در قسمت هشتم سریال see با جهان تاریک جرلامارل مواجه میشیم. با ما در نقد و بررسی قسمت هشتم سریال see همراه باشید. 

از اینجا نقد و بررسی قسمت های قبلی سریال see رو مطالعه کنید.

 

نقد و بررسی قسمت هشتم سریال see

در قسمت هشتم سریال see کوهن و هانیوا وارد سرزمین بینایی جرلامارل میشن. سرزمینی که بر خلاف علم و روشنایی که ازش انتظار داشتیم تاریکه.
حتی اگر دقت کرده باشید، سکانس های اولیه ی برخورد جرلامارل با هانیوا و کوفن، چهره ی جرلامارل در تاریکیه و نوری اگر باشه به چهره ی هانیوا و کوفن می تابه و خوب این شاید استعاره ای از دنیای سیاه جرلامارل باشه.

دنیای سیاهی که به درستی حدسش رو میزدیم. عقیده ی جرلامارل بر همه چیز اولویت داره و در این اپیزود متوجه میشیم که جرلامارل اونقدر سر عقایدش سرسخته که ابایی برای قربانی کردن بچه هاش نداره چون اون بچه ها رو هم به خاطر رسیدن به عقایدش خواسته.

در ادامه بخوانید »

این اپیزود به دلیل اپیزود پایانی بودن این فصل علاوه بر این که وظیفه ی به سرانجام رسوندن اتفاقات رو بر عهده داشت بار پایه ریزی داستانی فصل بعد رو هم به دوش کشید و شاید به همین علت اپیزود شلوغی بود که فرصت فکر کردن رو ازمون می گرفت.

اما اگه حالا فرصت فکر کردن داشته باشیم، سرزمینی وجود داره به نام تریوانس و  ارتشی به نام تریوانتی ها که هدفشون نابودی ملکه و پیروزی نور و روشنایی بر تاریکی و کوریه. که از قضا رهبر این ارتش برادر باباواسه. ایدوواس شخصیتیه که در فصل بعد به این سریال اضافه میشه و از ظواهر امر پیداس که مشکلات جدی بین اون و باباواس وجود داره چون زمانی که باباواس فهمید هانیوا رو پیش ایدوواس فرستادن احساس ترس و خطر کرد.

نقد و بررسی قسمت هشتم سریال see

در هر صورت با این مقدمه چینی ها، در فصل بعد باید خودمون رو برای تقابل این دو برادر و نجات هانیوا آماده کنیم و احتمالا هانیوا گروگانیه که ایدوواس توسط اون برادرش رو سمت خودش بکشه.

اما خوب یه نقد بزرگ به این اپیزود دارم. جنگ بدون تلفات. هانیوا به اسارت رفت، کوفن در آخرین لحظات وقتی ثانیه ای با شلیک و مرگ فاصله داشت توسط باباواس نجات پیدا کرد، و باباواس در جنگی با آدمی مسلح برنده ی میدان شد و در اتفاقی جالب چشم های جرلامارل رو کور کرد و در واقع بینایی که لیاقتش رو نداشت و ازش گرفت.

اما شاید یک نکته ی کم اهمیت در این فصل و شاید پر اهمیت در فصل های بعد شخصیت بولاین بود. سایه ای که همراه باباواس و خونوادش تا به اینجا جلو اومد و حالا برای درمان به زنی سپرده شد که پاریس میشناخت. اما از اون جایی که تجربه نشون داده هیچ اتفاقی در فیلم و سریال تصادفی نیست مطمئنا شخصیت بولاین شخصیت مهمیه که برای فصل های بعد روش حساب باز شده.



نکته ی مهم دیگه در این اپیزود که شاید یکی از جزئیات مهم باشه لباس هانیوا و کوفن بود.
کوفن از بدو ورودش به دنیای جرلامارل سعی کرد واقعیت رو ببینه و گول زرق و برق و ظاهر دنیای جرلامارل رو نخوره.

اما هانیوا سعی می کرد برخلاف چیزی که میدید خودش رو متقاعد کنه که همه چیز درسته و جرلامارل همون پدر دلسوزیه که سال ها منتظرشون بوده و به همین دلیل سعی کرد وارد دنیای جرلامارل بشه.لباس های قدیمیش رو دراورد و لباس های جدید و مدرن تری رو پوشید در حالی که کوفن هرگز لباس های قدیمیش رو در نیاورد و گذشته ی خودش رو رها نکرد.

یکی از نکته هایی که جا داره در بررسی اپیزود پایانی سریال see حتما بهش اشاره کنم شخصیت باباواس با بازی فوق العاده ی جیسون موموآ ست.

نقد و بررسی قسمت هشتم سریال see

توانایی جیسون موموآ همیشه برامون ثابت شده بود اما به نظرم در این سریال این بازیگر اونقدر حرفه ای و بی نقص بازی کرد که کاملا فراموش می کردی کسی که داره این نقش رو بازی می کنه می تونه ببینه! در همین اپیزود ورود باباواس به همراه کوفن به دنیای جرلامارل یکی از سکانس هاییه که بی نهایت دوسش دارم و از دیدنش به وجد اومدم.این که چطور پشت کوفن رو گرفته بود و به شمشیرش به درو دیوار می کوبید تا موقعیتش رو  پیدا کنه. این که کاملا بهمون این حس رو القا می کرد که یه ادم کور وارد دنیای ناشناخته شده و داره شناساییش می کنه.

هر چند که در این فصل نمی تونیم از بازی بی نظیر alfre woodard در نقش پاریس ،sylvia hoex در نقش ملکه hera hilmar در نقش ماگرا و christian camargo در نقش تامکتی جون بگذریم.



سکانس درگیری باباواس با جرلامارل هم بی نظیر بود. با این که کمی اغراق شده بود برای آدم کوری که تیر و چاقو خورده ولی دیالوگ ها و بازی فوق العاده ی جیسون موموآ، سکانس طولانی و بدون کات و فیلم برداری عالی اون رو تبدیل به یکی از به یاد موندنی ترین سکانس های سریال کرد.

دیالوگ فوق العاده ی باباواس^ قوه ی بیناییت و کل دانشت بیماریه که کل گونه ی تو رو نابود کرد ^ جمله ایه که می تونه همیشه در خاطرمون بمونه.

یا مواجه شدن باباواس با اسلحه و احساس تعلیقی که بعد از شنیدن این که “این سلاح میراثی از نیاکانه” در ذهنمون ایجاد میشه.این که نیاکان ازمون پیشرفته تر باشن حس عجیب و غریبیه و شاید یکی از جذابیت های بزرگ این سریال هم همین باشه.

نقد و بررسی قسمت هشتم سریال see

نقد و بررسی قسمت هشتم سریال see

همون طور که حدس زده میشد ملکه کسی نیست که قدرت رو دو دستی تقدیم خواهرش کنه و همون طور که دیدیم برای رسیدن به اهدافش بهترین و وفادارترین آدم خودش رو قربانی کرد و ما در این قسمت شاهد پایان شخصیت تامکتی جون بودیم .شخصیتی که شاید در ابتدای سریال ازش متنفر بودیم ولی هر چه به پایان این فصل نزدیک شدیم وفاداری و در عین حال در مسیر درست بودنش دیدمون رو بهش تغییر داد.

در نهایت ملکه ای رو داریم که از قطع شدن سخنرانیش فهمید حکومت جدید کنار خواهرش براش چالش های زیادی رو به همراه داره و پیشنهادش برای داشتن فرزندان بینا توسط کوفن یکی از اتفاقاتیه که باید در فصل بعد منتظرش باشیم.



این سریال یک تجربه ی جدید بود. حسی که شاید کم تر سریالی تواناییش رو داشته باشه که در بیننده ایجاد کنه. این سریال شاید این نظریه رو در ذهنمون پر رنگ تر می کنه که زمین تا به حال بارها ازمون و خطا کرده،بارها موجودات زنده ی خودش رو از بین برده و از نو ساخته تا به امروز رسیده و شاید دلیل این که نمی تونیم توجیهی برای اتفاقات گذشتمون پیدا کنیم همین باشه.

اهرام مصر، هنر و علمی که در گذشته وجود داشتن و حالا با تصور اون سطح از دانش ابتدایی تعریفی براشون پیدا نمی کنیم.
این سریال در رابطه با انسان هاست این که چطور راهی برای زنده موندن پیدا می کنن این که چطور با شرایط بد سازگار میشن.

این سریال ریشه خرافات رو بهمون نشون میده این که تمام اعتقادات ما ممکنه ساخته ی ذهن یک آدم بوده که خواسته اشتباهات خودش رو توجیه کنه و ما نسل به نسل اون اعتقادات رو منتقل کردیم.
این سریال پر از حرفه.بی نقص نیست ولی ارزش دیده شدن و فکر کردن رو داره.

ممنون که در این فصل ما رو همراهی کردید. لطفا نظرات تون رو با ما به اشتراک بذارید.