در این قسمت از سریال مانکن  شاهد چاشنی اکشن در داستان هستیم. با ما در نقد و بررسی قسمت 24 سریال مانکن همراه باشید.

در ادامه بخوانید » از اینجا نقد و بررسی سریال مانکن قسمت های قبلی رو مطالعه کنید.

 

نقد و بررسی قسمت 24 سریال مانکن

شاید خیلی جزئی بینانه باشه، اگه بگم در اولین سکانس این قسمت از سریال وقتی دوربین داشت می چرخید تا از آدم های توی کافه فیلم بگیره و به سلمان برسه بازی مصنوعی بازیگران فرعی و در نهایت زل زدن دختر روبه روی دوربین به دوربین به شدت ازارم داد.
ازش رد میشیم. اما در نهایت همین جزییاته که کیفیت کل کار رو میسازه و کاش اینقدر سرسری گرفته نشه و بهش توجه شه.

ده دقیقه ی اول سریال با موزیک و نگاه های از راه دور کتایون به سلمان گذشت، که به نظرم این تایم طولانی تاکید و اغراق، روی القای احساس یک کاراکتر برای بیننده به شدت آزار دهنده است.
همونقدر که در سکانس های پایانی این قسمت از سریال، تنهایی کتایون و رفت و برگشت هاش و بازی کردنش با حلقه ای که دیگه اسمش حلقه ی ازدواج نبود، برای القای حس تنهایی کتایون به شدت ازار دهنده بود و این وقت کشی ها همچنان از کیفیت سریال کم می کنه.

در ادامه بخوانید »

اما نکته ی مهم تر قرار سلمان با کتایون بود. سلمانی که از ابتدای فیلم فقط داشتیم درستی و راستی و پند و اندرز هاش رو تحمل می کردیم حالا دور از چشم فرخنده با عشق قدیمیش قرار میذاره و با گفتن جمله ی “به فرخنده می گم که باهات حرف زدم ” این بار رو از دوش خودش بر میداره‌.
در سکانس مکالمه ی کتایون و سلمان در کافه ای که قرارهای قدیمیشون اونجا بوده با بازی سرد حسین پاکدل همراه بودیم.
اما دیالوگ های کتایون، بازی مصنوعی حسین پاکدل رو به خوبی پوشش میده و بازی خوب مریلا زارعی باعث میشه ضعف خاصی به چشم بیننده نیاد.

تیر اخر گفتن حقیقتی بود که در رابطه با چک های سلمان بهش گفت که هیچ جذابیت خاصی رو به داستان اضافه نکرد. در واقع رازی بود که گفتن یا نگفتنش اونقدر ها بیننده رو به هیجان نیاورد چون زمانی بر ملا شد که همه چیز تموم شده بود و ری اکشنی رو به همراه نداشت.

اما از بهرام و ژیلا بگیم که همچنان سکانس های شادی و خوشحالیشون ادامه داره. اما به سبک فیلم های قدیمی. سفارش بستنی دادن به حالت اسلوموشن و خنده های اغراق شده و طولانی در واقع همون روند وقت کشی و اغراق بیش از حد احساس رو شامل میشه که در این قسمت زیاد ازش حرف زدم.

همون طور که در خیلی چیزها اغراق شد در پشیمونی و مهربانی کتایون هم در این قسمت به شدت اغراق شد. کتایون رفت پیش اخگر و ازش خواست که دست از سر کاوه و رفقاش بر داره، اما در افتادن کتایون با آدم قدرتمندی مثل اخگر واقعا بی معنی بود. کتایونی که همیشه از قدرت اخگر وحشت داشت و حالا سر مهربون شدنش داره باهاش در میوفته و جالب تر این که این در افتادن هیچ نتیجه ای رو هم به همراه نداره‌.

در واقع این بخش از سریال هم بخشی از وقت کشی های طولانی این قسمت رو شامل میشد.
همسر اخگر یعنی مریم هم مرد و حالا اخگر در یک اکشن بازی ایرانی با تفنگ و خشمی خاموش نشدنی وارد خونه ی سلمان میشه و بدون این که خون از دماغ کسی بیاد همه ی آدم های اون خونه رو به گروگان می گیره.

عقیده ی شخصیم اینه که اگر سریال یا فیلمی جرات کشتن و تراژدی برای بازیگران اصلی خودش رو نداره، اصلا نباید وارد بعد اکشن داستان بشه.
اما متاسفانه مانکن وارد همه ی ژانر های مختلف از درام تا کمدی و حالا اکشن شده و این که ایا در ترکیب این ژانرها موفق عمل می کنه یا نه، بستگی به این داره که زمانی که اخگر تفنگش رو به سمت کاوه می گیره سر بزنگاه یکی از راه نرسه و نجاتشون نده، و بیشتر از همه ی این ها امیدوارم اون فرشته ی نجات آبتین نباشه.
باید منتظر موند و دید که انتهای این سریال چی در انتطارمونه.

در ادامه بخوانید » نقد و بررسی قسمت 25 سریال مانکن ؛ مترسک هایی به نام بادیگارد!