با ما در نقد و بررسی قسمت ششم تا هشتم سریال servant همراه باشید. در نیمه ی دوم سریال خدمتکار هستیم و بر خلاف تمام نقد های ابتدایی که قبل از پخش این سریال منتشر شد، با یه سریال فوق العاده قوی رو به رو هستیم.

سریال خدمتکار یه سریال ساده و کلیشه ای نیست. شما در این سریال با یه موضوع تکراری روبه رو نیستید، بلکه داستان به شکل کاملا عجیبی چند لایه پیش میره. سریال داره نشونه هایی رو بهمون میده، اما اونقدر این داستان پیچیده پیش میره که واقعا نمیشه هیچ حدسی راجع بهش زد و این یه ویژگی فوق العادست برای کسانی که طرفدار سبک راز آلود داستانن.

در ادامه بخوانید » معرفی سریال servant “خدمتکار” ؛ عروسکی از جنس انسان

بعد از گذشت هشت قسمت هنوز نمیشه حدس زد که در واقع چه کسی بیماری روانی داره. که آیا بچه واقعا زنده است یا از اوایل داستان با یه عروسک طرف هستیم.

اما اطلاعات جدیدی که سریال داره بهمون میده از زمان مرگ جریکوی واقعیه. هنوز نمی دونیم اون اتفاق دقیقا چی بوده، اما چیزی که تا به این جا ازش آگاهیم اینه که یه اتفاق وحشتناک اون بچه رو از بین برده و شان و جولیان شاهد اون اتفاق بودن. پس میشه این نظریه رو داشت که بیمار واقعی شان و جولیان هستن و اون بچه از اول یه بچه ی واقعی بود. با این تئوری می تونیم رفتار خدمتکار یا “لین” رو توجیه کنیم که تحت هر شرایطی با اون عروسک شبیه یه بچه ی واقعی رفتار می کرد.

نقد و بررسی قسمت ششم تا هشتم سریال servant

نقد و بررسی قسمت ششم تا هشتم سریال servant

اما در قسمت ششم عموی لین “جرج” وارد داستان میشه. کسی که از ابتدای ورودش به خونه از هر شخصیت عجیب  و پیچیده ای در این داستان عجیب تر بود.
کفشی که اونقدر کهنه و پاره بود که آب بارون کاملا به خوردش رفته بود و با هر قدم آب از منافذش کف می کرد و بیرون می ریخت. شاید این موضوع نشون دهنده ی شخصیت سخت گیر عمو جرج بود و این رو از فشاری که روی لین برای خواسته های خودش داشت میشد فهمید.

زمانی که سر سفره ی شام دست دوروتی رو بی مقدمه برای دعا گرفت، با دستمال غذاشو تمیز کرد و بعد اونو خورد، کاملا معلوم بود با یه آدم عادی طرف نیستیم و جالب تر از همه ی این ها وقتی بود که دوروتی ازش پرسید شغلت چیه و گفت نجات.
نجات؟؟؟مطمئنا با آتش نشان طرف نیستیم و اگر نجاتی در کاره منظور نجات روحه و با یه آدم فوق مذهبی طرف هستیم.

در ادامه بخوانید »

کسی که دوروتی رو داتی صدا کرد، در حالی که به ظاهر هیچ شناختی از این خونواده نداشت، در حالی که دوروتی رو فقط و فقط مادرش اون هم در کودکی این طور صدا میزد.
پس می تونیم این رو نشونه ای در نظر بگیریم برای رسیدن به این موضوع که ورود این خونواده به خونه ی دوروتی اتفاقی نبوده و از زمان های دور با این خونواده آشنا بودن و شاید گذشته ای عجیب و غریب بین این دو خونواده وجود داشته باشه.

اما یکی از هیجان انگیز ترین صحنه های قسمت ششم زمانی بود که در خونه قفل بود، ولی عمو جرج رو تو خونه پیدا نمی کردن. و در آخر اون رو تو اتاق بچه در حالی که بچه روی زمین افتاده بود و خودش به طرز عجیب و ترسناکی تو گهواره خوابیده بود پیدا شد. شاید دلیل این کار این بود که عمو جرج این خونه رو خونه ای بی خدا خطاب کرد و مقدس تر از گهواره ی بچه جایی رو برای خواب پیدا نکرد.

نقد و بررسی قسمت ششم تا هشتم سریال servant

نکته ی مهم در این صحنه زمانی بود که بچه روی زمین افتاده بود به ظاهر عروسک بود و وقتی دوربین چرخید یه بچه ی واقعی رو بغل دوروتی دیدیم.
و جمله ی فوق العاده ی دوروتی در جواب جولیان که ازش پرسید: چرا رفته تو گهواره خوابیده؟ این بود که “همه که مثل ما یه خونواده ی عادی نیستن”. و به نظرم همین یک جمله برای بار کمدی نداشته ی این یک فصل کافی و فوق العاده بود.

تلاش دوروتی برای نگه داشتن لین در خونه و تظاهرش برای نشون دادن این که ما هم یک خونواده ی مذهبی هستیم فوق العاده بود. صبح صلیب انداخت گردنش و خودش پیش چشمان متحیر اعضای خونواده شروع کننده ی دعای سر میز بود.
ولی در نهایت با این جمله ی عمو جرج مواجه شد که “این خونه خدا ندارد” و همین موضوع دوروتی رو به ترس انداخت.

اما عمو جرج از خاله می حرف زد، کسی که گویا از عمو جرج ترسناک تره و به شخصه به عنوان مخاطب بی نهایت برای دیدنش هیجان دارم.

نکته ی مهمی که دوست دارم بهش اشاره کنم، فیلم برداری و کارگردانی فوق العاده ی این سریاله. واقعا یکی از درخشان ترین ویژگی های این سریال، فیلم برداری خاص و فوق العادشه که به شخصه از لحظه لحظه اش لذت میبرم.
فیلم برداری بدون کات و هوشمندانه ای که در این قسمت موقع دعای سر میز و زمانی که عمو جرج تو گهواره خوابیده بود، در هنرمندانه ترین حالت ممکن انجام شد و حداقل من تا به حال فیلم برداری با این سطح بالا رو تو هیچ سریالی به یاد نمیارم.

یکی از نقش های جدید که در قسمت هفتم باهاش روبه رو شدیم، ماساژور و درمانگر دوروتی به اسم ناتالی بود که گویا اون هم از کل ماجرا باخبره. ناتالی از اون دست نقش هاست که شبیه پدر دوروتی حدسیات ما رو در رابطه با بیماری جولیان و این که اونه که بیماره، از بین میبره، چون بیماری دوروتی رو تایید می کنه.

نقد و بررسی قسمت ششم تا هشتم سریال servant

نقد و بررسی قسمت ششم تا هشتم سریال servant

ما در قسمت هفتم دوروتی رو میبینیم که شدیدا فاز دین و مذهب گرفته و حتی حالا که خبری از عمو جرج نیست سر میز دعا می خونه.
زمین انبار ترک خورد و در انتهای فیلم میبینیم که لین برنامه ای مذهبی رو نگاه می کرد که توی اون از مردانی حرف زده میشد که گناه کردن و زمین اون ها رو میبلعه.
و جالب این جاست که کسی جز لین اون ترک ها رو نمیبینه.

برنامه ی خبری دوروتی درباره ی سگ و نجات سگ های بی خانمان بود و میبینیم که شب تو اتاق بچه سگ پیدا میشه که مشخصه که لین اون رو آورده. این در حالیه که اون سگ توسط شان کشته میشه. این چندمین باره که لین میبینه دوروتی بر خلاف حرف هاش عمل می کنه و این مطمئنا لین رو نسبت به دوروتی بدبین می کنه و این رو می تونیم از پاره شدن گردنبند مروارید دوروتی و قورت دادن مروارید توسط لین شاهد باشیم.
و مطمئنا از این به بعد اون مهر و علاقه رو از لین نسبت به دوروتی نمیبینیم.

بیمار بودن جولیان زمانی دلیل محکمی پیدا می کنه که اون رو به عنوان مراقب تو خونه با بچه تنها گذاشتن و بچه در تمام طول این مدت تبدیل به عروسک شده بود. هر چند که زمانی که لین به خونه برگشت کاملا شبیه یک بچه ی واقعی با اون عروسک رفتار می کرد.

هر چند که دوباره نویسنده ذهنمون رو بازی میده، وقتی پدر دوروتی تو نبودشون به خونه اومد و با اون عروسک مثل عروسک رفتار کرد و اون رو یه بچه ی واقعی ندید و این همون پیچیدگی سریاله که به بیننده فرصت حدس زدن رو نمیده.

اما خشم لین در حال زیاد شدنه، چون قرار موفقی نداشت و در تمام طول شب دغدغه اش این بود که دهنم بو میده؟؟؟ یا جلوی آینه با خودش درگیر بود.

جولیان اما تو لحظه ی عصبانیتش و حرف کشیدن از لین، بچه رو از یه پا اویزون کرد و لین رو تهدید کرد که اگه واقعیت رو نگی بچه رو پرت می کنم پایین و جالب اینجاست که لین با خونسروی بهش گفت “تو عمدا به کسی صدمه نمی زنی” و دقیقا زمانی که می خواست عروسک رو پرت کنه صدای یه یچه ی واقعی اومد.

شاید این خبر از بیماری جولیان میده که مریضه ولی به کسی آسیب نمی زنه.
و در سکانس بعد بچه زنده بود و جولیان تعجب نکرد.
نمیشه فعلا در رابطه با داستان هیچ حدسی زد.
دقیقا می تونیم سبک فیلم سازی ام نایت شیامالان رو در روند سریال مشاهده کنیم. اینکه واقعا نمیشه هیچ پیش بینی در روند سریال انجام داد.
اما بر خلاف تمام نقد ها این روند سریال بی نهایت دوست داشتنیه و تکنیک های کارگردانی و فیلم برداری مزید بر علت شده تا با یه سریال فوق العاده طرف باشیم.

در ادامه بخوانید » نقد و بررسی قسمت نهم و دهم سریال servant ; تولدت مبارک جریکو!