فیلمی که با پشت سر گذاشتن فیلم هزارپا، پرفروش ترین فیلم در تاریخ سینمای ایران شد. با ما در نقد و بررسی فیلم مطرب همراه باشید.

در سال های اخیر معنا و ژانر کمدی در کشورمون اونقدر به فضاحت کشیده شده که برای نام بردن فیلم های معقول در این ژانر تعداد انگشت های دستمون کفایت می کنه.

در واقع شاید بهتر باشه به جای واژه ی کمدی از لغت لودگی در رابطه براشون استفاده کنیم.

معنای کمدی در ایران به معنی به هر قیمتی خندوندنه. زمانی که تیمی برای ساخت فیلم های کمدی دور هم جمع میشنن شاید اخرین چیزی که بهش فکر می کنن فیلم نامه باشه.

کمدی اما، معنای بی نهایت دوری از سینمای ایران داره.

شاید بهترین الگو برای سینمای ایران، حتی اگه نخواد فیلم های مطرح هالیوود رو در بر بگیره کمپانی والت دیزنیه.کمپانی که سال هاست نه تنها بچه ها، بلگه بزرگ تر ها رو در عین خندوندن به اوج عشق و احساس و اشک می رسونه.

هدفم از گفتن تمام این مقدمه چینی ها این بود که بعد از سال ها بالاخره فیلمی به چشمم خورد که نه بی نقص و نه فوق العاده بلکه دغدغه مند و معقول موضوعات مهمی رو در قالب کمدی ساده ای برامون به نمایش گذاشت.

اون جنس کمدی که میشه با تمام اعضای خونواده نشست و برای لحظاتی خندید و بعد به فکر فرو رفت.
مصطفی کیایی در مطرب مثل اکثر اوقات کمدی رو برای ارائه ی حرف هاش انتخاب کرد. مسیری که تقریبا هم موفق بود.

نمیشه از این گذشت که جامعه ی ما به مراتب طالب فیلم های کمدی و خندیدنه، در واقع اونقدر عادت کردیم به شاد بودن های لحظه ای که همیشه پر فروش ترین فیلم هامون به کمدی ها اختصاص پیدا کرده نه پر مفهوم ها.

و چقدر خوبه که سینما گران ما از این مورد به عنوان برگ برنده ی خودشون استفاده کنن تا حرف های جدی خودشون رو به گوش مردم برسونن.

فیلم نامه ی این فیلم در رابطه با مردیه که همیشه در یک قدمی رویاها و آرزوهاش بود و درست لحظه ای که می خواست ارزوهاش رو بغل کنه آرزوهاش از دست میرفتن.مردی که همیشه آرزوی صحنه و برای مردم خوندن رو داشت اما سال ها مجبور بود تو عروسی ها بخونه با چشمانی بسته که خودش رو در رویاهاش روی صحنه تصور کنه.

نمی خوام مبالغه کنم ولی دقیقا وسط ضرب المثل در بیایان لنگه کفش هم غنیمته گیر کردم.

این که این فیلم از هنرمندها و دردهاشون حرف زد، این که از ادمی که دستاش وقتی به ساز میرسید جادو می کرد، اما مجبور بود تو مکانیکی کار کنه تا بتونه زندگی کنه حرف زد، از ممنوعیت صدای زن حرف زد، از آرزوهای جوون هایی که پر از استعدادن اما پر از ممنوعیت و خفقان حرف زد و در تمام مدت این حرف زدن هر چند خیلی سطحی اما منو خندوند.

نمیشه منکر این شد که حضور پرویز پرستویی و الناز شاکر دوست و محسن کیایی و خواننده ی معروف ترک عایشه گل و اون تریلر جذاب دهه پنجاه و خوندن پرویز پرستویی این همه مخاطب رو به سینما کشوند، اما مطمئنا که خیلی ها باهاش ارتباط بر قرار کردن.

می دونم که همیشه بر خلاف اون چه که باید نگاه مهربانانه و اروم تری نسبت به سینمای ایران دارم چون به نظرم اگر از همین قدم های کوچیک و ابتدایی برای تحول از فضاحتی که درش گیر افتادیم حمایت نشه همین قدر شانس رو هم برای بهتر شدن از دست میدیم.

پس با همین نگاه مهربانانه مطرب فیلمیه که اگر به ژانر کمدی علاقه مند هستید حتما براتون جزو فیلم های دوست داشتنیه.

امیدوارم نقد و بررسی فیلم مطرب مورد پسندتون قرار گرفته باشه. نظر شما راجع به این فیلم چی بود؟؟؟