در قسمت چهاردهم سریال this is us قهرمان اصلی رو بهتر میشناسیم. با ما در نقد و بررسی قسمت چهاردهم سریال this is us همراه باشید.

مطالعه نقد و بررسی قسمت های قبلی فصل چهارم سریال This is us

این قسمت از سریال this is us از اون دست قسمت ها بود که در روند داستانیش چیزی برای گقتن برام باقی نذاشت. کیت،رندال وکوین به کلبه ی خانوادگیشون رفتن. کیت به شوهرش برای تصمیم گیری فضا داد، بث شوهرش رو برای اروم تر شدن راهی کلبه ی خانوادگیشون کرد و کوین وقتی غرق در مشکلات زندگیش شد راه اروم شدنش رو پیدا کرد.

نقد و بررسی قسمت چهاردهم سریال this is us

در طول این قسمت به این فکر می کردم شاید یکی از بزرگ ترین ایرادات فرهنگی ما این باشه که زن و مرد نمی دونن تو زندگی مشترک گاهی باید به هم فضا بدن. گاهی باید تنهایی رو تجربه کنن،گاهی باید به غار تنهاییشون برن تا با ذهنی باز به مسائل نگاه کنن شبیه کشیدن یک فنر که باید برای نزدیک شدن اجزاش به هم فاصله و کشیدگی رو تجربه کنه، تا به اون حجم از نزدیکی برسه.

غار تنهایی نیازیه که زن و مرد دارن و متاسفانه نادیده گرفتنش و غرق شدن بیشتر در مشکلات، همیشه اوضاع رو براشون بدتر می کنه.
این اپیزود از سریال this is us اپیزودی بود که شاید حرف زیادی راجع بهش نداشته باشم اما اونقدر عمیق بود که در پایانش اشک ریختم.
جک از کپسول زمان حرف زد. جعبه ای که قرار بود از طرف هر یک از اعضای خانواده یادگاری درونش قرار داده شه و بعد خاک شه و وقتی سن بچه ها هجده سال شد برگردن و اون جعبه رو از زیر خاک در بیارن.



اونقدر حس و حال ادم های این سریال در رابطه با کپسول زمان  جذاب بود که مطمئنا خودم هم یه روزی امتحانش می کنم!
نکته ی مهم این جاست که میشه متوجه شد، از دید ربکا این یه کار احمقاته بود اما به خاطر جک و خوشحالیش انجامش داد.

جک در رابطه با یه خونه ی بزرگ تر کنار کلبه ی جنگلیش رویا پردازی کرد و طرح اون رو روی کاغذ کشید، اما به نظرش این رویا پردازی احمقانه بود و برای همین اون طراحی رو توی سطل آشغال انداخت.

اما ربکا اون کاغذ رو از سطل آشغال در میاره چون رویاهای جک براش اهمیت داره، چون همیشه ربکا بوده که به رویاهای آدم های زندگیش اهمیت میداده.
ربکا همیشه صلاح بچه هاشو خواسته و چون این صلاح همیشه خوشایند بچه هاش نبوده ادم خوبی به نظر نیومده.

بعد از سال ها کیت،کوین و رندال کپسول زمان رو بیرون میارن و بعد از دیدن یادگاری های خودشون به کاغذی میرسن که جک روش طراحی کرده بود و فکر می کنن این یادگاری از جکه اما بعد از باز کردن کیسه ی بعدی میفهمن ربکا بوده که اون طراحی رو توی کیسه گذاشته و از فرصت خودش هم برای جک استفاده کرده.

جمله های جک توی اون نوار ضبط شده فوق العادس. مامانتون از اون زن هاست که یه نقاشی مزخرف رو خاک می کنه چون پای عزیزانش وسطه و چقدر اون جمله ها و حس شنیدن صدای پدری که نیست بعد از سال ها به شدت تاثیر گذار بود.

قهرمان تویی ربکا. تویی که حالا میدونیم دیگه هیچ کدوم از این ادم ها رو به خاطر نمیاری و تو خونه ای خوابیدی که رویای شوهرت بوده و وای از این سریال که مطمئنم در دو قسمت اینده قراره به شدت با روانمون بازی کنه.

در ادامه بخوانید: