در این قسمت از سریال this is us وارد جشنی میشیم که شاید هیچ کس درش خوشحال نیست. با ما در نقد و بررسی قسمت نهم سریال this is us همراه باشید.

مطالعه نقد و بررسی قسمت های قبلی فصل چهارم سریال This is us

 نقد و بررسی قسمت نهم سریال this is us



در ابتدای این مطلب دوست دارم به یه بار دیگه از فوق العاده بودن این سریال تعریف کنم. این که چطور یه سریال می تونه اونقدر عمیق و اونقدر فوق العاده وارد زندگی واقعی آدم ها بشه که تمام چالش هایی رو که از نوزادی تا پیری باهاش درگیر میشیم رو پوشش بده.

نیازی به اشاره کردن موردی هم نیست، چون در هر اپیزود اونقدری با این مفاهیم بمباران میشیم که میفهمیم در واقع هدف اصلی سریال هم همینه. چالش های زندگی واقعی و طرز مواجه شدن با اونها.

اونقدر شخصیت پردازی های این سریال درست و به جا و دقیق و با حضور تیم روانشناسی صورت گرفته که واقعا کاش پشت هر فیلم و سریالی همچین تیم روانشناسی برای ساخت تیپ های شخصیتی حضور داشتن تا اونقدری همه چیز واقعی و  درست پیش بره که حالا با دیدن نشونه های پیری ربکا  ته قلبمون حس بدی داشته باشیم.

به دور باطل تولد و مرگ فکر کنیم. این که همه ی ما ناگزیریم به پیر شدن، به در حاشیه بودن، به حرفی برای گفتن نداشتن، به فراموشی گرفتن، به سربار بودن، و هزاران درد روحی و جسمی که باهاش درگیر می شیم.
و در این قسمت ربکایی رو داریم که بعد از زندگی که ما هم در کنارش از نوجوونی تا پیریشو نظاره گر بودیم، باید شاهد نشانه های اولیه ی فراموشی گرفتنش هم باشیم.


اما قبل از پرداختن به ربکا، وارد جشن شکر گذاری این خونواده ی دوست داشتنی شیم.
این که چقدر واقعیه که همه ی ما با کلی دغدغه و مشکل و شاید رابطه ی بدی که با شریک زندگیمون داریم وارد یه مهمونی میشیم. مهمونی که عزیزانمون توش هستن و تمام تلاشمون رو می کنیم که شاد به نظر بیایم در حالی که تو فکرمون چیزهای دیگه ای می گذره. و چقدر جذابه که تو به عنوان بیننده، از بک گراند فکری تمام آدم های اون مهمونی خبر داری و بنابراین کنایه هاشون و تشر زدن هاشون به هم رو در حالی که هیچ کس متوجه نمیشه متوجه میشی.

نقد و بررسی قسمت نهم سریال this is us

وقتی از هم دیگه می پرسیدن خوبی و با یه لبخند جواب بله رو برای هم نقش بازی می کردن، این ما بودیم که می دونستیم در واقع هیچ کدومشون خوب نیستن. کیت ناراحته که تمام وقتش صرف بچه شده و حالا کسی که ویترین خوب زندگیه و به خاطر لاغریش مورد تشویق بقیه است توبیه.

و جمله ای که میشنوه نه فقط برای کیت، بلکه برای ما هم یک درس بزرگه “اگه درباره ی مشکلات مشترک زندگیت با بقیه حرف بزنی اوضاعت خیلی خطرناک میشه.”

جک و نیکی آدم هایی بودن که سعی کردن از این به بعد جشن شکر گذاری رو با داد و بیدادهای پدرشون سر نکنن. نیکی که حالا با نبود جک حس تنهایی و غریبی زیادی بین خونواده می کرد و فکر می کرد جک اون رو فراموش کرده، آهنگ مورد علاقه ی خودش رو تو ماشین رندال شنید، با حرف هایی که همیشه در رابطه با این آهنگ به جک میزد. و همین باعث شد جشن شکر گذاری براش تبدیل به جشنی واقعی بشه.

برادرش نبود، اما به یادش همون میگوهای شب شکر گذاری مشترکشون رو آماده کرد و در صحنه ی بد جک (پسر کیت) رو میبینیم که اون هم برای روز شکر گذاری میگو درست می کنه و این همون بازی های عجیب و غریب سریال با ذهنمونه.

این که آدم ها شاید نباشن، اما خاطرات خوبشون نه فقط کنار کسایی که باهاش در ارتباط بودن، بلکه می تونه نسل ها ادامه پیدا کنه و چقدر خوبه که خاطراتی که از آدم ها می مونه همینقدر خوشمزه باشه!

 نقد و بررسی قسمت نهم سریال this is us

نقد و بررسی قسمت نهم سریال this is us

جمله ای که یک بار در این سریال گفته شد ولی بارها بهش برگشتیم ،”همه چیز به خونواده بر میگرده”. در هر حالی باشی غم، خوشحالی، بی حوصله بودن، درگیر بودن، درگیر با کلی مشکل، تهش پیش خونواده بر می گردی چون بزرگ ترین و محکم ترین پناهگاه دنیاست.

داریم کم کم به اواخر این فصل نزدیک میشیم و سریال طبق معمول قصد داره بازم دیوونمون کنه. در واقع می فهمیم وقتی ربکا رو دنبال می کردیم اون رو نه در روز شکر گذاری، بلکه در روز تولد بچه ها ۹ ماه بعد از امروز میبینیم. جایی که انگار اونقدر مشکل ربکا علنی شده که همه ازش خبر دارن و نکته ی عجیب تر، رندال پسر وفادار این خونوادس که باهاشون قهره و تو تولد خودش حضور نداره.

اما سکانس آخر این اپیزود با صحنه ای تموم میشه که رندال پشت ربکا وایساده و شاید این یه نشونه ی بزرگ باشه برای یادآوری این که رندال همیشه و تحت هر شرایطی پشت مادرش بوده، پس گول این قهر رو نخورید.
بی صبرانه منتظر اپیزود بعدم تا ببینیم سریال ما رو به چه چالشی با خودمون دعوت می کنه.

در ادامه بخوانید » نقد و بررسی قسمت دهم فصل چهارم سریال this is us ; حواسم بهت هست!