در قسمت دوم سریال see دوازده سال جلوتر میرویم. با ما در نقد و بررسی قسمت دوم سریال see همراه باشید.

از اینجا نقد و بررسی قسمت های قبلی سریال see رو مطالعه کنید.

نقد و بررسی سریال see

در شروع این قسمت از سریال see قبیله ی باباواس با سرزمین جدید و چالش های جدید در مقابل ناشناخته ها مواجه میشه. بابا واس نابینایی که در یک صحنه ی فوق العاده جذاب باید با یک خرس مبارزه کنه در حالی که بچه هاش همراهشن.



در همین سکانس جرلامارل رو می بینیم پدر واقعی دوقلوهای بینا. ولی جرلامارل فراریه و نمی تونه کنار فرزندانش بمونه برای همین وقتی خیالش از باباواس و قبیله راحت میشه می خواد برای همیشه از اونجا بره ولی ماجرا از همین جا جالب میشه. وقتی که جرلامارل یه نشونی از جعبه ای به باباواس میده که برای بچه هاش جایی پنهون کرده و از علم توی اون جعبه حرف میزنه. علمی که می تونه کمک کنه بچه هاش تمدنی حتی بهتر از نسل های قبل بسازن.

قسمت دوم سریال see

در ادامه ی نقد و بررسی قسمت دوم سریال see

قرار شد وقتی دوازده تابستون از سن بچه ها گذشت اون جعبه ای که حاوی علمه رو به بچه ها بدن. اولین چیزی که از جعبه بیرون اومد یه کشتی کوچیک بود و به نظرم همون راه فراری بود که جرلامارل خواست به بچه هاش نشون بده تا بتونن خودشون رو بهش برسونن. اسم هانیوا و کوفن رو جرلامارل برای بچه هاش انتخاب کرد تا وقتی پیشش میان بشناستشون.
نکته ی مهم این قسمت دلیل خیانت اون پسر به قبیله ی خودشه. دشمنی ای که با باباواس داره .باباواسی که هیچ کس از گذشته ی تاریکش چیزی نمی دونه .



گذشته ای که با حرف هایی که از پاریس میشنویم پر از قتل و خشم بوده. وقتی باباواس به رهبری قبیله میرسه مادر اون پسر با این موضوع مخالفت می کنه و همین باعث میشه آتیشش بزنن و ریشه خشم و نفرت رو تو دل اون پسر و خاله ی اون پسر که الان با هم رابطه دارن کاشته شه.
یکی از کاراکتر های جدیدی که این دنیای فانتزی بهمون معرفی می کنه سایه ها هستن. سایه هایی که پنهون از همه در نزدیک ترین حالت ممکن به آدم ها زندگی می کنن ولی کسی وجودشون رو احساس نمی کنه. ولی جالبی موضوع اینه ‌که انگار سایه موافق بیناییه چون وقتی قرار شد جاسوسی باباراس رو کنه از بچه ها و جعبه چیزی به کسی نگفت.

بررسی قسمت دوم سریال see

در ادامه ی نقد و بررسی قسمت دوم سریال see

نکته ی جالب در رابطه با سایه ها جمله ی فمنیستی بود که گفته شد. که سایه ها زن هستن چون مردها اونقدر دست و پا چلفتی هستن که نمی تونن به این خوبی خودشون رو از بقیه مخفی کنن.

و حالا بر خلاف همیشه که در حق خانوم ها ظلم میشد واقعا تو این صحنه دلم برای آقایون سوخت!
نکته ی جالب دیگه در مورد سایه ها ورود ابتداییشون به صحنه اس که حداقل در همین یک قسمت دو بار جوری ترسوندنمون که انتطارشو نداشتیم.
در شناخت این دنیای فانتزی باید با یه کلمه ی جدید دیگه ام آشنا بشیم. جادوگر یاب، در واقع همون کسانی هستند که به دنبال افراد کافر می گردن یا ساده ترش اینه که کسانی که بینایی و نور رو میشناسن رو پیدا می کنن.



تاکامی جون یعنی همون کسی که به دنبال جرلامارل میگرده یه جادوگریابه.
اما چیزی که از دیدنش در این قسمت به شدت شگفت زده میشید اینه که ملکه عاشق جرلامارل و قدرتشه و با این که در مقابل عموم مردم جوری نشون میده که با جرلامارل دشمنه و نور و بینایی رو کفر می دونه ولی در باطن داستان چیز دیگه ای پنهان شده.
ترس ملکه از بینایی و نور فقط به خاطر اینه که خودش رو خدا می دونه و لایق پرستش. و می دونه که اگر کسی قدرت بینایی و نور رو داشته باشه ازش برتره و دیگه اون کسی نیست که لایق پرستشه.

سریال see

در ادامه ی نقد و بررسی قسمت دوم سریال see

در نهایت بابا واس و همسرش ماگرا رو داریم که نگران فاش شدن راز بزرگشون و دور شدن فرزنداشونن و برای همین نمی خوان از جعبه و جرلامارل حرفی بزنن. اما پاریس که به خواسته ی جرلامارل از همه چیز باخبره، جعبه رو به بچه ها می ده و بچه ها اروم اروم وارد دنیایی میشن که برای ما بی نهایت هیجان انگیزه.



علمی که قراره وسط این همه کوری و تاریکی پیدا شه. دریایی از دانش گذشته که هیچ کس بهش دسترسی نداره، قراره چه اتفاقات مهمی رو رقم بزنه همه و همه سوالاتی هستن که هیجان ما رو برای دیدن قسمت های آینده بالا میبره.
و سکانس آخر پیدا کردن پیام های فرستاده شده توسط خائن قبیله به ملکه اس که ماگرا پیداش می کنه و میفهمه یکی داره بهشون خیانت می کنه.
این سریال تا این قسمت بی نهایت خوب و پر محتوا عمل کرده و واقعا نمی دونم نقد منتقدین به شخصیت پردازی این سریال دقیقا برای چی بوده.
در هر صورت هنوز برای قضاوت خوب یا بد بودن این سریال زوده ولی به شخصه به این سریال بی نهایت خوش بینم.
امیدوارم در قسمت های بعد هم شاهد اتفاقات خوبی باشیم.

در ادامه بخوانید » نقد و بررسی قسمت سوم سریال see ; فاش شدن رازهایی از گذشته