برنده کسیه که مثل عنکبوت ، آروم و بی صدا به یه سمتی بره که هیچکس فکرشو نمی کنه جایی دامش پهن کنه که به ذهن کسی نمی رسه بعد با یه قیافه معصوم یک گوشه بشینه و منتظر بمونه ! شاید اگه دروغ نبود زندان کم می اومد گلوگه واسه اعدام کم می اومد شاید کم تر خانواده هایی دور هم زندگی می کردن شاید اگه دروغ نبود بی گناهی مثل من سرش بالای دار می رفت !

 قسمت چهارم سریال قورباغه

 نقد و بررسی قسمت چهارم سریال قورباغه

قسمت چهارم سریال قورباغه پخش شد و دوباره شاهد ترکیب داستان های درام و جنایی از سوی هومن سیدی هستیم چون اگه با کارای سیدی آشنایی داشته باشین می دونین که سیدی استاد این کاره که بتونه فیلم های جنایی و کارتلی خارجی را با یک درام اجتماعی ایرانی درگیر کنه و از اون یک فیلمنامه فوق العاده بیرون بکشه (مغزهای کوچک زنگ زده)!

اما این بار سیدی در قورباغه نتونسته تا الان از همین فرمول برای موفقیت استفاده کنه ، فیلمنامه سیدی تا قسمت چهارم دارای باگ های ریزو درشتیه که اگه مخاطب بخواد درگیر اون ها باشه باید در کل  دیدن سریال را کنار بذاره ! در کل ما سریال جنایی ایرانی موفقی تا الان نداشته ایم  و شاید دلیل آن جزئیات زیاد سریال های جنایه که به یه فیلمنامه بسیار قویه احتیاج داره و فیلم و سریال های ایرانی دچار ضعف در فیلمنامه هستن.

قسمت اول سریال قورباغه به حدی جالب و هیجان انگیز بود که به راحتی تونست مخاطب زیادی را جذب کنه اما با پخش قسمت های بعدی کم کم از جذابیتش کاسته شد و ما با ضعف های فیلمنامه آشنا شدیم.

چهار قسمت پخش شده تا کنون سعی در معرفی چگونگی شکل گیری شخصیت ها داره اما نه همه شخصیت های اصلی فیلم ! به طور مثال ما در قسمت دوم  قورباغه با سروش آشنا شدیم که بعید می دونم جزو شخصیت های اصلی سریال باشه !قسمت های پخش شده تا کنون  شامل سکانس هاییه که من به شخصه از پرداختن به این همه جزئیات خسته شدم و می خوام شاهد داستان اصلی سریال باشم و این روند کند شکل گیری داستان داره من اذیت می کنه  !


همچنین بخوانید:سریال قورباغه :نقد و بررسی قسمت دوم


کارگردان در هر قسمت ما را با جزئیاتی آشنا می کنه که تاثیر چندانی در فهم مخاطب نداره و شما را با جزئیاتی  رها می کنه که در اصل نیاز به توضیح بیش تری دارن اما به راحتی کنار گذاشته می شن.سوالی که بعد از دیدن هر قسمت به ذهنم می آید اینه که آیا سیدی می تونه قورباغه را با همون جذابیت قسمت اول به اتمام برسونه و یا فیلمنامه ای را کارگردانی کرده که از پیچیدگی بیش از حد بی سرو ته به پایان می رسه!

 قسمت چهارم سریال قورباغه

در قسمت چهارم سریال قورباغه ما باز با شخصیت رامین (صابر ابر) به جلو می رویم و با خانواده و گذشته او تا حدودی آشنا می شیم. دو نکته مهم در این قسمت وجود داره اولی اینکه ماشین پدر رامین در گذشته فولکس  قورباغه ای بوده و شاید دلیل اصلی انتخاب نام سریال این باشه !

و اینکه پدر رامین بسیار آدم بدجنسیه و در این قسمت مادرش به رامین گوشزد می کنه که تو هم شبیه پدرتی ! و اینکه رامین هم مانند پدرش می تونه همینقدر بدجنس باشه که در قسمت سوم شاهد این قضیه بودیم و اینکه رامین هم به قدرت هیپنوتیزم دسترسی پیدا کرده و  با این قدرت تونست مامور ایست بازرسی را به صورت ناخواسته هیپنوتیزم کنه !

اما اگه دقت کرده باشین مامور پس از لمس انگشت قطع شده پیدا شده در صندوق ماشین لوکسی که رامین در قسمت سوم از نوری گرفت ، هیپنوتیزم شد و به نظر من این داستان هیپنوتیزم  ربط به ماده ای داره که نوری اون را تولید می کنه و اثر این ماده روی انگشت قطع شده بود و به این ترتیب مامور ایست بازرسی هیپنوتیزم شد و رامین تونست یک باره دیگه با یک داستان کاملا شانسی جون سالم به در ببره!

باید منتظر بمونیم و ببینیم که سیدی می تونه در قسمت های بعدی ما را سوپرایز کنه و دوباره باعث دلگرمی ما به قورباغه بشه و یا ما را از دیدن سریال پشیمون کنه !