد. (حتی اگر واقعا گول نخورده بود، دست کم نباید در مسیری که یلنا می خواست حرکت می کرد.)

در انتها، او توسط آرمین آرلرت کشته شد. قبل از اینکه حتی فرصت کند بتواند دوباره تحسین مخاطبان را به دست بیاورد. انصاف نیست! ای کاش پایان او، به اندازه ورودش، باشکوه بود.

در ادامه بخوانید:

انیمه اتک آن تایتان : مقایسه عملکرد استودیو ویت و ماپا

آیا انیمه اتک آن تایتان فاشیست و ضد یهود است؟

ارتباط انیمه AOT با جنگ های جهانی چیست؟ نظریات کلی