فیلمی که مدت ها منتظرش بودیم بالاخره پخش شد. با ما در نقد و بررسی فیلم el.camino.a breaking bad همراه باشید. بعد از پایان بزرگ برکینگ بد و سرنوشت هایزنبرگ بزرگ هممون منتظر بهانه ای بودیم که اتفاقی دوباره ما رو به این شاهکار پیوند بده.

breaking bad

برکینگ بد همیشه در ابتدای لیست بهترین سریال های دیده شدمون حضور داره. به نظرم این اتفاق نظر در همه ی مردم جهان تصادفی نیست.



برکینگ بد دقیقا شبیه اسمش ساختار شکنی کرد. در واقع یک سریال رو در قالب زندگی در قاب تلویزیون به تصویر کشید. ماهیت انسانی رو در واقعی ترین شکل ممکن بهمون نشون داد. خبری از خوبی یا بدی صد در صد در وجود یک انسان نبود. بهمون نشون داد یک معلم شیمی ساده و درستکار چطور می تونه تحت تاثیر شرایط زندگیش به بزرگ ترین تولید کننده ی مواد مخدر تبدیل بشه و دست به قتل بزنه.

نقد و بررسی فیلم

نقد و بررسی فیلم el.camino.a breaking bad

و چقدر این بعد از ماهیت انسانی ما باهاش همزاد پنداری می کنه، که نه تنها اونو به عنوان یک انسان بد بلکه به عنوان یک شخصیت اسطوره ای می پذیریم و باورش می کنیم. چون شرایط زندگیش اونقدر واضح و درست و با حوصله بهمون نشون داده شد که عمیقا درکش کردیم.
و این شاهکار برکینگ بده.



پایان سریال برکینگ بد با پایان زندگی هایزنبرگ همراه بود، اما این سریال نه تنها یک شخصیت به یاد موندنی بلکه چندین شخصیت فوق العاده رو جلوی چشمامون رشد داد، که یکی از اون ها جسی پیکمن بود.

پسری که شاگرد هایزنبرگ بود. هم در کلاس درس و هم در ساخت شیشه.

نقد و بررسی فیلم breaking bad

نقد و بررسی فیلم el.camino.a breaking bad

پسری که شاید کم تر از هایزنبرگ به شخصیتش پرداخته شد، اما باز هم تونستیم همونقدر درکش کنیم. پسری که عاشق خونوادش بود ولی ازشون عشقی ندید. پسری که نادیده گرفته شد. پسری که در طول این قصه همیشه پسر خوبی باقی موند حتی در سخت ترین و بی رحم ترین شرایط.
و حالا ادامه برکینگ بد روایت سرنوشت جسی پیکمنه.

جسی پیکمنی که تو یه قفس زندانی و شکنجه شده بود و حالا بیرون اومده با آسیب های روحی که نمیدونه چه طور باید از پسشون بر بیاد.
به نظرم فیلم تا حد زیادی در کارش موفق عمل کرد.



از بازی بی نظیر آرون پاول نمیشه گذشت، کسی که منتقدین بعد از این فیلم ازش به عنوان پسر با استعداد یاد کردن.
به درستی و زیبایی همه ی آن چه رو که برای نشون دادن احساسات به هم ریخته و خشم و غم و عذاب بود، نه تنها در کلام بلکه با تمام حالت های چهره به تصویر کشید.
اما آرون پاول تنها نقطه ی قوت این فیلم محسوب نمیشه. تصویر برداری ها و قاب های زیبا نقش بسیار زیادی رو در این فیلم ایفا کرد.
جدا از همه ی این ها نویسندگی فوق العاده ی فیلم به اضافه ی حفظ روال همیشگی برکینگ بد نقطه قوت این فیلم بود.

فلش بک هایی که به گذشته ی جسی زده می شد، در واقع نشون دهنده ی این بود که رفتار و حال امروز جسی از کجا نشات می گیره، که چی اون رو به این جا کشونده و این دقیقا ماهیت برکینگ بده. تکرار این سوال که چی باعث شده که به این جا برسه.

نقد breaking bad

نقد و بررسی فیلم el.camino.a breaking bad

و به نظرم این نبوغ نویسنده بوده که همون روال رو در قالب فیلم حفظ کرده و باعث شده که این فیلم اینقدر موفق عمل کنه.

جسی پیکمن در ابتدای فیلم با مایک صحبت می کنه کسی که با هایزنبرگ و جسی همکاری می کرد. چیزی که از جسی میبینیم یک آدم خسته اس که از پلیس و درونیات خودش در فراره و میخواد که همه چیز رو درست کنه.
جسی پیکمنی که بعد از هایزنبرگ گرفتار یکی از اعضای باندی که زندانیش کرده بودن شده و مجبوره کارهایی رو که ازش می خوان انجام بده.



مثل دفن کردن زنی که کشته شده. در این صحنه جسی شانس فرار داره ولی اونقدر خسته اس و تحت فشار که حتی فرار هم نمی کنه چون جایی برای رفتن نداره و شروع می کنه به گریه کردن و این دقیقا همون درونیاتیه که ازش حرف میزنم. ما درک می کنیم که چرا از این جهنم فرار نمی کنه چون می دونیم جهنم بزرگ تری اون بیرون منتظرشه.

صحنه ای که جسی به خونوادش زنگ میزنه و شبیه تمام گذشته اش تنها چیزی که میشنوه اینه که خودشو معرفی کنه تا خونوادش از مزاحمت های پلیس خلاص شن. یا وقتی میره خونه تا از گاوصندوق اسلحه برداره رمز گاو صندوق تاریخ تولد برادرشه و این همون زخم های گذشته اس که همیشه نادیده گرفته شده و برادرش تنها کسی بوده که بهش توجه شده.

بررسی فیلم breaking bad

یا جایی که شروع می کنه به شلیک کردن و آدم کشتن برای ۱۸۰۰۰ دلاری که برای فرار بهش نیاز داره. و باز هم ما درک می کنیم که شاید هر کس دیگه ای تو این شرایط بود همین کار رو می کرد.

نقد و بررسی فیلم el.camino.a breaking bad

و صحنه ی مورد انتظار همه ی ما. حضور هایزنبرگ در این فیلم. فلش بکی که مربوط به اوایل کار جسی پیکمن و هایزنبرگه.

که تو همون رستوران همیشگی غذا می خورن و دوباره ما رو به حال و هوای سریال برمیگردونن.

جسی که حالا طعم پولدار بودن رو چشیده از گارسونی که میگه امکانش نیست پارچ آب رو میز بمونه، میخواد که در ازای پول پارچ رو روی میز بذاره.

آناناس سفارش میده. و هایزنبرگی که نگران فروختن جنس هاشه قبل از این که بمیره. در واقع این سکانس فلش بکی دیده نشده از اوایل سریاله.



شاید حضور هایزنبرگ در انتهای فیلم نشون دهنده ی هوشمندی نویسنده بود. هایزنبرگ از جسی می پرسه بعد از این چی کار می کنی؟؟؟

و دقیقا بر می گردیم به ابتدای فیلم. جسی گمراهی که بعد از این همه اتفاق نمیدونه می خواد چی کار کنه و می گه کاش می شد همه چیز رو درست کرد و شاید جوابش رو از هایزنبرگ گرفت که در خاطراتش بعد از این که با مواد درگیر شدن به جسی پیشنهاد می ده به دانشگاه بره و راهش رو پیدا کنه حتی وقتی شرایط خیلی پیچیده اس.

نقد و بررسی فیلم breaking bad

شاید جسی همیشه جواب های زندگیش رو از هایزنبرگ گرفته حتی وقتی کنارش نیست.
جسی حالا میخواد زندگی جدیدی رو با اسم و هویت جدید شروع کنه ولی آخرین کسی که جسی در این فیلم در تصوراتش باهاش دیدار می کنه عشق سابقشه. کسی که جلوی چشم های هایزنبرگ خفه شد ولی هایزنبرگ نجاتش نداد.



حرفی که اون دختر زد و در ذهن جسی باقی موند. همراه شدن با جریان دنیا و گرفتن تصمیماته. که در نهایت در این فیلم به این نتیجه میرسیم که همه چیز به انتخاب های ما برمیگرده. و حالا جسی انتخاب کرده که دور از همه چیز زندگی جدیدی رو برای خودش رقم بزنه.

فیلم برکینگ بد موفق بود. حتی به عنوان یک فیلم مستقل هم به اندازه ی زیادی موفق عمل کرد چون صرفا یک فیلم اکشن زمخت نبود. فیلمی بود که شاید در خلاصه ی داستانش یک روایت جنایی ببینیم ولی در باطنش مفاهیم انسانی و روانشناختی پیدا می کنیم.
کما این که برای کسانی که سریال رو دیدن یک  تجدید دیدار و خاطره ی بی نظیره.