انیمه و انیمیشن

فن فیکشن اتک آن تایتان بخش دوم + تحلیل اوپنینگ و اندینگ ها 

بخش دوم فن فیکشن اتک آن تایتان

سلامی گرم به همه دوستان و همراهان عزیز علی الخصوص طرفداران انیمه اتک ان تایتان! با بخش دوم فن فیکشن اتک آن تایتان + بررسی اوپنینگ ها و اندینگ ها، در خدمتتون هستم. پیشنهاد می کنم بخش اول فن فیکشن attack on titan رو مطالعه کنید.

مثل قبل، یه سری از حدسیاتم رو بیان میکنم و خوشحال میشم که شما هم حدسیاتتون رو با ما در میون بذارید! قبل از شروع فن فیکشن اتک آن تایتان نکاتی رو خدمتتون میگم و شما هم لطف کنید بهشون توجه کنید.


همچنین علاوه بر فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید: بهترین دیالوگ های انیمه Attack on Titan! برای زنده ماندن باید مبارزه کرد!


1- اسپویل نکنید! دوستان خیلی از کسانی که این مطلب و کامنت ها رو میخونن، اطلاعات زیادی راجع به بقیه داستان و نکات مانگا و… ندارن. پس به خاطر ایشون، و جلوگیری از بحث های احتمالی، کامنت بلند بالای اسپویل نفرستید! یا لااقل اگه میفرستید، بالاش یه اخطار بدین تا این عزیزان اگه نمیخوان براشون اسپویل بشه، نرن بخونن.

2- لطفا از بحث سر چیزهای الکی بپرهیزید! و احترام هم رو نگه دارید! هرکسی عقاید و نظرات خودش رو داره و باید باهاش کنار اومد و عقایدش رو محترم شمرد!

3- خواهشمندم حتی اگر یکی از حدسیات من یا سایر دوستان غلط بود، نیایید بگید: نه اینجوری نمیشه فلان جور میشه! چون این حرف، خودش یه جور اسپویل محسوب میشه! هدف اصلی این نوشته، افزایش هیجان ماست تا بتونیم موقع تماشای فصل چهار، بیشترین لذت رو ببریم.

4- از اونجا که ممکنه این مطلب به روزرسانی بشه، هرازگاهی یه سری بهش بزنید.

5- یادتون باشه حتما حتما، قبل از خوندن این مطلب، اتک رو تا جایی که منتشر شده تماشا کرده باشید!

6- و نکته آخر، لطفا الکی به Mappa هیت ندین.

پس با به یاد داشتن این نکات که گوشزد کردم، بریم به سراغ بخش دوم فن فیکشن اتک آن تایتان 

فن فیکشن اتک آن تایتان ؛ تحلیل اوپنینگ و اندینگ نیمه دوم فصل اول

فن فیکشن اتک آن تایتان

آکرمن ها؛ جزئی از تنها بازماندگان نبردی خونین!

یادتونه در بخش قبلی فن فیکشن اتک آن تایتان قسمتی از اوپنینگ فصل اول رو مورد بررسی قرار دادم؟ که آرمین خونین و مالین ایستاده بود و بعد، چندتا شمع روشن نشون داده شد که همشون به جز یکی خاموش شدن؟ از اونجا که آرمین تنها ایستاده بود، میشه احتمال داد که همه میمیرند و فقط آرمین از نسل الدیایی ها میمونه.

اما قبل از اون، میکاسا داشت از پنجره بیرون رو نگاه میکرد و بعد، پنجره ای خونی نشون داده شد! اگه بگیم از الدیایی ها فقط آرمین میمونه، میتونیم این احتمال رو هم بدیم که لیوای و میکاسا (یا لااقل فقط میکاسا) زنده میمونن؛ چون آکرمن ها، الدیایی اصیل نیستن. آکرمن ها، از خاندانی شرقی هستن که وظیفه محافظت از خاندان سلطنتی الدیایی ها رو بر عهده داشتن. به همین دلیل، از اونجا که شاه فریتز میتونه فقط ذهن الدیایی ها رو کنترل کنه، نمیتونه خاطرات آکرمن ها رو تغییر بده. با توجه به اون اوپنینگ، احتمال اینکه میکاسا هم یه بازمانده باشه، خیلی زیاده.


همچنین علاوه بر فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید: نگاهی به تئوری های فصل آخر انیمه Attack On Titan ؛ ویدیو اختصاصی


ارن تحت کنترل یمیر قرار میگیره!

ایشون احتمالا همون ارنه؛ ولی چهرش زیاد مشخص نیست.

تو فصل اول، موقع اجرای نقشه بستن دیوار تروست، یادتونه ارن کنترلش رو از دست داد و به میکاسا آسیب رسوند؟ انگار که دیگه نمیتونست تایتانش رو کنترل کنه. که البته بعدش آرمین با مذاکره درمانی حسابی جو داد و مشکل حل شد! (منظور از مذاکره درمانی، فرو کردن شمشیر داخل بدن دوستتونه.)

همینطور، در اوپنینگ فصل اول که شمع ها و میکاسا و… نشون داده شد، مدام در بین اطلاعات کلیدی، ارن رو میدیدیم که انگار در پوچی و تاریکی غرق شده؛ مثل اینکه میخوان بهمون بگن ارن واقعی، در واقع در چنین حالتی به سر میبره. و بعضی از کارهایی که انجام میده، به دلیل اینه که تایتانش، کنترلش رو به دست گرفته. دلایلی که الان آوردم، شاید به اندازه کافی محکم نیستن. پس به این توجه کنید:

میبینید؟ تو اندینگ فصل اول، یه پیامی راجع به این موضوع نهفته شده؛ و اون اینه که امکانش هست “در بعضی مواقع” ارن مثل عروسک خیمه شب بازی تایتانش باشه! و از اونجا که ارن هم تایتان بنیادیه و هم تایتان حمله، میشه گفت تایتانی که ارن رو کنترل میکنه، یمیر هستش! که به خاطر اسپویل نشدن این قضیه، تایتان بنیادی رو در تیتراژ نشون ندادن!


همچنین علاوه بر فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید: بهترین والپیپرهای انیمه Attack on Titan برای بهترین تجربه شما! بخش اول


فن فیکشن اتک آن تایتان ؛ اندینگ نیمه دوم فصل اول، سرتاسر اسپویله!

کلی از نکات که الان معلوم شدن و کلی نکات که هنوز معلوم نشدن، در سرتاسر این اندینگ، و در کمتر از حتی دو دقیقه، گفته شده! بیایید در ادامه نگاهی به نکاتی بیندازیم که از اون موقع داشتن به ما میگفتن و ما تازه فهمیدیم قضیه چیه!

دیوارا از تایتان ساخته شدن!

تعداد زیادی از نقاشی های تاریخی، روی دیوارهای قدیمی که در این تیتراژ نشون داده شد، حاوی اسپویل بودن. و این هم یه نمونشه! :

میبینید! از قسمت چهاردهم فصل اول این نکته که دیوارها از تایتان ساخته شدن به ما گفته شده بود!

نبرد الدیایی ها و مارلی ها:

در این عکس چندتا جبهه میبینید؟ من که سه تا میبینم؛ ولی فعلا با سومی کاری نداریم و میذاریمش برای ادامه مطلب. بیایید فعلا در مورد اون دوتای دیگه حرف بزنیم.

یه طرف قرمز و یه طرف سفید. و کنایه ای هست به نبرد مارلی ها با لباس های سفیدشون، با پارادایسی ها که نماد گل سرخ دارن. البته اگه فقط پادگان ها رو در نظر بگیریم. در این نقاشی، ما دو جبهه انسان میبینیم که در حال جنگیدن با همدیگه هستن؛ و از همون موقع به ما نشون داده شد که “دشمن واقعی ما”، در واقع همنوعان ما هستن. نبرد واقعی، نبرد انسان ها و تایتان ها نیست؛ بلکه نبرد دو گروه از انسان هاست.

تایتان ها از کجا میان؟!

فن فیکشن اتک آن تایتان

توی اندینگ نیمه دوم فصل اول، پشت هر شخصیتی که اول نشون داد، یه نقاشی بود. (به جز کانی و جان.) پشت ارن، چندتا خونه نشون داده میشه، پشت میکاسا دریا هست، و پشت آرمین و ساشا، تایتان ها هستن! یعنی اینکه تایتان ها برای رسیدن به خونه (شیگانشینا و دیوارها) از دریا رد میشن! به عبارت دیگه، تایتان ها از اون طرف دریا میان! یعنی خیلی غیرمستقیم، قبل از اینکه حتی اسمی از مارلی ها آورده بشه، به دشمنی اشاره شد که اون طرف دریاست!


همچنین علاوه بر فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید: دلایل تماشا کردن Neon Genesis Evangelion نابودکننده ذهن‌ها


البته از نقاشی ها میشه برداشت های دیگه ای هم کرد؛ مثلا اینکه پشت آرمین، نقاشی تایتان ها کشیده شده بود و آرمین در ادامه به یه تایتان تبدیل شد. پشت ساشا هم همین نقاشی هست. و اگه بخواهیم با همین منطق پیش بریم، میشه اینطور نتیجه گرفت که ساشا هم مثل آرمین تبدیل به تایتان میشه. که البته از نظر خودم خیلی بعیده!

میکاسا، رهبر گروهیه که ناوهای فرستاده شده از طرف مارلی رو نابود میکنن!

به پشت میکاسا دقت کنید

پشت میکاسا، دریاها و کشتی هایی نشون داده شد. و اگه یادتون باشه، در قسمت اول فصل چهار، صحبت از ناوهایی شد که برای پارادایس فرستاده شده ولی نابود شدن؛ که با توجه به عدم حضور ارن در پارادایس، آرمین کسی هست که کار اصلی نابودی ناوها رو انجام میده و سایر سربازان هم احتمالا با سلاح هایی که برای مقابله با تایتان زره پوش و…  ساختن ازش حمایت میکنن. و با توجه به اینکه پشت میکاسا تصاویری از دریا و کشتی هست، میشه گفت که میکاسا رهبری این گروه رو بر عهده داره.

این داستان، کاملا داستان خود ماست!

این رو مطمئنا همگی میدونیم. ولی نکته ای که میخواستم بگم، این بود که در آخر اندینگی که راجع بهش گفتیم، سربازان گروه 104 تبدیل به نقاشی هایی روی دیوار شدن! که نشون میده از داستان این انسان ها، در حد بقایایی مثل نقاشی ها به جا مونده و چیزی که ما شاهدش هستیم، داستانی الهام گرفته از یه واقعه تاریخیه.

(نکته دیگه ای که در این نقاشی توجهم رو به خودش جلب کرد، فاصله میکاسا با ارن بود. به نظر شما نکته خاصی درون این موضوع نهفته شده؟)

علاوه بر این، امکانش هست که این ماجرا، نمادی از نبرد رزهای انگلیس باشه. دو خاندان، که بر سر به دست آوردن پادشاهی (شما بخونید تایتان بنیادی یا…) برای سالها جنگیدند. میشه گفت با توجه به اینکه پادگان نمادش رز قرمزه، و پیکسیس هم تا الان نشون داده میتونه چقدر تاثیرگذار باشه، مردم پارادایس، نماد رزهای قرمز هستند و با توجه به لباس های سربازان الدیایی- مارلی، اونارو هم میشه رز سفید در نظر گرفت.

اما حتی هم اگه اتک نماد نبرد رزها باشه، قطعا پایانش مثل اون نخواهد بود؛ پایان نبرد رزها به این شکل بود که رزهای سرخ پیروز میشن و هنری تئودور، فاتح نبرد، با یکی از افراد خانواده رزهای سفید ازدواج میکنه و صلح به وجود میاره.

به نظرتون این داستان بی رحم، چنین پایانی خواهد داشت؟ همه چی به خوبی و خوشی تموم میشه؟ من که فکر نمیکنم.

چرخه!

فن فیکشن اتک آن تایتان

به صورت اون آقای خدا بیامرز توجهی نکنین. به اون خطوط آبی رنگ توجه کنید. به نظرتون ساختارش شبیه چرخه نیست؟

همونطور که در پارت قبلی فن فیکشن اتک آن تایتان گفته بودم، زمان که خط صاف نیست، یه گره پیچیده ست که انگار بخش های مختلفش روی هم افتادن! اگه بگیم چرخه هم با همین روال کار میکنه، شاید بشه گفت هرکسی میتونه به نحوی با خودش در چرخه قبلی، یا چرخه آینده ارتباط برقرار کنه! مثل خواب ارن در قسمت اول فصل یک. به احتمالی هم که در ادامه راجع به راوی گفتم توجه کنید.


همچنین علاوه بر فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید: تاپ فایت ؛ 5 تا از بهترین مبارزات لیوای آکرمن در انیمه Attack On Titan


شاید این چهار نفر که نشون داده شده، چهار نفر از افراد مهم هستن که با همدیگه، ارتباطی خاص و فراطبیعی دارن. شاید یه جور تله پاتی، یا ارتباط ذهنی فراتر از زمان و مکان.

نکته جالب اینجاست که دو نفری که در محیط این شکل قرار دارن، از طریق سه خط- به صورت مستقیم- با هم ارتباط دارن! یعنی بیشتر از تعداد راه های ارنباطی بین بقیشون.

این چهار نفر، در یک گره قرار دارن و همشون چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به همدیگه وصلن. شاید بشه اینطور قانع شد که چرا ارن کروگر به گریشا گفت میکاسا و آرمین رو نجات بده.

فن فیکشن اتک آن تایتان ؛ تحلیل اندینگ فصل دوم

این اندینگ، پر از سرنخ راجع به یمیره! البته چون همگی از این ماجراها خبر داریم، دیگه زیاد واردش نمیشم. همونطور که میبینید، سه فرزند یمیر، اون رو نوش جان کردن و پادشاه هم بالای سرشونه.

فن فیکشن اتک آن تایتان

در عکس بعدی، میبینیم که یمیر ایستاده و تایتان ها دارن بهش ادای احترام میکنن. حالا یه سوالی پیش میاد؛ یعنی اون سه تایتان اصلی که بالاتر از بقیه هستن، دارن به یمیر ادای احترام میکنن، بچه هاش هستن؟ بله؛ احتمالا همینطوره. پادشاه که ننشسته کنار اون بچه ها و یمیر رو بخوره که! اما، اگه پادشاه، از یمیر قدرت تایتانی نگرفته، پس چطور قدرت کنترل ذهن مردم رو داره؟ یعنی اون پادشاه اولی، هیچ وقت ذهن مردم رو کنترل نکرد و فقط فرزندان یمیر بودن که در ادامه تونستن ذهن مردم رو کنترل کنن؟

با وجود این داستان، من احساس میکنم خیلی از چیزهایی که ما تا الان فهمیدیم، غلط بودن. مثل توضیحاتی که زیر عکس هایی که لئونارد در فیلم ممنتو داشت، نوشته شده بودن. دلیلی برای راست بودنشون وجود نداره. من فکر می کنم یه دروغ بزرگ این وسط هست… شایدم یه اتفاق هست و چندین حقیقت.


همچنین بخوانید: بررسی انیمه Attack on Titan: Lost Girls بخش اول ؛ آنی


مردمی که به سوی افق می روند

در اندینگ فصل دوم، تایتان ها رو نشون دادن که از داخل زمین، بیرون می اومدن! این خیلی نکته مهمیه و فکر کنم قراره حسابی باهاش غافلگیر بشیم! بعد در ادامه، همزمان که تایتان ها پیشروی میکنن، ما مردمی رو میبینیم که به سمت افق میرن! یه جمعیت بزرگ! اگه بگیم این مردم، مردم پارادایس هستن، فقط به دو دلیل میتونن دسته دسته به سمت افق برن (و از دیوارها خارج بشن).

1- یه پیروزی بزرگ

2- یه شکست بزرگ

فن فیکشن اتک آن تایتان ؛ تحلیل اوپنینگ فصل چهارم

دشمن واقعی!

فن فیکشن اتک آن تایتان

یه دیالوگی که حسابی ما رو غافلگیر کرد و به فکر فرو برد، مکالمه کوتاه اروین و ارن بود؛ بعد از مرگ مرموز دو تایتان عزیز هانجی، سونی و بین.

– به نظرت دشمن واقعی چه کسانی هستن؟

اروین. اروین. تو از همون اول ماجرا رو میدونستی!

و میدونین جالب ترین نکته اوپنینگ فصل چهارم چیه؟

شما دشمن واقعی هستین!

زیبا نیست؟

با توجه به اینکه انگار همه -از جمله ارن- خواستار پایان این چرخه معیوب هستن، فرقی نمیکنه چقدر بیرحمانه، ولی باید یه جایی تموم بشه!

جبهه سوم!!!

فن فیکشن اتک آن تایتان

این اون جبهه سومی بود که ازش حرف میزدم! ارن؛ کسی که خاطرات هر دو طرف جنگ رو داره! احتمال بسیار قوی ای هست که ارن بخواد هرچی الدیایی هست رو نابود کنه، و قدرت همه تایتان های شیفتر رو به دست بیاره. بعد از نابودی همه الدیایی ها، خودش رو نابود میکنه. در این صورت، بعد از نابودی خودش، کسی نیست که قدرت تایتان های شیفتر بهش برسه.

امکانش هم هست که با اینکار، ارن بخواد خود یمیر، در درون خودش، ظهور کنه و عواقب کاراش رو درست کنه.

در هر صورت، ارن با کاری که میکنه، به عنوان یه هیولا در تاریخ ثبت میشه (آخر اوپنینگ رو یادتون بیاد) اما به هر حال، به قول آرمین، آدم خوب کسیه که به نفعته و آدم بد، کسیه که به ضررته. حتی اگه ارن کاری کنه که به نفع آینده کل بشریت- یا لااقل بیشترشون- باشه، همچنان به دلیل اینکه به نفع یه سریا نیست، به عنوان “آدم بده”، شیطان، یا هیولا شناخته میشه.


همچنین علاوه بر فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید: بررسی انیمه Attack on Titan: No Regrets ؛ لیوای قهرمان تنها !


فن فیکشن اتک آن تایتان ؛ تحلیل اندینگ فصل چهارم

ققنوس؟!

نکته ای که در تیتراژهای اتک خیلی جلب توجه میکرد، نشون دادن تعدادی پرنده در حال پرواز بود. از پرنده سبز در حال پرواز بالای سر یمیر در اندینگ فصل اول گرفته تا پرنده های سفیدی که مدام روشون تاکید شده، همگی میخوان پیامی رو بهمون برسونن.

پرنده جالبی که در اندینگ فصل چهارم میبینیم، ققنوس هستش! ققنوس، پرنده ای که فداکاری میکنه و آتش میگیره؛ و بعد، از خاکسترش، برمیخیزه!!! و در آهنگ این تیتراژ هم گفته میشه: حتی اگر استخوان هایم بپوسند و به گرد و خاک تبدیل شوند، من همچنان زنده خواهم ماند!

در ادامه، ققنوس تبدیل به یه درخت میشه! البته درخت که چه عرض کنم، بیشتر شبیه یه بوته کوچولو میشه!

و بعد، ذره های این بوته، از هم جدا میشن. و بعد دوباره بهم میپیوندند و درخت عظیمی رو تشکیل میدن!

ممکنه ققنوس، یمیر باشه. یمیر توسط فرزندانش خورده شده و الان یه مرده به حساب میاد؛ اما از کجا معلوم که منتظر فرصت خیزش دوباره نباشه؟ و ما شاهد ظهور دوباره یمیر نباشیم؟

ققنوس میتونه آرمین هم باشه، (حالا حالاها خیلی با آرمین کار دارم!) یا یه اشاره ای داشته باشه به فداکاری اون در فصل سوم.

ممکن هم هست که هر دو مورد باشه؛ یعنی یمیر در وجود آرمین ظهور کنه. در هر صورت، من فکر میکنم ققنوس هرکسی که هست، یه ربطی به این قسمت از شعر اوپنینگ نیمه اول فصل یک داره!:

پرندگانی که سقوط کردن و حالا، منتظر فرصت دوبارن تا پرواز کنن!

علاوه براینها، نکته دبگه ای که در اندینگ نشون داده شده بود، دو پرنده بودن که دسته ای از پرندگان پشتشون پرواز میکردن، به عبارت دیگه، اون دو پرنده، سایر پرنده ها رو هدایت میکردن. فکر میکنم اون دو پرنده، اشاره ای به ارن و راینر داشته باشن. اخر سر، فقط یه پرنده میمونه، که فکر میکنم یکی از پرندگان رهبر باشه.


همچنین علاوه بر فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید: بهترین انیمه های فانتزی که حتما باید تماشا کنید! داستان‌‎هایی پر از خیال! قسمت اول


حالا خودتون ببینید معنیش چیه: یه پرنده، یه شمع روشن، ققنوس.

فن فیکشن AoT- پارت دوم

دست پنهان یاری گر!

فن فیکشن اتک آن تایتان

بعد از تبدیل شدن به تایتان، گریشا چطور تونست تا اون قسمت از بیرون دیوارها پیش بره؟ مثل ارن، اون هم بعد از تبدیل شدن به تایتان، دچار یه شوک شدید شد و خاطراتش- یا قسمتی از اونها، از جمله لحظات تبدیل شدن به تایتان- رو از دست داد. به طوری که حتی یادش نمیومد بیرون دیوارها داره چی کار میکنه؟!

خب. بیایید مرحله به مرحله این اتفاقات رو تصور کنیم.

فرض کنید وسط ناکجا آباد، بدون هیچ آدمی در اطرافتون، و خاطره ای در مغزتون، بیدار میشید. اصولا غریزتون، برای پیدا کردن امنیت، غذا و… بهتون فرمان میده که شروع کنید به پیشروی. بلند میشید و همونطور بهت زده، راه میفتید تا جایی که به یه جنگل میرسید و اونجا، یه نفر پیداتون میکنه.

خب. تا اینجای کار که عادی به نظر میرسه. اما نه در صورتی که در اون ناکجا آباد، یه گله تموم نشدنی از تایتان ها وجود داشته باشه! سوال اینجاست که گریشا، چطور تونست بدون اینکه حتی با یه تایتان برخورد کنه، تا اون حد پیش بره؟ یعنی موقع برخورد با یه تایتان، خودش هم به تایتان تبدیل میشه و با اون مبارزه میکنه؟ پس در این صورت یعنی حافظش رو بدست آورده بوده؛ اما چطوری؟ چه جرقه ای باعث شده ناگهان به یاد بیاره چه اتفاقاتی افتادن؟

اگه گریشا بیرون از دیوارها، از تایتانش استفاده نکرده، معنیش اینه که یه دست پنهان یاری گر در کار هست؛ که احتمالا دست پنهان خود یمیره که از تایتان های شیفتر محافظت میکنه؟!!

داستان در واقع دو راوی داره!

فن فیکشن اتک آن تایتان

همگی میدونیم که آرمین آرلرت، راوی داستانه. و در پارت قبلی، به این اشاره کرده بودم که راوی، بعضی وقتا میگه: «من فلان کار رو کردم.» مثل قسمت آخر فصل دوم، که میگفت:«اون موقع، نمیفهمیدم چرا یمیر اون کار رو انجام داد.»

بعضی اوقات هم راوی میگه:«آرمین فلان کار رو کرد.»

ما هیچ مدرکی نداریم که بگه آرمین راوی، همون آرمینیه که ما میبینیم! و با توجه به تفاوت استفاده از ضمیر در روایت این راوی، میشه این احتمال رو داد که داستان، هم از زبان آرمین چرخه قبلی روایت میشه، و هم در بعضی مواقع، آرمین این چرخه صحبت میکنه. و اینطوری میشه دوتا راوی، از دو چرخه متفاوت!

مثل اینکه آرمین چرخه قبلی، داره داستان رو برای آرمین زمان حال روایت میکنه. به این دلایلی که در پایین ذکر کردم توجه کنید:

اسم قسمت یکم فصل اول: به تو در دوهزار سال آینده

با توجه به احتمالی که در بالا مطرح کردم و اسم قسمت اول، آرمین چرخه قبلی، حرف هایی رو میزنه که به شکل خاطرات و… به چرخه بعدی متنقل میشن.

به این جمله در قسمت اول توجه کنید: اون روز، بشریت دوباره ترس از تایتان ها را احساس کرد. دوباره متوجه حقارتی که با زندگی کردن در قفسی به نام دیوار به دوش میکشید، شد.

دوباره؟ مگه قضیه حمله صدسال پیش تایتان ها الکی نبود؟ پس میشه نتیجه گرفت منظور از دوباره، تکرار این وقایع در این چرخه هست. در هر صورت، قطعا یه معنایی پشت تفاوت روایت در برخی از قسمت ها هست. این موضوع هم برنامه ریزی شدست. وگرنه فکر نکنم سازنده ها که تا الان این قدر با ریزترین جزئیات، بزرگترین غافلگیری ها رو برامون میساختن، به چنین موضوعی بی توجه باشن!


همچنین علاوه بر فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید: بهترین انیمه‌های سریالی پاییز ۲۰۲۰ که حتماً باید آن‌ها را تماشا کنید!


میشه یه نفر بگه هیستوریا کجاست؟

فن فیکشن اتک آن تایتان

هیستوریا، در هیچ کدوم از پوسترهایی که من تا الان دیدم حضور نداشته. در تریلر هم اشاره ای بهش نشد. در تریلر، به شخصیت های مهم، از جمله میکاسا، حتی شده برای یک صدم ثانیه، اشاره ای شد. ولی من هیچ چیزی که مربوط به هیستوریا باشه، مشاهده نکردم.

خب، ارن که اطلاعاتش رو نگفت؛ چون نگران مصیبت هایی که در صورت فاش کردن اطلاعات، برای هیستوریا به وجود می اومد، بود.

به جز ارن چه کسی این اطلاعات رو داره؟

بله، آرمین.

اصلا دلم نمیخواد این حرف رو بزنم، ولی امکانش هست که آرمین تا الان اون اطلاعات رو لو داده باشه.

ممکنه هیستوریا، از خانواده ریس نباشه!

فن فیکشن اتک آن تایتان

موهای مامان هیستوریا چه رنگی بود؟ یه جورایی قهوه ای. و موهای راد ریس هم مشکی بود. اگه فریدا رو یادتون باشه- که فکر نکنم فراموشش کرده باشین- اون هم موهاش مشکی بود.

یه سوال اساسی که پیش میاد، اینه که چطوری هیستوریا بلونده، اون هم زمانی که نه پدرش و نه مادرش، بلوند نیستن؟ یعنی هیستوریا از یه خانواده- سلطنتی- دیگه ست و ما خبر نداریم؟ یعنی گول خوردیم؟ یا نکنه همون اتفاقی برای هیستوریا افتاده که برای وایولت شگفت انگیزان افتاده؟ (اگه شگفت انگیزان رو دیده باشید، مطمئنا یادتون نمیره که بچه ی یه بلوند و یه مو قهوه ای، مو مشکی از آب در اومد!)

میکاسا، طرف مقابل ارن

فن فیکشن اتک آن تایتان

در هر دو اندینگ فصل اول، میکاسا تنها ایستاده بود. همچنین، نکته ای که توجهم رو به خودش جلب کرد، فاصله میکاسا از ارن در اون نقاشی آخر تیتراژ بود. با توجه به اینکه گفتم ممکنه ارن جبهه سوم جنگ الدیایی ها و مارلی ها باشه، محتمل ترین حالت قابل تصور برای میکاسا، اینه که بر ضد ارن بشه. و در طرف الدیایی ها قرار بگیره.

در این صورت، داستان واقعا به جاهای غم انگیزی میره و آخر سر، ما میمونیم و یه خاطره دردناک از اتک.


همچنین علائه بر فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید: 10 انیمه شبیه Promised Neverland ناکجا آباد موعود


خانواده مرموز آرلرت

فن فیکشن اتک آن تایتان

شاید یادآوری این موضوع براتون جالب باشه که ما تا الان گذشته تقریبا همه شخصیت ها و ماجراهایی که با خانواده شون داشتن رو دیدیم؛ ولی هیچی از خانواده آرمین نمیدونیم!!!

تنها چیزایی که ما از گذشته آرمین میدونیم:

*دوست صمیمی ارن و میکاسا بوده. (و هست.)

*پدر و مادرش برنامه خروج از دیوارها رو داشتن؛ ولی توسط ژاندارمری کشته شدن. (احتمالا همون “زوج احمقی” هستن که اون مامور ژاندارمری راجع بهشون صحبت میکرد.)

*پدربزرگ آرمین در عملیات ضد حمله تایتان ها در سال 846 کشته شد.


در صورت علاقه می‌توانید کانال نماشای، کانال یوتوب و کانال اینستاگرام مجله وارونه رو دنبال کنید!


*منابع اطلاعاتی راجع به خارج از دیوارها داشته!

یادتونه آرمین با ذوق و شوق، کتاب های ممنوعه رو نشون ارن و میکاسا میداد؟ اون موقع، گفته میشد که انسان هایی شجاع، از دیوارها بیرون رفتن و دنیا رو گشتن و این کتاب ها رو نوشتن! ولی با عقل جور در نمیاد؛ مگه نه؟

«دریا، آب های جوشان، کوه های یخی، دشت های شنی، صخره های بزرگ سنگی، (بالون ها!) و…»

اینها چیزهایی بودن که کتاب های ممنوعه راجع بهشون صحبت میکردن. ولی آخه کوه های یخی؟ مگه اون “انسان های شجاع”، تا قطب شمال رفته بودن؟ فوق چیزهایی که “انسان های شجاع” میتونستن راجع بهشون بنویسن، دریا و دشت و کوه بوده. یعنی اونا از پارادایس خارج شده بودن؟ چطوری؟ شنا کردن؟ پرواز کردن؟ سوار سفره ماهی شدن؟ روی یه تایتان زین انداختن و تاختن؟ چی کار کردن؟

و حالا، این انسان های شجاع، چطوری کتابشون رو به دست مردم داخل دیوار رسوندن؟

این نشون میده که پدر و مادر آرمین، راز بزرگی رو داشتن. رازی که ممکن بود حتی خودشون هم از اون اطلاعی نداشته باشن!

آیا خانواده آرلرت، با بیرون دیوار ارتباط داشتن؟ آیا اونها هم مثل آکرمن ها، خانواده مهمی بودن که حالا به گوشه ای رانده شدن؟(همونطور که الان اشاره کردم، پدربزرگ آرمین در ضد حمله حضور داشت و کشته شد. اگه آرلرت ها خانواده ارزشمندی برای حکومت بودن، توی شیگانشینا زندگی نمیکردن و همچنین یکی از اعضای اونها، به ضد حمله فرستاده نمیشد.) آیا خاطرات اونها هم مثل آکرمن ها پاک نمیشه و کتاب هایی که راجع به دنیای بیرون هستن رو در واقع بزرگان خانواده آرلرت موقع اوایل فرار الدیایی ها به پارادایس نوشتن و نسل به نسل منتقلشون کردن؟ ممکنه که شوق فهمیدن بیشتر، اون هم از نوع شدیدش، بین آرلرت ها ارثی بوده باشه و قبل از اینکه شاه فریتز خاطرات همه رو پاک کنه، اونها برای فراموش نشدن و از بین نرفتن اطلاعات راجع به دنیای بیرون و فناوریها، اونها رو جمع آوری کرده باشن و حالا این اطلاعات به صورت مخفیانه، نسل به نسل به افراد مختلف- از جمله پدر و مادر آرمین و خودش- میرسه؟


همچنین علاوه بر فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید: انیمه توکیوغول tokyo ghoul می توانست اثر بهتری شود اگر…


اگه دلیل پیام میکاسا و آرمین رو نجات بده، به پایان رساندن چرخه معیوب باشه، با توجه به اینکه ممکنه خانواده آرلرت، خانواده مهمی بوده باشه، شاید بشه گفت دلیل مهم بودن آرمین برای به پایان رساندن چرخه، همینه. (ولی در مورد میکاسا، فعلا هیچ ایده ای ندارم.)

احتمالا ارن با زیک همدست شده!

فن فیکشن اتک آن تایتان

در آخر قسمت چهارم فصل آخر، وقتی فالکو اومد راینر رو صدا زد، راینر طوری بود که انگار منتظر اجازه ست! یه نگاهی به بقیه کرد که یعنی الان وقت مناسبیه؟ و بعد زیک گفت که اشکالی نداره. برو. تا برنامه شروع بشه، یکم وقت داریم.

خیییییییییلی مشکوکه! یعنی نباید از فالکو سوال بپرسه که اون فلانی که میخوای راینر رو بهش نشون بدی کیه؟ چطوری با تو ارتباط داره؟ زیک بیشتر یه جوری بود انگار میخواد راینر رو تشویق کنه بره جلو!

تازه، توی فصل سوم یادتونه به ارن گفت میام نجاتت میدم؟ توی قسمت دوم این فصل هم گفت: با توجه به اینکه یه سال بیشتر وقت ندارم، میخوام جبران کنم. من احتمال میدم کسی که زیک میخواد براش جبران کنه، برادرش، ارن هست؛ نه حکومت مارلی!

فکر کنم زیک بوده که بازوبند الدیایی رو به ارن داده و کمکش کرده بین الدیایی های مجروح نفوذ کنه. باید ببینیم چی پیش میاد و زیک میخواد چی کار کنه.

و نکته آخر، گروه اسکوتز قراره در، یا بعد از قسمت بعدی، اعلان جنگ، حمله ترسناکی داشته باشه!

مطمئنا این رو همگی حدس میزنیم. ولی من فقط خواستم یه نکته غم انگیز و ترسناک رو یادآور بشم: به آرمین، در روز ظاهر شدن تایتان عظیم الجثه نگاه کنید:

فن فیکشن اتک آن تایتان

و حالا، به فالکو، در روز جشن نگاه کنید:

فن فیکشن اتک آن تایتان

به نظرتون شباهت جالب لباس های این دوتا، اتفاقیه؟ یا میخوان وحشتی که هردو گروه تحمل کردن رو، با شرایط یکسان نشون بدن؟! به این میگن دو جبهه با پرداخت عالی. دو طرف، که هر دو انسان هستن.

به روز رسانی شد!

ممکنه که آرمین و آنی از خون سلطنتی باشن!

1. شاه فریتز و یمیر، سه تا بچه داشتن و اون سه تا بچه هم، فرزندان خودشون رو داشتن و به همین ترتیب، نسلشون ادامه پیدا کرده. که این نشون میده به احتمال خیلی زیاد، خانواده های بیشتری به جز خانواده رایس در دیوارها وجود دارن و رایس ها، برای اینکه حکومت رو در دست خودشون داشته باشن، اون یکی خانواده های سلطنتی رو به سایه ها روندن.
در بالا، به این موضوع اشاره کرده بودم که پدر و مادر آرمین، منابع اطلاعاتی داشتن. همینطور پدربزرگش، در ضدحمله دیوار ماریا حضور داشته. پس میشه با این دلایل توجیه کرد که آرمین هم جزء یکی از خانواده های سلطنتی هستش که به سایه ها رونده شدن.

2. به ظاهر هیستوریا، آنی و آرمین دقت کنین. چه تفاوت هایی وجود دارن؟ تقریبا هیچی. تنها نکته ای که باعث تفاوت ظاهرشون میشه، چند درجه تیره، روشنی رنگ مو و چشمشونه و همینطور فرم بینی شون. با توجه به رنگ چشم و مو، میشه احتمال داد که آنی و آرمین هم از خون سلطنتی باشن. شخصا حدس میزنم که ممکنه اروین هم از خون سلطنتی بوده باشه.

3. صلح. صلح. صلح. صلح، عقیده شاه فریتز بوده. و ما از اول، میدیدیم که آرمین، چقدر به دنبال صلحه. از همون موقعی که همه به خون راینر و برتولد تشنه بودن ولی اون میخواست باهاشون مذاکره کنه تا همین الان. ممکنه که صلح طلبی آرمین، ربطی به خون سلطنتی داشته باشه.

4. ما تا حالا هیچی راجع به مادر آنی ندیدیم و نشنیدیم. ممکنه که مادر آنی، مثل داینا فریتز، یکی از نوادگان شاه فریتز بوده یاشه که مجبور بوده زیر سایه حکومت مارلی زندگی کنه. و در حال حاضر، حکومت مارلی استفاده شو از مادر آنی کرده و حالا هم سر به نیست شده.

5. زیک، قابلیت هایی داره که در قسمت اول فصل چهارم، با اونا آشنا شدیم. در حالی که زیک خودشو میزنه به اون راه که این قدرت ها، قدرت های خود تایتان میمونی هستن، ما میدونیم که اون، داشتن این توانایی ها رو، مدیون خون سلطنتیشه.
به تازگی، راجع به غرش صحبت شد؛ که میتونه تایتان های درون دیوارها رو به خیزش وادار کنه.
ما قدرتی مشابه رو، در فصل اول، از آنی دیدیم. گفته شده که تایتان مونث، میتونه با فریادش، تایتان های بی عقل رو جذب کنه. ممکنه که این قدرت، ربطی به تایتان مونث نداشته باشه، و در واقع به به خاطر خون سلطنتی آنی باشه.
اگه اشتباه نکنم، این قدرت، در زمان جنگجو، یا جنگجوهای قبلی کشف شده و ربطی به آنی نداره. خب ممکنه جنگجوی قبلی، مادر آنی بوده باشه، یا هرکسی که مثل زیک خون سلطنتی داره.

6. قضیه تایتان عظیم الجثه چیه؟
در فصل اول، نکته ای که خیلی بهش اشاره شده بود، محو شدن ناگهانی تایتان عظیم الجثه بود. مثلا موقع حمله به دیوار تروست، بلافاصله بعد از هجوم ارن به سمت تایتان عظیم الجثه، برتولد از داخل تایتانش بیرون اومد و تایتان عظیم الجثه، خیلی سریع محو شد.
اما تایتان آرمین اینطور نیست. در قسمت هفتم، ما دیدیم که ارمین، نه تنها کامل از تایتانش بیرون اومده بود و روی گردنش ایستاده بود، بلکه حتی تایتانش سریع محو نشد؛ فقط یه بخار ریزی ازش بیرون میومد.
ممکنه این موضوع ربطی به چیزی مثل خون سلطنتی داشته باشه؟

خیزش دوباره از خاکستر

بالاتر، راجع به ققنوس و ظهور دوباره اون صحبت کردم. و اینکه ممکنه اون یمیر باشه و در درون یه انسان دیگه، ظهور کنه. در صورتی که یمیر بخواد در درون یکی از نوادگان خودش ظهور کنه، و آرمین و انی هم از خون سلطنتی باشن، ممکنه که در یکی از این دو نفر ظهور کنه. ممکن هم هست که در درون ارن ظهور کنه. (بدون در نظر گرفتن موضوعی مثل خون سلطنتی و…)

آرمین تنها کسیه که میتونه جلوی ارن رو بگیره

همونطور که کارهای ارن، خیلی برای ما دردناک هستن، همزمان، دوست نداریم که کسی بیاد و ارن رو از صفحه روزگار محو کنه. اصلا وقتی که به ارن 15 ساله، بعد به ارن 19 ساله فکر میکنم، دلم میخواد ایسایاما رو تا حد مرگ کتک بزنم! اما چه کنیم. دنیای بیرحمی که ایسایاما ساخته، همونقدر که پر از درد و غمه، همونقدر به واقعیت نزدیکه. شاید دنیای AoT رو ایسایاما به وجود اورده باشه، اما دنیای واقعی رو خودمون میسازیم. و همینه که باعث میشه همچنان داستان اتک رو دنبال کنیم.
خب دیگه، نریم تو حاشیه. همونطور که در بالا اشاره کرده بودم، وقتی ارن کنترلش رو از دست داد، آرمین با حرف زدن راجع به آرمان های ارن، اون رو به حالت عادی برگردوند. آزادی، چیزی بود که از همون اول خون ارن رو به جوش میورد.

زمانی که میکاسا راجع به خانواده و آرمان های خودش صحبت میکرد، که متاسفانه ارن هیچ اهمیتی نداد، ارمین موفق شد خون ارن رو به جوش بیاره. که این نشون میده ارمین، بهتر از میکاسا ارن رو میشناسه.

اما نکته مهم، اینه که شاید اهداف این دو نفر با همدیگه یکی باشن، ولی راهی که هرکدومشون انتخاب میکنن، از زمین تا اسمون متفاوته.

در تریلر، ما با صحنه ای مواجه شدیم که در اون، تایتان ارمین، در حالی که دورش در اتش میسوخت، با چشم هایی ناراحت، از کنار دریا رد میشد. خب جالبه بدونید که این صحنه، همون صحنه قسمت هفتم نیست!! دور ارمین در اون بخش تریلر، جنگل بود. اما ایا در لیبیرو ما جنگلی دیدیم؟

این نشون میده که جایی که اتش گرفته بود، در واقع پارادایس بود نه لیبیرو! علاوه بر اون، تایتان عظیم الجثه، بیشتر تایتان لاغر الجثه بود! که نشون میده ارمین مقدار قابل توجهی انرژی مصرف کرده!

این یعنی اینکه یه نبرد در پارادایس شکل میگیره. و احتمالا، طرف آرمین، مارلی ها نبودن. مدت زیادی زمان میبره تا مارلی بتونه دوباره از نیروی دریایی ش استفاده کنه. و این نشون میده که به احتمال 90 درصد، طرف ارمین، ارن بوده!
و از اونجا که ارمین، انرژی خیلی زیادی مصرف کرده، و با توجه به سوختن پارادایس، یا ارمین موفق شده ارن رو شکست بده، یا خودش شکست خورده و پارادایس به اتش کشیده شده. (خب احتمال دیگه ای به جز این دوتا وجود نداره! :)))

اما علاوه بر اینکه ارمین قدرت شکست دادن ارن رو داره، قدرت اینو هم داره که خونشو به جوش بیاره و کار رو سخت تر کنه. پس یه حرکت اشتباه، همه چیز رو به فنا میده.

شیطان کیه؟ نواده شیطان کیه؟

گاهی اوقات پیش میاد که مردم، به یه افسانه، راحت تر از یه واقعیت ثابت شده و ترسناک کنار میان.
لازمه توجهتون رو به این نکته جلب کنم که تا فصل سوم، پاسخ هایی که به یه سوال داده میشد، کاملا توجیه شده و علمی بودن. اما ما یهو، خودمون رو وسط یه داستان اساطیر و شیطان و… پیدا میکنیم.
من فکر میکنم ممکنه که قضیه شیطان و… فقط یه افسانه و حقیقت جعلی باشه که حکومت به وجود اورده تا مردم رو زیر سایه خودش نگه داره و کاری کنه که همگی اونا، نسبت به یه موضوع، تعصب شدیدی داشته باشن.

تفرقه بنداز، حکومت کن!
ممکنه که تایتان ها، در واقع یه پروژه برای کنترل جمعیت یا چنین چیزی باشن، کنترل جمعیت زائد دنیا که دیگه دارن زیادی از منابع استفاده میکنن.
همونطور که مارلی ها از پارادایسی ها، پیشرفته تر بودن، ممکنه یه جایی اون بالا بالاها باشه که از مارلی ها هم پیشرفته ترن و دارن هر دو گروه رو کنترل میکنن.

یه نکته ای که از همون اول اول خیلی ذهن منو درگیر کرده بود، این بود که آنی چطور هودی میپوشه اونم وقتی که هودی، تازه محبوبیتش حدودا از سال 1970 شروع شد! اگه بگیم واقعا یه حکومتی هست که اون بالا، داره هم پارادایس و هم مارلی رو کنترل میکنه، و یه جوری کالاهایی رو وارد این دو کشور میکنه، میشه دلیل این موضوع رو پیدا کرد که چرا آنی، در اون زمان، هودی میپوشیده.

ممکنه که فالکو به گروه شناسایی ملحق بشه!

ما تا اینجا متوجه شدیم که اعقاب یمیر، بدون توجه به زمان، میتونن با همدیگه در ارتباط باشن. همونطور که گفتم، ممکنه که دو رشته زمانی به وجود بیاد و آرمین گذشته، از آرمینی که ما در حال حاضر میبینیم، بخواد تا تغییراتی ایجاد کنه. اگه واقعا چنین اتفاقی بیفته، منطقیه که فالکو هم با خود آینده اش برای چند لحظه ارتباط برقرار کرده باشه. و به همین خاطر باشه که در قسمت اول این فصل، گفت که مگه من الان با شمشیرهایی در دستم پرواز نمیکردم؟ خب با توجه به “شمشیر” و “پرواز” میشه احتمال داد که فالکو هم به گروه شناسایی ملحق میشه.

امیدوارم از مطالعه این فن فیکشن لذت برده باشید. چون نمیخواستم مطلب از یه حدی طولانی تر بشه، یه سری از احتمالات رو وارد نکردم؛ پس لطفا اگه شما حدس جالبی در ذهنتون بود ولی در این مطلب نبود، به خوبی خودتون ببخشید؛ عوضش، یادتون نره حدسیات و نظرات خودتون رو حتما با ما به اشتراک بذارید!

می توانید بررسی قسمت به قسمت فصل سوم انیمه اتک آن تایتان و همچنین بررسی قسمت به قسمت انیمه حمله به تایتان را در مجله وارونه بخوانید و تماشا کنید.

در ادامه فن فیکشن اتک آن تایتان Attack On Titan بخوانید:

چرا نباید انیمه ببینیم؟ 7 دلیل منطقی برای تماشا نکردن انیمه 

مطالب مرتبط

4.7 7 رای ها
امتیاز شما به این مطلب
مشترک شدن
اطلاع از
96 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات
96
0
خوشحال میشیم نظرتونو بدونیمx