قسمت سیزدهم سریال قورباغه با حرکت در مسیر اصلی داستان و برملا کردن برخی حقایق پخش شد.دیگر چیزی تا پایان سریال باقی نمانده است و نمی دانیم که آیا هومن سیدی قصد دارد فصل دوم قورباغه را بسازد یا خیر ؟ با نقد قسمت سیزدهم قورباغه با وارونه همراه باشید :

نقد قسمت سیزدهم سریال قورباغه

قسمت سیزدهم  سریال قورباغه با پرش زمانی به دوران مدرسه و کودکی رامین و نوری آغاز شد.و ما شاهد خشونت نوری حتی در سنین کودکی بودیم.در مونولوگی که رامین( صابر ابر) بیان می کند و می گوید : که یک سیلی مسیر همه را عوض کرد و منظور سیلی است که نوری از مدیر مدرسه می خورد و همچنین سیلی که رامین از پدرش . نکته ای که در این مونولوگ نظر من را به خود جلب کرد کینه ای بود که رامین از کودکی از نوری داشت و این حس که رامین علاوه بر اینکه قصد گرفتن قدرت از نوری را دارد از او کینه ای کهنه نیز به دل دارد را تقویت می کندو شاید این کینه آغازگر تمامی داستان باشد.

نقد قسمت سیزدهم سریال قورباغه

در مونولوگ اولیه این اپیزود که شاهد آتش گرفتن مدرسه و دویدون بچه ها بودیم ، به نظر من قسمت های اسلوموشن خوب نبودند و از کارگردانی چون هومن سیدی که تا الان ثابت کرده است توانایی زیادی در این عرصه دارد ، انتظار بیش تری می رفت که این سکانس ها را بهتر کارگردانی کند.البته اگر بخواهم درست تر بگویم ، شاید تدوین این سکانس ها خوب نبودند .اما در کل تصویربرداری سریال فوق العاده است و نمی توان نقطه ضعف زیادی از آن پیدا کرد.

در کل سریال قورباغه چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ داستان بسیار عالی است و تا کنون بهترین سریال ایرانی است و فکر می کنم تا مدت ها در جایگاه اولیه باقی بماند.

بازیگری شخصیت ها

در قسمت سیزدهم سریال قورباغه شاهد بازی فوق العاده شخصیت ها هستیم.در سکانسی که از هومن سیدی گرفته شده و او متوجه می شود که قاتل زن و پسرش کیست ، شاهد بازیگری فوق العاده او هستیم که بدون هیچ دیالوگی چگونه حس خود را به خوبی به مخاطب منتقل می کند.بازی نوید محمد زاده و صابر ابر نیز مثل قسمت های قبلی خوب است.فرشته حسینی در قسمت دوازدهم بسیار عالی ظاهر شد اما در قسمت سیزدهم در سکانسی که خبر مرگ سروش را می شنود به خوبی نتوانست ،حس خود را القا کند و مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد .

یکی از بهترین سکانس های اسن قسمت شامل صحنه ای است که نوری و لیلا در حال تماشای رامین هستند که با تلفن صحبت می کند و انعکاس برگ های درختان در شیشه نشان دهنده احساس تشویش و نگرانی است .حسی که نوری در حال تجربه آن است و نمی تواند به نزدیک ترین انسان های اطراف خود حتی خواهرش اطمینان کند.

شخصیت های سریال افرادی خشمگین و غیر قابل اعتماد هستند که همه فقط به خودشان فکر می کنند و دیگران برای آن ها اهمیتی ندارند.یکی از نکاتی که به نظر من هنوز خیلی مشخص نیست دلیل کینه لیلا به نوری است و اینکه غیر از موضوعی که می گوید نوری باعث مرگ مادرش شده است و به آن یقین ندارد. چه چیزی می تواند باعث چنین نفرتی شود ؟

هنوز من نشناختی !

نقد قسمت سیزدهم سریال قورباغه

یکی دیگر از نکات مثبت قسمت سیزدهم سریال قورباغه شخصیت نوری است که به راحتی به هیچ کس اعتماد نمی کند و همه را با تصمیم های خود شگفت زده می کند.یکی دیگر از بهترین سکانس های این قسمت دیالوگ میان نوری و مامور پلیس است .خونسردی نوری من را یاد توماس شلبی در سریال پیکی بلایندرز می اندازد.که بدون هیچ استرسی کارهای خود را پیش می برد و همیشه یک قدم از همه جلوتر است.

همچنین بخوانید:

نقد قسمت دوازدهم سریال قورباغه _مینیمال ترین قسمت قورباغه

نقد قسمت یازدهم سریال قورباغه_اگر می خواهی کسی را بشناسی به او قدرت بده!

نقد قسمت دهم سریال قورباغه_رونمایی از نفس شیطان

نقد قسمت نهم قورباغه – آغاز فصلی جدید در راه است

نقد قسمت هشتم قورباغه _ پرش زمانی یا وقت کشی ؟