خشونت خانگی

نه به خشونت روحی علیه زنان ! همانطور که می دانید هر ساله 25 نوامبر روز جهانی “نه به خشونت علیه زنان” نام دارد و امسال کمپین دنیا را نارنجی کن تا 16 روز بعد از آن در شبکه های مجازی به پاست.

وقتی صحبت از خشونت علیه زنان می شود اکثر توجه ها به خشونت جسمی معطوف می شود که از اهمیت بالایی هم برخوردار است. اما آیا تا بحال به خشونت روحی علیه زنان توجه کرده اید؟ و به آثار روحی مخرب خشونت های جسمی فکر کرده اید؟  

درصد بسیار زیادی از زنان و دختران قربانی خشونت های خانگی هستند. خشونتی که به شکل های مختلف نه تنها در کشور های در حال توسعه بلکه در کشور های توسعه یافته و پیشرفته ی غربی هم دیده می شود.



کلیشه های جنسیتی ابزار آزار روحی زنان

از دیرباز کلیشه ها و تصورات قالبی جنسیتی باعث آزار زنها شده اند و آنها را در راه پیشرفت به عقب رانده اند. کلیشه هایی مثل زنها بی استعداد هستند، غیر قابل اعتماد هستند، منطق سرشان نمی شود، توانایی کنترل احساساتشان را ندارند و …

زنها بخاطر وجود این کلیشه ها محدودیت های بسیاری را متحمل شده اند. ارزشش را حتی چند برابر پایین تر از مرد دانسته اند، بسیاری از حقوق مسلمش را از او گرفتند مثل حق رای، رانندگی، کارکردن و حتی تصمیم گرفتن برای زندگی خود.

خشونت روحی که زنان متحمل می شوند طیف گسترده ای دارد و بستگی به زادگاه و جامعه و خانوادشان دارد. محدودیت ها و آزارهایی که زنهای کشور های غربی با آن مواجه هستند، بسیار متفاوت با آزارهایی است که زنهای عربستان یا هند با آن مواجه اند. و در” نه به خشونت روحی علیه زنان ” همه ی انواع خشونت های روحی مطرح هستند.



اکثر زنان در کشورهای در حال توسعه وقت و زمانی برای خود ندارند که به کارهای مورد علاقه شان مشغول باشند، نتوانسته اند استعدادها و هوش خود را تقویت کنند و از آنها استفاده کنند. زندگیشان را وقف خانوادشان کرده اند، و همیشه این تصور برای آنها وجود داشته است که یک زن خوب زنی از خودگذشته است.

همیشه به آنها گوشزد شده است که دختر خوب ساکت می ماند، نمی خندد. تحقیرشان کرده اند، سرکوفت خورده اند، محدودشان کرده اند که هیچ کدام از این درد ها جای کبودی یا زخم ندارد که همه بتوانند آن را ببینند.

همیشه آنها را از محیط خارج از خانه ترسانده اند، اجازه ای برای تحصیل و فهمیدن به آنها نداده اند و به آنها فهمانده اند که توانایی تصمیم گیری درست را ندارند پس اصلا حقش را ندارند.

یک زن می تواند بهترین دختر برای پدر و مادرش، بهترین همسر برای شوهرش و بهترین مادر برای فرزندانش باشد و همچنان به علایق خود رسیدگی کند و حتی در زمینه هایی که استعداد دارد افتخار بیافریند. اصلا یک زن وقتی خوشحال و شاد است به همسرش و یا فرزندانش عشق می دهد. وقتی پر از عقده و حسرت و نفرت است چه چیزی برای بخشیدن دارد؟



زنها در هر جای دنیا آزارهای روحی بسیاری متحمل می شوند. مثلاً اغلب زنان همیشه دغدغه ی ظاهرشان را دارند و دلیل آن نبود اعتماد به نفس بخاطر تحقیرهایی است که متحمل شده اند. فکر می کنند زنی که زیبا نیست  ارزشی ندارد…

چاق اند، لاغرند، سیاه یا سفیدند، قدبلند یا کوتاه، باید دید جامعه آنها چه می پسندد. فکر می کنند زنی که طبق معیارهای تعیین شده ی مد روز، زیبا نیست ارزشی ندارد و کسی او را نمی خواهد. هیچکس نیست بگوید هرچه هستی همان زیباست، گاهی این تنها چیزی است که یک زن می خواهد. اینکه کمی مستقل از اینکه چه ظاهری دارد به او توجه شود.

بسیاری از زنان حتی متوجه خشونتی که بر آنها اعمال می شود نیستند و حتی به مقاومت علیه این خشونت فکر هم نمی کنند، چون کتک نمی خورند از زندگیشان راضی اند، از اینکه در معرض بهره کشی هستند شکایتی ندارند، همه ی تحقیرها و محکوم به سکوت بودن ها را تحمل می کنند. عجب فاجعه ای!!!

امیدواریم علاوه بر خشونت ها و زخم های جسمی زنان به زخم های روح و خشونت های روحی که علیه زنان اعمال می شود هم توجه شود. فراموش نکنیم که همه ی انسانها مستقل از نوع جنسیتشان در دستهای یک زن بزرگ می شوند و آرامش و امنیت زنان از درجه ی بالای اهمیت برخوردار است.

 

ممکن است به خواندن این مطالب نیز علاقه مند باشید