با نقد و بررسی قسمت نهم سریال Watchmen همراه ما باشید. واچمن اگرچه قسمت های اول خودش رو طوفانی شروع نکرد ولی با قسمت آخر تونست نه با اون طوفانی که انتظار داشتیم، ولی حداقل طوفانی به کار خودش پایان بده.از اینجا بررسی قسمت های قبلی سریال watchman را مطالعه کنید.

احتمالا وقتی توی یک جمع هستید و حرف کمیک واچمن پیش کشیده بشه اول از شخصیت های اون حرف میزنید که کدوم رو بیشتر دوست داشتید و با کدوم بیشتر همذات پنداری کردید؛ اما بعد از اون احتمالا به سراغ صحبت درباره پایان عجیب داستان میرید. جایی که آدرین وایت با انتقال هشت پای غول پیکر خودش در نیویورک، از یک طرف جون میلیون ها انسان رو میگیره و از طرف دیگه هم دنیا رو از خطر یک جنگ اتمی نجات میده.

پایان داستان واچمن یک پایان عادی نیست بلکه یک دوراهی اخلاقی بزرگه که باعث میشه از خودتون این سوال اساسی رو بپرسید که «کی کار درست رو انجام داد؟». دکتر منهتن با دخالت نکردنش؟ رورشاخ با مخالفتش؟ وایت با کشتن میلیون ها نفر؟

تا مدت ها میشه درباره این سوال فکر کرد و باز هم ممکنه نتونید به جوابی برسید. اما آیا لیندلوف هم تونسته موفقیت کمیک رو در پایانبندی خودش پیاده کنه؟ در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.



اول از همه شخصیتی که روبروی قهرمانان داستان لیندلوف قرار گرفته اصلا در حد آدرین وایت در داستان آلن مور نیست. در حقیقت وایت به حدی پردازش شده بود و هدف عجیبی داشت که خیلی ها اون رو قهرمان اصلی داستان واچمن میدونستن. فارغ از انگیزه ی وایت برای انجام این کار، خود کاری که وایت انجام میده طرفداران زیادی داره که معتقد هستن وایت با کشتن انسان های بیگناه در تهاجم فرابعدی، بشریت رو نجات داد و این فقط از عهده قهرمان داستان برمیاد.

نقد و بررسی قسمت نهم سریال Watchmen

نقد و بررسی قسمت نهم سریال Watchmen

اما لیدی ترو به عنوان فردی که مقابل قهرمانان داستان قرار میگیره اصلا به شخصیت وایت نزدیک هم نمیشه. اصلا هدف اون چیزی نیست که ما رو توی دوراهی اخلاقی قرار بده و ندونیم که دلمون میخواد کی برنده بشه. جوری که سریال نشون میده، لیدی ترو هدفش از به دست آوردن قدرت های دکتر منهتن فقط تبدیل شدن به پرقدرت ترین موجود هستیه (اون وسط میگه که چند تا سلاح هسته ای هم نابود میکنه).

این در حالیه که سریال میتونست با نشون دادن کمی از گذشته لیدی ترو و ساختن یک هدف درست برای تبدیل شدنش به دکتر منهتن، ما رو در دوراهی این قرار بده که دوست داریم جان آسترمن زنده بمونه و به داستان عاشقانه خودش با آنجلا ادامه بده، یا اینکه لیدی ترو با کشتن جان آسترمن قدرت های دکتر منهتن رو کسب کنه و دنیا رو به جای بهتری تبدیل کنه (این وسط چند میلیون نفر رو هم بکشه). خلاصه از نظر این نظر کار پایانبندی سریال میلنگه.



سواره نظام هفتم هم معلوم میشه که از همون اول بازیچه لیدی ترو بودن و اصلا تهدید جدی ای محسوب نمیشدن. البته به نظرم بهتر بود چیزهای بیشتری از سایکلاپس میفهمیدیم تا حداقل دشمن اصلی ویلیام ریوز رو بهتر بشناسیم. در کل سریال توی ساختن یک دشمن درست و حسابی برای قهرمانانش شکست میخوره. چیزی که یک قسمت بیشتر، میتونست سریال رو از گیر افتادن توی اون نجات بده.

اگه از شخصیت منفی سطحی بگذریم، میرسیم به سرانجام شخصیت های دیگه. بعد از اینکه وایت به همراه لوری بلیک و لوکینگ گلس، نقشه لیدی ترو رو خنثی میکنن، ناگهان لوری تصمیم میگیره اتفاقات پشت تلپورت هشت پای غول پیکر در نیویورک و مرگ سه میلیون نفر رو برای مردم دنیا افشا کنه. تغییر واقعا ناگهانی بود و ما هم هیچی از دلیل پشت این حرکت لوری نمیدونیم. واقعا چرا بعد از این همه سال یکهو این تصمیم رو گرفته؟ واقعا فکر نکرده که این تصمیمش چه آشوبی و هرج و مرج بزرگی به وجود میاره؟

نقد و بررسی قسمت نهم سریال Watchmen



اما عاشقانه ی تراژدی دکتر منهتن و آنجلا رو میشه از نقاط قوت نه تنها پایانبندی، بلکه کل سریال دونست. دکتر منهتن بالاخره به عشق فانی خودش پایبند میمونه و در همین راه هم جون خودش رو از دست میده. فکر نکنم هیچ جای دیگه ای بتونید عاشقانه ی یک انسان فانی و یک خدا رو جذاب تر از عاشقانه ی واچمن پیدا کنید. همه اتفاقاتی که افتاد برنامه ی دکتر منهتن بوده تا حداقل قبل از مرگش بتونه عشق فانی رو تجربه کنه. در حقیقت مرگ تنها راه دکتر منهتن برای سیدن به هدفش بود. هدف هم چیزی نبود بجز اینکه جان آسترمن به لحظه ای برسه که با خودش بگه «لعنتی، من عاشق شدم». و این لحظه از تلاش آنجلا برای نجات دکتر منهتن تا مرگ اون ادامه داره.

نقد و بررسی قسمت نهم سریال Watchmen

در ادامه میرسیم به گفت و گوی آنجلا و پدربزرگش در سینما؛ جایی که سریال بعد از نه قسمت بالاخره نظر خودش رو درباره نقاب ها میگه. نقاب هایی که قراره زخم های درونی کسانی که اون ها رو میپوشن رو درمان کنن؛ ولی نتیجه برعکس میدن. در حقیقت زخم درون افراد همچنان وجود داره و نقاب فقط باعث میشه که خشم، اون رو بپوشونه. جوری که نقابداران فکر میکنن در حال رسیدن به آرامش هستن در حالی که ذره ذره دارن توسط درد درون خودشون خورده میشن.



واچمن رو قطعا میشه از بهترین سریال های امسال دونست؛ چه ادامه ای داشته باشه و چه نداشته باشه. اگرچه سریال با پایان تقریبا بازی تموم شد، ولی با همین پایان حداقل میتونه چند وقتی شما رو مجبور به فکر کردن کنه که«آیا دکتر منهتن قدرت های خودش رو به آنجلا انتقال داد یا نه؟». البته این سوال پایانی قطعا در حد سوال پایانی واچمن نیست که هنوز که هنوزه ما رو توی فکر این نگه داشته که «آیا واقعا کار وایت درست بود؟»؛ اما باز بهتره تا یه پایان خشک و خالی.

نقد و بررسی قسمت نهم سریال Watchmen

البته یک سوال مهم موند که آخرش به اون جوابی داده نشد. ما توی قسمت چهارم مرد ناشناسی رو میبینیم که لباسی پوشیده که به لباس ابرقهرمانان شباهت زیادی داره و به نظر میاد نه جزو پلیس ها باشه و نه سواره نظام هفتم. در آخر تعقیب و گریز این مرد و آنجلا، مرد نقابدار با ریختن مایعی (احتمالا نوعی روغن) روی خودش، به درون فاضلاب فرار میکنه و آنجلا نمیتونه اون رو بگیره. طرفداران به اون لقب Lube Man (مرد روغنی) رو دادن و از همون موقع به بعد اصلا انگار همچین سکانسی نشون داده نشده. حداقل برای افشا کردن راز پشت مرد روغنی هم که شده باید فصل بعدی ساخته بشه وگرنه من یکی که راضی نیستم!



نقد و بررسی قسمت نهم سریال Watchmen

در پایان هم اگه نظر من رو درباره ادامه داستان بخواید، نه مشکلات انسان ها با همدیگه تموم میشه، نه نژادپرستی، نه زیاده خواهی و طمع انسان ها، نه تلاششون برای تبدیل شدن به یک خدا، نه غرورشون و نه… . حتی اگه دکتر منهتن هم باشید، در نهایت مجبور میشید که در مقابل همه ی این ها بی تفاوت باشید؛ به قول خود دکتر منهتن «nothing ever ends»


ممنون از اینکه با نقد و بررسی قسمت نهم سریال Watchmen همراه ما بودید. حتما نظرات و پیشنهادات خودتون رو از طریق بخش کامنت ها با ما در میون بزارید.