در این قسمت از سریال مانکن داستانی قابل حدس رو شاهد بودیم. با ما در نقد و بررسی قسمت بیست و سوم سریال مانکن همراه باشید.

در ادامه بخوانید » از اینجا نقد و بررسی سریال مانکن قسمت های قبلی رو مطالعه کنید.

 

نقد و بررسی قسمت بیست و سوم سریال مانکن

چیزی که در قسمت های پایانی این سریال داره بهش توجه میشه، شخصیت پرداری شخصیت هاییه که شاید راجع بهشون تصور بدی داشتیم.

کتایون در ساده ترین حالت ممکن رضایت داد که کاوه آزاد بشه. همون طور که می دونستیم کتایون در وسط ماجرای انتقام خودش، عشقی رو تجربه کرد که در نهایت اونو به شکست بزرگی رسوند.
دختری پر از عقده های پنهان و خشمی که پدرش با قصه ای ساختگی بهش تحمیل کرده بود، اون رو به نقشه ای برای انتقام رسوند که در نهایت فقط و فقط به شکست خودش منجر شد.
اما ماجرا این جاست که حالا این دختر شکست خورده رو کمی درک می کنیم و حتی یه جاهایی دلسوزش میشیم.

در ادامه بخوانید »

هر چند که سریال با زیاد مانور دادن رو گریه های کتایون داره یه درس فوق لیسانسی رو در حد سواد ابتدایی ساده می کنه و در واقع اینجوری پشیمونی و بی گناهی کتایون رو به بیننده القا می کنه. کاری که واقعا نیازی بهش نیست و فقط کیفیت سریال رو پایین میاره.

در رابطه با اخگر هم در این قسمت قصه ای پسری رو شاهد بودیم که دیگه نمیخواست به خاطر نداری کسی از اعضای خونوادش رو از دست بده. اما در نهایت رسیدن به هدفش به هر قیمتی باعث شد حالا هم همسرش رو از دست بده و هم برادرش رو.

در واقع این یکی از موفقیت های بزرگ برای فیلم نامه محسوب میشه که شخصیت های منفی رو جوری بهمون نشون بده که بتونیم درکشون کنیم. هر چند که سریال در رابطه با اخگر بر عکس شخصیت پردازی خوب کتایون موفق عمل نکرد. دلیلش هم این بود که سعی شد این کار در یک قسمت انجام بشه در حالی که نیاز به زمان طولانی تری داشت.

نقد و بررسی قسمت بیست و سوم سریال مانکن

اما نکته ی مهم در رابطه با همتا و رفتنش پیش کتایون بود.
همیشه همتا در قالب شخصیت ساده ای بهمون نشون داده شد.
اما در این قسمت علاوه بر ساده بودن برای چندمین بار بی فکر بودنش هم بهمون نشون داده شد.

کدوم آدم عاقلی وقتی با هفت میلیارد می تونه کسی که دوست داره رو مال خودش کنه، با سند معدنش میره پیش اونی که باعث تمام این ماجراهاست و میگه من معدنمم بهت میدم تا عشقم آزاد شه!
درسته این عشق زیادش رو نشون میده اما بی فکریه محضه.

بهرامم که با شاخ و شونه کشیدنش تو کلانتری و مسخره کردن سلمان و دست انداختن و قلدری کردن واسه مامورای پلیس برای چندمین بار نشون داد یه شیرین عقله تمام عیاره و جالبه اگه ژیلا با دیدن رفتارای عجیب بهرام بهش جواب مثبت بده که خوب مطمئنا هم میده.

سکانس آزار دهنده ی این قسمت هم طبق معمول مکالمه ی اخگر و برادرش و نوشتن کلمات روی تخته وایت برد بود که دوباره این صحنه ی خسته کننده رو برامون تکرار کرد.

اون چیزی که معلومه در قسمت آینده به خاطر حل شدن مشکلات خونواده ی سلمان تو خونشون یه جمع گرم رو کنار هم دارن که اخگر با لباس سیاه و تفنگ از راه میرسه.

فقط امیدوارم این سریال با این بیست و چهار هفته شبیه به داستان های تخیلی به پایان نرسه.
باید منتظر بمونیم برای پایانی که امیدوارم برای بیننده های سریال راضی کننده باشه.

در ادامه بخوانید » نقد و بررسی قسمت 24 سریال مانکن ؛ اکشنی بدون خونریزی!