نقد ملکه گدایان !در این مطلب سعی داریم نگاهی به چهار قسمت پخش شده سریال ملکه گدایان به کارگردانی حسین سهیلی زاده بپردازیم.سریالی که قصد دارد در ژانر هیجانی خود را معرفی کند و بگوید در ژانر هیجانی و جنایی حرف های زیادی برای گفتن دارد اما باید ببینیم که تا آخر به هدف خود می رسد یا خیر .با نقد سریال ملکه گدایان به وارونه همراه باشید.

نقد ملکه گدایان

نقد ملکه گدایان

حسین سهیلی زاده پس از موفقیت در سریال های آوای باران و مانکن این بار دست به کارگردانی سریالی به نام ملکه گدایان زده است که به نظر من ترکیب داستان دو سریال نام برده و اضافه کردن چاشنی های بی مورد و غیر قابل ملموس باعث خلق  این سریال شده است.سهیلی زاده در سریال آوای باران به مشکلات جامعه و کودکان کار پرداخته است ، در سریال مانکن کمی فضا تغییر کرده و ژانر درام کمی با لاکچری بودن و البته هیجانی و جنایی ترکیب شده و سریال به نسبت متفاوتی را ارائه می دهد که به راحتی و به دلیل تازگی می تواند مخاطب عام را به راحتی جذب کند.می توانید نقدهای قسمت های مختلف مانکن را از این لینک بخوانید.

همان طور که در بالا اشاره کردم ملکه گدایان ترکیب آوای باران و مانکن است که با کمی تغییر در نویسندگی و داستان سعی در ایجاد تفاوت و جذب مخاطب دارد و از هر حیله ای برای جذاب نشان دادن سریال استفاده می کند ، حیله هایی که شاید در نگاه اول بتواند مخاطب عام را جذب کند اما با ورود رقیب های قدر دیگر حرفی برای گفتن ندارد.

هشدار اسپویل

داستان در مورد پسری یه نام البرز است (که من فکر می کنم صرفا به خاطر ظاهرش بازیگر شده است و صمیمانه از وی تقاضا دارم به کلاس های بازیگری برود)! که سالهاست در آلمان زندگی می کند و قصد دارد با دختری به نام سارا در کشور ترکیه ازدواج کند و همراه سارا به آلمان باز گردد.البرز  طبق داستان سریال به دلیل انجام قتل غیر عمد در گذشته نمی تواند به ایران بازگردد.

اما سکته ناگهانی پدرش باعث می شود که او به صورت قاچاقی به ایران باز گردد. البرز یک شیمیدان موفق است و زمانیکه به ایران می رسد نه نامزد او و نه مادرش او را نمی شناسند البرز در دست قاچاقچیان گیر افتاده است تا اینکه بیهوش می شود .زمانیکه بهوش می اید همه او را با نام فرهاد می شناسند و کارت ملی به همین نام در جیب او وجود دارد.همه چیز بسیار سردرگم و پیچیده است .

البرز هیچ کسی را در تهران ندارد که به پیش او برود و مجبور می شود با زنی به نام افرا ( باران کوثری )که ادعا می کند نامزد اوست به مفت آباد برود و در آنجا زندگی کند.البرز برای یافتن پاسخ به پیش وکیل می رود و شرا یطش را برای او توضیح می دهدو از او کمک می خواهد.

تا اینجا سریال پر از باگ های ریز و درشت است که گویی سهیلی زاده سریال را برای کودکان ساخته است و ما باید تمام پرسش های خود را بی پاسخ بگذاریم.بعضی از سکانس ها بشدت ضعیف و خنده دار هستند که واقعا نمی دونم در مورد آن ها چه بگویم!

نقد ملکه گدایان

سهیلی زاده این بار نیز مانند سریال مانکن فیلمنامه ای را کارگردانی می کند که پر از ایراد است و البته بازی بد بازیگران این سریال را بدتر نیز کرده است !بازیگری آرمان درویش در نقش البرز بزرگترین اشتباه سهیلی زاده در سریال جدیدش است که شاید باید تاوان آن را پس بدهد!

سهیلی زاده سعی دارد موفقیتی را که در سریال مانکن بدست اورده در همین سریال نیز بدست اورد و دارد از همان فرمول استفاده می کند ، انتخاب بازیگر نقش اول خوش استایل و جذاب که در سریال مانکن با بازی امیرحسین آرمان شاهد بودیم که البته باید اشاره کنم که آرمان در مانکن نه بد بود و نه خوب اما درویش در ملکه گدایان افتضاح است!

بدتر از درویش نامزد او یعنی سارا با بازی (شبنم قربانی ) وجود دارد که دومین اشتباه سهیلی زاده در این سریال است .دیگر بازیگران سریال نیز تا کنون بازی بسیار بدی را ارائه داده اند.باران کوثری در نقش افرا نیز مانند تمامی نقش های قبلی که از او دیده ایم ظاهر شده است.

ملکه گدایان سعی دارد با استفاده از تمام حیله و فنون سینمایی و فرمول موفقیت آمیز مانکن مخاطب را جذب کند.البته می تواند موفق هم باشد زیرا ویروس کرونا و محدودیت های آن و کم بودن رقیب در نمایش خانگی می تواند به این موضوع کمک شایانی کند.محصول جدید سهیلی زاده مانند محصول های قبلی اوست با کمی تغییر و ادغام !اما به نظر من تا کنون ضعیف ترین محصول اوست که باید ببینیم می تواند موفقیت سریال های قبلی را جذب کند یا خیر .

همچنین بخوانید:

سریال قورباغه :نقد و بررسی قسمت اول

سریال قورباغه:نقد قسمت ششم