در این قسمت از سریال کرگدن به گذشته ی دانیال بر می گردیم. با ما در نقد و بررسی قسمت ششم سریال کرگدن همراه باشید.

بررسی تمامی قسمت های سریال کرگدن از اینجا » نقد و بررسی سریال کرگردن 

نقد و بررسی قسمت ششم سریال کرگدن

قبل از شروع نقد و بررسی این قسمت نقدی به شخصیت کاظی با بازی پوریا رحیمی سام دارم.
شخصیتی که در ابتدای سریال حساب شده و درست عمل میکرد، شخصیتی که می دونیم ممکنه عمیق ترین دردها و زخم ها رو درونش داشته باشه و شاید همون دردها و زخم ها اون رو تبدیل به آدم شوخی کرده که به ظاهر همه چیز رو ساده میبینه.

تا یه جایی همه چیز درست و سر جاش بود، ولی از یه جایی به بعد دیگه نه فقط دوستاش، بلکه بیننده هم از این حجم از خوشمزگی های بی جا اذیت میشه، که اوجش رو در انتهای قسمت قبل و به طبع در ابتدای این قسمت میبینیم.

در ادامه بخوانید »

جایی که کاظی به دست داشتن سهیل در ماجرا پی برده و حالا می خواد اینو به دوستاش اعلام کنه.
و با هر جمله ای که گیسو می گفت، حرف هایی میزد که نه تنها خنده دار نبود بلکه اعصاب خورد کن بود و یه جورایی از اونور بوم افتادن بود و فقط ریتم فیلم و تمرکز مخاطب رو به هم میزد.

در هر صورت وارد قصه ی دانیال میشیم. دانیالی که مادرش اون رو برای مسابقات بوکس تمرین می داد و آماده می کرد. دانیالی که از تارا حرف میزد…. تارایی که تا به اینجا فکر می کردیم دختریه که دانیال به خاطر رفتنش از مادرش دلخوره. اما در این قسمت میفهمیم تارا اسم اسبش بوده که چون در حال مرگ بوده مادر دانیال اون رو با یه تیر خلاص می کنه.

نقد و بررسی قسمت ششم سریال کرگدن

ظاهر ماجرا شاید برای مایی که همچین دل بستگی رو تجربه نکردیم بی معنی به نظر برسه، اما همون طور که دانیال بهش اشاره کرد وابستگی بیست ساله ای وجود داشته و به خاطر این وابستگی می تونیم تا حدودی دانیال رو درک کنیم.

اما این بخش از داستان که دانیال به خاطر این که مادرش برای زجر نکشیدن اون اسب بهش شلیک کرد، ازش کینه ای طولانی به دل گرفته قابل هضم نیست.
دلخوری تا حدودی قابل پذیرشه اما در این حد به نظرم اغراق و غیر واقعیه. چون در هر صورت این کار باید انجام میشد و مطمئنا با این حجم از علاقه ی دانیال به تارا نباید جلوی چشماش این اتفاق میوفتاد. دلخوری دانیال تا تسکین زخم بزرگ از مادرش قابل قبوله اما بعد از گذشت این همه مدت برای کسی که به صلاح دانیال کار کرده خیلی زیادیه.

اما “محمد امین” در نقش افشین اونقدر ها قوی عمل نکرد. با این که در هر اپیزود تکه ای از پازل شخصیتی افشین رو میبینیم، هنوز اون طور که باید تصویر درستی ازش نداریم و به نظرم این ضعف نه از فیلم نامه، بلکه از بازی این بازیگره. در این قسمت سعی شده بود افشین رو از وجود تک بعدی سیاه خودش بیرون بکشیم و گوشه ای از قلب مهربونش رو ببینیم، اما اونقدر این صحنه مصنوعی بازی شده بود که قابل باور نبود.

نقد و بررسی قسمت ششم سریال کرگدن

نقد و بررسی قسمت ششم سریال کرگدن

ما در این قسمت در سکانسی که رها و کاظی بیرون دهکده منتظر بودن، گوشه ای از شخصیت کاظی که هنوز ازش بی خبریم رو دیدیم. کاظی که به ظاهر می خنده، اما از همه چیز و همه کس متنفر میشه اگر پشت تمام این اتفاقات یه دروغ باشه.

این قسمت به جز شخصیت پردازی برای دانیال حرف زیادی برای گفتن نداشت. داریم می فهمیم این شخصیت به ظاهر قوی و خشک و بی روح از یه شکست بزرگ و ویرانی عجیب عاطفی بیرون اومده. دانیال گریه هاشو کرده، شکست هاشو خورده، بی اعتماده و اجازه نمی ده کسی براش تصمیم بگیره و ابایی از خطر کردن نداره و همون طور که اول این اپیزود گفته شد رفته تو دهن شیر بدون هیچ ترسی.
باید منتظر بمونیم و ببینیم سریال چطور می خواد رازهاشو برامون بر ملا کنه.

در ادامه بخوانید » نقد و بررسی قسمت هفتم سریال کرگدن ؛ پازلی در حال کامل شدن