نقد انیمه هشتاد و شش

با نقد انیمه هشتاد و شش (قسمت دهم و یازدهم) در خدمت شما هستم. قبل از هر چیز، توصیه میکنم که بررسی سایر قسمت های انیمه هشتاد و شش رو هم بخونید. در این مطلب، علاوه بر نقد قسمت 10 و 11 پارت اول انیمه 86، یه نگاه کلی هم به اول تا آخر این یازده قسمت می اندازیم. می دونم یه مقدار دیر شده؛ ولی گفتن: «دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است». پس با مجله وارونه در نقد انیمه هشتاد و شش همراه باشید.

بررسی دو قسمت آخر پارت اول انیمه هشتاد و شش

اگه بخوام به صورت خلاصه بگم، این دو قسمت، یک پایان بندی باشکوه، برای انیمه ای باشکوه رو رقم زدن. در کل انیمه هشتاد و شش بسیار فوق العاده بود. و در قسمت های ابتدایی، تقریبا بی نقص ظاهر شد. با وجود اینکه در چند قسمت پایانی مقداری ضعف از خودش نشون داد، اما با این حال همچنان موفق شد به شکل چشمگیری جذاب و تاثیرگذار ظاهر بشه.

گرافیک قسمت دهم و یازدهم انیمه هشتاد و شش

نقد انیمه هشتاد و شش

در قسمت 10 انیمه هشتاد و شش ما تعدادی از چشم نوازترین تصاویر کل سری رو می بینیم. از لحاظ گرافیک و انیمیشن، این قسمت بسیار شگفت انگیزه. برگ های پاییزی، آب، زمین، و… همگی با وسواس عجیبی به تصویر کشیده شدن. با وجود اینکه چنین وسواسی در همه قسمت های انیمه هشتاد و شش وجود داره، اما با این حال به نظر میرسه که این وسواس در قسمت دهم تبدیل به یه جنون تمام عیار شده!

این جزئیات خیره کننده، در قسمت یازدهم هم وجود دارن. نورپردازی، متحرک سازی، طرز استفاده از رنگ ها و… همگی به خوبی توانایی شگفت زده کردن بیننده رو دارن. و میتونن بهترین تاثیر رو روی اون داشته باشن. اما اگه بخوام نظر شخصی خودم رو اعلام کنم، قسمت دهم تا اینجا بهترین جلوه های بصری رو داشته.


همچنین بخوانید: چرا باید انیمه وایولت اورگاردن را تماشا کنیم؟ هنرمندانه به معنای واقعی


موسیقی قسمت 10 و 11 انیمه Eighty six

نقد انیمه هشتاد و شش

درباره موسیقی متن انیمه هشتاد و شش؛ همونطور که در بررسی قسمت های قبلی گفته بودم، انیمه 86 ساوانو رو داره! بنابراین قطعات گوشنواز زیادی در اون شنیده میشن. به عنوان مثال، در سکانس آغازین قسمت دهم، یکی از زیباترین قطعات سری رو می شنویم. و حالا فکرش رو بکنید که این موسیقی، روی اون تصاویر فوق جذاب پخش شده. که همین نکته باعث چند برابر شدن تاثیر سکانس آغازین قسمت دهم شده.

هرچند بعضی اوقات به نظر میرسه که قطعه ای که در حال پخشه، چندان با فضا همخونی نداره. و ممکنه استفاده زیاد از پیانو برای برخی مخاطبان آزاردهنده باشه. خیلی عالی میشه اگه در آینده، هماهنگی موسیقی با فضای انیمه بهبود پیدا کنه.

تدوین فوق العاده انیمه هشتاد و شش

نقد انیمه هشتاد و شش
یک راز دیگه درباره خاطرات و گذشته آندرتیکر..!

انیمه Eighty six تدوین محشری داره. این موضوع رو از همون قسمت اول به ما ثابت کرد. اما این نکته در قسمت آخر پارت اول انیمه 86 به اوج خودش میرسه. تدوین قسمت آخر، تاثیر غافلگیری های داستان رو افزایش داد. و همچنین باعث تاثیرگذاری بیشتر روی مخاطب از لحاظ احساسی شد.

یکی از مثال های مورد علاقه من برای این موضوع، زمانیه که افراد جوخه اسپیرهد متوجه میشن که شین اونها رو گول زده. و رایدن عصبانیت خودش رو ابراز میکنه. و دقیقا همون لحظه ای که اون به یه سنگ لگد میزنه، ما به وسط میدون جنگ پرتاب میشیم. این صحنه، خیلی به بخش افتادن کاسه صبحانه و انفجار در قسمت اول شباهت داره.

خودم واقعا شیفته این ترفند هستم. و خوشحالم که سازندگان انیمه هشتاد و شش 86 شور این کار رو در نیاوردن. چون اگه از این ترفند، بیشتر از یه حدی استفاده بشه، دیگه جذابیت خودش رو از دست میده.


مطلب پیشنهادی: بهترین انیمه های کوتاه که کمتر از 20 قسمت دارند!


شخصیت پردازی انیمه هشتاد و شش 86 Eighty six

نقد انیمه هشتاد و شش

انیمه هشتاد و شش، هنوز از لحاظ شخصیت پردازی در بهترین حالت ممکن قرار نگرفته. اما خب ما که عجله نداریم! بلاخره وظیفه فصل اول یه سریال، پیش از هر چیزی، معرفی اولیه شخصیت ها و دنیای داستانه. و مقدمه چینی برای وقایع بزرگ آینده. و تازه پخش فصل اول انیمه هشتاد و شش هنوز کامل نشده! ولی با این حال میشه گفت تا الان موفق شده امتیاز قبولی رو بگیره.

انیمه هشتاد و شش 86 فعلا در زمینه پردازش به شخصیت ها خیلی خوب عمل کرده. اما این موضوع، به معنای کامل بودن اون نیست. و باید در ادامه شاهد پیشرفت شخصیت پردازی باشیم. 86 هنوز خیلی جا داره.

یه نکته دیگه هم هست. و اون هم حذف شدن سریع شخصیت هاست. درسته، مرگ شخصیت هایی مثل دایا خیلی ناراحت کننده بود. اما با این حال، انیمه هشتاد و شش باید مقداری به ما مجال تنفس بده. در ادامه بیشتر راجع به این موضوع توضیح میدم.

مرگی که در قسمت اول اتفاق افتاد، کاملا ضروری بود. ما باید در آغاز ماجرا، می دیدیم که دقیقا چه خبره. مرگ کایه هم همینطور. باعث شد تا هم لنا و هم ما به خودمون بیایم. مرگ دایا هم که اصلا… خب اون هم لازم بود. ما باید بلاخره به این نتیجه می رسیدیم که زندگی مردم 86 مثل یه چرخه دردناک میمونه. و یه روند تکراری رو طی میکنه.

بعد از یه اپیزود، ما به خودمون اومدیم و دیدیم که از کل جوخه اسپیرهد، کلا 5 نفر باقی مونده! خب این هم همون مفهومی رو که مرگ دایا داشت رو به ما منتقل کرد. اما این وسط، به نظر میرسه که داستان یه نکته خیلی مهم رو فراموش کرده:

همه مخاطب ها احساساتی نیستند!

همه مخاطب ها احساساتی نیستند! درسته که چندین بیننده ممکنه با هر مرگ اشکشون در بیاد (مثلا خودم)، اما با این وجود، همه اینطوری نیستند! و بعد از یه مدت، این روند، دیگه نمیتونه روشون تاثیر زیادی بذاره. و حتی ممکنه براشون تکراری و حوصله سربر باشه.

نقد انیمه هشتاد و شش

درک میکنم که انیمه هشتاد و شش سعی داره دردها و غم های جنگ رو به تصویر بکشه، اما بهتر بود مقدار بیشتری به شخصیت ها بها میداد. در این صورت، زمانی که مرگی اتفاق می افتاد، به جای اینکه یه نفر بگه: «مورد بعدی..!»، میگه: «نفر بعدی». ببینید، خیییلی بینشون تفاوت هست!


همچنین بخوانید: چرا برخی مخاطبان پارت اول فصل آخر انیمه اتک آن تایتان را دوست نداشتند؟


بلاخره، یکی از اهداف 86، نمایش چرخه تکراری جنگه. اما همزمان، میخواد رنج های پایان ناپذیر رو هم به تصویر بکشه. بنابراین، وقتی یکی، به جای “نفر بعدی”، بگه “مورد بعدی” یعنی فقط قضیه تکرار رو درک کرده. اینجاست که پرداخت نسبتا کم به شخصیت های فرعی دردسرساز میشه. و پرداخت به غم ها، ناقص میمونه.

(دقت کنید، نگفتم پرداخت بده. بد بودن با ناقص بودن فاصله داره. در واقع اینطوریه که گاهی اوقات ممکنه به ذهنمون خطور کنه که نویسنده برای راحت شدن از شر معرفی جوخه اسپیرهد کلشون رو نابود کرده؛ و خب… این طبیعتا چیز خوبی نیست.)

البته ممکنه این موضوع، به جز شخصیت پردازی، به عوامل دیگه ای هم بستگی داشته باشه:

سرعت روایت انیمه هشتاد و شش 86 Eighty six

انیمه هشتاد و شش با سرعت کند کارش رو شروع کرد. اما به نظر میرسه از یه جایی به بعد، سرعت داستان یه مقدار با قسمت های ابتدایی نامتناسبه.

دقت کنید، اگه سرعت از همون ابتدا به شکلی بود که الان می بینیم، مشکلی نداشت. اتفاقا خیلی هم جالب میشد. قسمت های اول رو از روی حافظه تون پاک کنید و بعد به قسمت نهم به بعد فکر کنید. ریتم روایت خیلی خاصه. و اگه از همون آغاز کار با این ریتم روبرو بودیم هم میتونستیم از کار لذت ببریم.

اما مشکل از جایی شروع میشه که ما اول به ریتم ابتدایی عادت می کنیم. و بعد،   سرعت داستان از قسمت نهم به بعد، به نظرمون غیرعادی میرسه. کاش داستان یه مقدار تناسب سرعت در مراحل مختلف رو رعایت می کرد.


در صورت تمایل می تونید، کانال نماشا، یوتوب و اینستاگرام انیمه مجله وارونه رو دنبال کنید.


مفاهیم انیمه هشتاد و شش 86 Eighty six

انیمه 86 تمام پتانسیل های لازم برای تبدیل شدن به انیمه ای بسیار پر سر و صدا رو داره. یکی از این پتانسیل ها، داستان جذاب و مفاهیم عمیق اون بودن. ای کاش بتونیم در فصل، یا فصل های آینده، شاهد رشد و پردازش بیشتر به این دو عنصر در انیمه هشتاد و شش باشیم.

بگذریم. دو قسمت پایانی انیمه هشتاد و شش از لحاظ مفهومی عالی بودن. و تونستن از این جهت تاثیرگذار ظاهر بشن. قسمت دهم، ما رو بیشتر با احساسات و حسرت های گردان 86 آشنا کرد. و خیلی اوقات باعث میشد ما تصور کنیم زندگی این افراد اگه درگیر این جنگ نشده بودن چطوری میشد. این نکته خیلی خوبیه.


مرتبط: درس هایی که از انیمه کاگویا ساما : عشق جنگه! آموختیم


قسمت یازدهم پایانی کوبنده رو برای پارت اول انیمه هشتاد و شش رقم زد. ما، با افراد قبلی جوخه اسپیرهد آشنایی پیدا کرده بودیم. و با نابودی تقریبا همگی اونها روبرو شدیم. و در انتها، می بینیم که انگار آب از آب تکون نخورده! و اونا فقط با یه گروه دیگه جایگزین شدن! اون هم در حالی که مردم 85 منطقه دیکه هر روز از شنیدن خبر “تلفات = صفر” ذوق می کنن!

واقعا پایان فوق العاده ای بود. حالا تصور کنید که پردازش جوخه اسپیرهد بیشتر بود. دیگه چی میشد!

این چهارتا پیام، از پر رنگ ترین مفاهیم انیمه 86 بودن:

قهرمان ها خیلی اوقات با تصور ما متفاوت هستند!
نقد انیمه هشتاد و شش

زمانی که لنا از خاطره دوران کودکیش، و از سربازی صحبت می کرد که جونش رو نجات داده بود، اعضای اسپیرهد جواب جالبی دادن: «شرمنده، ولی ما اونقدرا هم فداکار نیستیم». با این وجود، همین افراد بودن که ترجیح دادن بایستند و پایداری کنند.

همینطور احتمالا هیچ کس با دیدن قسمت اول، تصور نمی کرد که لنا بخواد بعدا از عذاب وجدان یه نفر استفاده کنه تا به هدفش برسه.

برای همینه که خیلی اوقات “قهرمان ها با تصور ما متفاوت هستند!”

سکوت کردن ما بیشتر از چیزی که فکر می کنیم تاثیرگذار است!

ما، خیلی اوقات سکوت می کنیم. چون کاری از دستمون برنمیاد، چون قدرتی نداریم، و… . و اون لحظه ای که سکوت می کنیم، هیچ ایده ای نداریم که این سکوت چقدر میتونه تاثیرگذار باشه. ما تصور نمی کنیم که سکوت ما، میتونه باعث عادت کردن یه نفر به فساد باشه. ما به این فکر نمی کنیم که سکوت ما میتونه یه نفر رو نجات بده، یا اون رو به جهنم هدایت کنه. فکر نمی کنیم که تاثیر سکوت ما، میتونه خیلی وقت ها فراتر از انتظاراتمون ظاهر بشه.


مطالب پیشنهادی: بهترین والپیپرهای انیمه هنر شمشیرزنی آنلاین sao


منظور از سکوت در اینجا، یه جورایی همرنگ جماعت شدن هم هست. ممکنه آنته – ما – قدرت آنچنانی نداشته باشه؛ اما شاید می تونست با “دست رو دست نگذاشتن” خانواده شین رو نجات بده.

ما خیلی راحت می توانیم خودمان را گول بزنیم!

ما خیلی راحت می تونیم خودمون رو گول بزنیم. و حتی به خودمون دروغ بگیم. ما می تونیم تمام مدت کاری رو انجام بدیم که فکر می کنیم از ته قلبمون می خوایم انجامش بدیم. ما میتونیم تصور کنیم که به چیزی ایمان داریم.

در صورتی که اینطور نیست.

و شاید دقیقا زمانی که فکر می کنیم ممکنه با “بقیه” فرق داشته باشیم، می فهمیم که، تمام مدت در حال دروغ گفتن به خودمون بودیم.

چرخه جنگ پایان ناپذیر است!

چرخه جنگ پایانی نداره. انیمه یوجو سنکی با نشون دادن جنگی مشابه جنگ جهانی این موضوع را تشریح کرد. در اتک آن تایتان هم شاهد ترکیب این پیام با یه افسانه بودیم. ولی در انیمه توکیو ریونجرز، خیلی ساده این موضوع برای ما تشریح شد: اون هم با نمایش گنگ های کم سن و سال. یه گروه دعوا رو شروع میکنه، بقیه هم پاسخ میدن. و بعد پاسخ اندر پاسخ. به طوری که اگه دخالت صورت نگیره، دعوا تا ابد ادامه پیدا میکنه.

اما انیمه هشتاد و شش چرخه خشونت، و پایان ناپذیری اون رو به شکل دیگه ای نشون میده. افراد گردان 86 به خاطر آلباها بدترین زندگی رو داشتن. و میشه گفت همگی اونها مورد خشونت قرار میگرفتن (کورنا به این موضوع اشاره کرده بود). با این وجود، اونها انتقام نگرفتن. و پاسخی ندادن. در عوض، ترجیح دادن که بایستن و تا جای ممکن از پیشروی لژیون جلوگیری کنن.

به همین دلیله که انیمه هشتاد و شش به شکل دیگه ای پایان ناپذیر بودن جنگ رو به تصویر می کشه:

حتی زمانی که دیگر دلیلی برای جنگ وجود نداشته باشند، برخی به جنگیدن ادامه خواهند داد
نقد انیمه هشتاد و شش

جمهوری مگنولیا، برخلاف تصویری که از خودش ساخته، هرگز به دنبال پایان دادن به جنگ نبوده. در عوض، با یه تیر، دو نشون میزنه:

اول اینکه به جای وارد شدن در جنگ به شکل مستقیم، و در نتیجه به وجود اومدن تلفات زیاد و خسارت های شدید و نابودی کشور، از مردم 86 استفاده میکنه. هیچ وقت نسل اونا رو منقرض نمیکنه، فقط یه تعداد محدودی از اونها رو، به نوبت و نسل به نسل به میدون جنگ میفرسته. و از اونجا که در اقلیت هستن، قدرت رو از اونها میگیره.

دوم اینکه از تموم نشدن جنگ، از طریق مردم خودش هم سود میکنه. اول بهونه کرد که افراد چشم و مو رنگی انسان نیستن و تبعیض رو به وجود آورد. بعد که این باور بین آلباها جا افتاد، تونست از مردم 86 سوء استفاده کنه. بدون اینکه کسی بگه این عمل غیر انسانیه. و در نهایت هم بگه جنگ هیچ تلفاتی برای مگنولیا و آلباها نداشت. و مردم هر روز به  کشورشون افتخار می کنن. و حالا فکرش رو بکنید که جنگ هرگز تموم نشه. خب، اون وقت، مردم همیشه سرگرم میشن؛ و هیچ کس به فکر شورش نمیفته. چون جمهوری همیشه مواظب مردمه و در جنگ حتی یه دفعه هم اجازه نداده که کسی آسیب ببینه.

یه نکته جالب: الان امپراطوری با خاک یکسان شده. اما لژیون ها، به عنوان نماینده های این کشور، همچنان در حال جنگیدن هستن. و به بقای خودشون ادامه میدن. واقعا چرا؟ این نکته خیلی تامل برانگیز، و شاید تکان دهنده باشه؛ حتی زمانی که پیشوایی نباشه، و دلیلی برای نبرد وجود نداشته باشه، همچنان برخی – بی مغز – هستن که مصمم، به جنگیدن ادامه میدن.


همچنین بخوانید: معرفی ژانرهای انیمه و مانگا


سوالات و تئوری های انیمه 86 هشتاد و شش

نقد انیمه هشتاد و شش

راستش رو بخواید، چندان تئوری پرداز خوبی نیستم. برای همین این بخش رو به خودتون می سپارم. فقط چندتا نکته به نظرم جالب بودن:

غذاهای مصنوعی: قضیه غذاهای مصنوعی چیه؟ چرا مردم آلبا در حالت عادی اونا رو مصرف میکنن؟ آیا این صرفا سبک زندگی معمول در آینده ست؟ یا حالت کنایه آمیز داره؟ یا داستان دیگه ای پشتش هست؟

سرنوشت جوخه اسپیرهد: در آخر، فقط 5 نفر از جوخه اسپیرهد باقی موندن: شین، رایدن، آنجو، تئو و کورنا. و در آخر، به نظر نمی رسید که هیچ کدوم در حالت مطلوبی قرار داشته باشن. به ویژه تئو. و از اون جا که یه جا گفته بود: “یعنی نفر بعدی منم؟” احتمالا متاسفانه اون هم مرده. و با توجه به سرعت مرگ ها، بع ید نیست که سه همراه دیگه شین هم جونشون رو از دست داده باشن. ولی میتونم با قطعیت بگم که شین نمیمیره. یا حداقل کارش توی داستان تموم نمیشه.

سرنوشت لنا: در قسمت آخر مشخص شد که لنا در حبس خانگی به سر می بره. و حالا هم به منطقه 86 اومده. خب، این باعث میشه تا لنا یک قدم به دیدن جوخه اسپیرهد نزدیک تر بشه؛ هرچند این کار در نگاه اول غیرممکن به نظر میاد. لنا تا اونجا رفته؛ و سوال اینجاست که آیا فراتر هم میره یا نه؟ آیا امکانش هست که آندرتیکر و همراهانش برگردن یا نه؟

یه نکته دیگه هم هست. لنا همیشه هرکاری که می خواست رو انجام میداد. چون به قولی پارتی کلفتی داشته. با این وجود، اینبار از کارش چشم پوشی نشده – که طبیعیه – و براش مجازات در نظر گرفته شده. آیا اینکارش میتونه مقدمه ای بشه برای قانون شکنی های بیشتر؟ و در نتیجه مجازات های بیشتر؟ راستش؛ اگه داریم درباره لنا صحبت می کنیم، هر چیزی ممکنه.

صحبت های آندرتیکر: در قسمت آخر، یکی از عجیب ترین دیالوگ های سری رو شنیدیم: “من جزئی از لژیون هستم.” میشه با توجه به این جمله، احتمال داد که هنوز کار شوری نوزن در داستان تموم نشده. و همونطور که همگی از قبل حدس می زدیم، هنوز نکات و رازهای کوبنده زیادی هستن که ما درباره شین نمی دونیم.


مطلب پیشنهادی: معرفی انیمه سبد میوه ؛ شوجویی که قلب ها را تسخیر کرده!


نقد انیمه هشتاد و شش ؛ بهترین بخش های دو قسمت پایانی

قسمت ده و یازده انیمه 86 از لحظات زیبا و به یادماندنی پر شده بودن.

آغاز قسمت دهم، که ما رو برای تقریبا دو دقیقه، بدون هیچ دیالوگی، به دنبال خودش کشوند، تونست ما رو به خوبی با احساسات جوخه اسپیرهد همراه کنه. پایان این قسمت هم با مرور حافظه فایدو همراه بود. البته هنوز سرنوشت فایدو یه مقدار برای من مجهوله؛ اما با این حال چند دقیقه پایانی قسمت دهم که همراه با آهنگ فوق العاده “Hands up to sky” به گونه ای زندگی اعضای اسپیرهد رو مرور می کرد، تونست تاثیر خودش رو روی ما بذاره.

قسمت یازدهم هم لحظات خوب اینچنینی زیاد داشت. مقدمه این قسمت شبیه مقدمه قسمت سوم بود؛ البته با این تفاوت که قسمت سوم در پایان تکلیف همه چیز در میدان جنگ رو مشخص کرد. در صورتی که قسمت 11 ما رو سردرگم در انتظار پارت بعدی رها کرد (که نکته خوبیه).

سکانسی که ستوان آلبا به لنا درباره گذشته ش گفت، واقعا حرف های زیادی برای گفتن داشت. انیمه هشتاد و شش به خوبی موفق شده تا از انداختن همه تقصیرها سر یک قشر خاص اجتناب کنه. اما به هر حال از اونجایی که شخصیت پردازی یه مقدار ناقص بود، تاثیر این بخش روی مخاطب متاسفانه در بهترین حالت ممکن قرار نداشت.


همچنین بخوانید: غم انگیزترین مرگ های انیمه دث نوت که قلبمان را شکستند!


نقد انیمه هشتاد و شش

اگه بخوام بهترین لحظه در قسمت آخر پارت اول در فصل اول انیمه هشتاد و شش، یا حتی اصلا کل این پارت رو انتخاب کنم، قطعا به لحظه ای در اندینگ اشاره می کنم که مرد بی سر در پادگان علامت صلح رو نشون میداد. اصلا صحبت کردن درباره این لحظه خارج از توان منه! این چیزی نیست که بتونم درباره ش بحث کنم. این از همون چیزاییه که آدم فقط باید حسش کنه. (جا داره به این نکته هم اشاره کنم: به نظرم خیلی بهتر میشد اگه در این اندینگ هم از آهنگ Hands up to sky استفاده می کردن.)

یکی دیگه از بخش های غم انگیز انیمه هشتاد و شش 86 سکانس پساتیتراژی بود. زمانی که ما دیدیم که شوری نوزن به چشم برادر کوچکترش مثل یه قهرمانه؛ مثل یه شوالیه. البته با وجود شگفت انگیز بودن این بخش، به خصوص لحظه پایانی، جا داره یه انتقادی وارد کنم: چرا واکنش های شین اینقدر مصنوعی به نظر می رسیدن؟ ای کاش لااقل براش از یه ویس اکتر استفاده می کردن. به هر حال، اگه 86 یه فیلم در سینمای زنده بود، میشد به بازی بازیگر کودک انتقاد کرد. ولی انصافا این انیمه ست! یعنی دستشون باز بوده تا شخصیت رو کاملا طبیعی جلوه بدن!


حرف آخر

انیمه هشتاد و شش تا الان عملکرد بسیار خوبی رو به نمایش گذاشته. و خیلی راحت میتونه به عنوان یکی از بهترین انیمه های 2021 لقب بگیره. با این حال، یه سری نقص هایی داشته. ولی از اونجا که تا الان فقط ازش 11 قسمت اومده، این نقص ها قابل چشم پوشی هستن. به هر حال، حتی شاخ هایی مثل مای هیرو آکادمیا هم در ابتدا، به اندازه ادامه شون، فوق العاده نبودن. میشه حتی گفت که پارت اول انیمه 86 به عنوان یه مقدمه، فوق العاده و فراتر از انتظارات عمل کرده.

با این حال، باید سعی کنه که نواقصش رو برطرف کنه و بهبود پیدا کنه. (دلم روشنه که همینطور میشه.) و با توجه به اینکه برای پارت دوم، و همینطور فصل دوم تائید شده، میشه احتمال داد که قراره در ادامه حسابی سر و صدا کنه.

امیدواریم که از نقد انیمه هشتاد و شش لذت برده باشید. نظر شما درباره این انیمه چیه؟ یادتون نره که حتما نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید!