سلام دوستان عزیز در خدمت شما هستم با نقد و بررسی قسمت دوم سریال قورباغه به کارگردانی و نویسندگی هومن سیدی .این سریال که هر دوشنبه ساعت 8 از پلتفرم نماوا پخش می شود تا کنون توانسته تنها با پخش دو قسمت بینندگان زیادی را به خود جلب کند و این یک موفقیت بی رغیب در پخش سریال های تلویزیونی است.در مطلب قبل با نقدو بررسی قسمت اول در خدمتتون بودیم .امروز با وارونه همراه باشید با نقد و بررسی قسمت دوم سریال قورباغه:

قسمت دوم سریال قورباغه

 نقد و بررسی قسمت دوم سریال قورباغه

بعد از اینکه فرید به رامین و جواد و سپس خودش شلیک می کند سوالات بزرگی را در مورد اینکه این اتفاق چگونه رقم خورده است را به وجود می آورد.قسمت دوم از جایی شروع می شود که دو تا از آدم های نوری در حال تمیز کردن خون و جمع آوری جنازه های این سه هستند.


همچنین بخوانید:بهترین فیلم های ایرانی از نظر IMDB که باید آنها را ببینید!


اما ما متوجه می شویم که رامین زنده است و آدم های نوری نیز پس از فهمیدن این موضوع به قلب او شلیک می کنند ولی رامین از دسته آدم هایی است که قلبش در سمت راست بدنش است و همان طور که میدانید این بار نیز جان خود را از دست نمیدهد.اما خود را به مرگ می زند.

قسمت دوم سریال قورباغه

اول اینکه اگر بخواهم نظر خود را در مورد این صحنه بیان کنیم این است که من به درستی متوجه نشده ام که چگونه رامین بعد از شلیک گلوله به سرش زنده مانده است واینکه به دلیل غلظت خون بر اثر خون ریزی نمی میرد . همان طور که حدس می زدم هومن سیدی قصد حذف کردن کاراکتر رامین را به این زودی ها ندارد و این طور که مشخص است ما باید با کاراکترهای فرید و جواد خداحافظی کنیم .

منظور از خداحافظی این است که ممکن است آن ها در طی فلش بک در خاطرات رامین به ایفای نقش بپردازند اما در آینده سریال و داستان جایی ندارند.

قسمت دوم سریال قورباغه

از سوی دیگر وقتی شاهد صحبت آدم هایی نوری هستیم آن ها نیز به این نکته اشاره می کنند که نوری می تواند آدم ها را با هیپنوتیزم و یا هر قدرت جادویی دیگر مطیع خود کندو این مطیع کردن من را یاد سریال گیم اف ترونز می اندازد که لشگر مردگان توسط شاه خود هیپنوتیزم می شدند و هر کاری را انجام می دادند. پس تا اینجا حدودی می توانیم بفهمیم که نوری در قسمت اول فرید را هیپنوتیزم کرده است اما چگونه و با چه قدرتی هنوز مشخص نیست.


همچنین بخوانید:بهترین سریال های 2020 بر اساس لیست IMDb که حتما باید ببینید!


در قسمت دوم کارگردان ما را وارد زندگی سروش می کند کسی که حالا یکی از آدم های نوری برای انجام کار خلاف است .سروش فردی است که کار سگ کشی در اطراف خرابه های تهران را انجام می دهد و این صحنه ها برای افرادی مانند من که به حیوانات به خصوص سگ ها علاقه دارند ، تلخ و خشن است.سروش روزی هنگامی که در حال کشتن سگ هاست به اشتباه مردی را با تیر می زند و زین پس زندگی او تغییر می کند و او مجبور می شود پسر مرد را که مبتلا به بیماری ام اس را تحت مراقبت خود بگیرد.

سروش و پسر مرد وارد کارهای خلاف می شوند روزی نوری (نوید محمد زاده ) همراه با دختر کوچکی که می گوید خواهرش است از آن ها می خواهد پیرمردی 80 ساله را که می گوید مادرش را کتک می زند را به قتل برسانند.در ابتدا سروش و همدستش تنها به پیرمرد تذکر می دهند اما نوری پیش آن ها می آید و می گوید که پیرمرد مادرش را کشته است و بدین ترتیب سروش و همدستش با کمک نوری پیرمرد را به قتل می رسانند و از این پس آن ها تبدیل می شوند به آدم های نوری (البته این قضیه همان طور که در سریال گفته می شود مربوط به 12 سال قبل است.)

در اینجا چند تا سوال ذهن من را درگیر کرد آیا واقعا پیرمرد پدر نوری بود ؟ آیا واقعا مادرش را به قتل رسانده بود ؟یا همه ی این ها بازی نوری برای به خدمت گرفتن سروش و همدستش بود ؟

در سریال قورباغه همان طور که در ابتدا تیتراژ مشاهده می کنیم که می گوید هر چیزی که انسان در ذهن به آن فکر کند به واقعیت تبدیل می شود و با همین تئوری داستان هایی را به روایت می کشد که درکشان خیلی ملموس نیست و بیننده در هضم آن ها دچار مشکل می شود.

موسیقی سریال که کار بامداد افشار است واقعا زیباست ، وی برنده جایزه سمیرغ بلورین از جشنواره فجر برای فیلم پوست است.لوکیشن به قتل رسیدن پیرمرد توسط سروش و نوری نیز جای تقدیر دارد.

قورباغه شاید سعی دارد ما را با تئوری هایی آشنا کند که قبلا در فیلم و سریال های ایرانی مشاهده نکرده ایم و شاید به همین دلیل است که درک آن ها برای ما کمی غیر ملموس است.اما باید ببینیم که آیا در ادامه می تواند موفق باشد که این پیچیدگی را قابل لمس تر کند و یا خیر.