یاد دادن احساسات به هوش مصنوعی ممکن است خیلی غیر ممکن به نظر برسد! اصلا یاد دادن احساسات به هوش مصنوعی ممکن است؟؟

خیلی ها به دنبال یاد دادن احساسات به هوش مصنوعی هستند!!! با اینکار هوش مصنوعی از این کامل تر می شود!! با ما باشید تا ببینیم بالاخره یاد دادن احساسات به هوش مصنوعی ممکن می شود!


همچنین بخوانید

هوش مصنوعی برای تست چشم ؛ خبر های خوش برای بیماران دیابتی در راه است!!!

رباتی که دعا می خواند !!! به دعاهای ساخته شده توسط هوش مصنوعی گوش کنید!!!

تشخیص کرونا با هوش مصنوعی در عرض چند ثانیه امکان پذیر شد! 


7 سال تمام به دیدن روانشناسی مشخص می رفتم!

دفتر دکتر هم از ایستگاه مترو تنها 10 دقیقه فاصله داشت! به راحتی خودم را به مطب می رساندم!

اگر هم جلسه طولانی می شود خیلی سریع خودم را به محل کارم می رساندم! لازم هم نیود علت دیر کردنم را به همکاران و مدیرم توضیح دهم!

در ابتدا از سکوت دکترم خیلی خوشم نمیامد! اما بعد ها متوجه شدم که همین سکوتش موجب شد در بیان احساساتم راحت تر باشم!

باعث می شد خجالتی در کار نباشد و به راحتی حرف ها زده شود! سکوت او باعث شد استرس ازدواج و شغل های پاره وقت را از خود دور کنم!

در نهایت هم خود او به من کمک کرد تا تصمیم را بگیرم ! و نیویورک را ترک کنم! البته این سفر من موجب جدایی من و او شد! البته جدایی ما موقتی و پر از خاطرات خوش بود!

البته این را هم بگویم! سفر به شهر مادری ام موجب نزدیکی من به خانواده ام شد! باعث شد شروع به نوشتن کنم ! موضوع کتابم در مورد تاثیر تکنولوزی بر احساسات انسان بود!

و البته تاثیر تکنولوژی بر روی احساسات انسان! هر روز در مورد انسان و اهمیت ارتباطات انسانی می نوشتم! بیان احساسات بدون پرداخت پول مورد نظر من بود! چیزی که در زندگی خود من اتفاق نیفتاد!!!

برای اینکار باز هم نیاز پیدا کردم با روانشناسی مشورت کنم!

اما فکر پیدا کردن دوباره ی یک روانشناس به شدت آزارم میداد! باز هم همان سوالات تکراری و جلسات معارفه! باید جلسات پشت سر هم فقط صبر میکردم و تا به این نتیجه برسم که فلان دکتر به درد من می خورد یا نه!

روزی در حین سرچ کردن در مورد مطالب کتابم به موضوع جالبی برخوردم! موضوع مقاله تکنولوژی دارای احساس بود! هوش مصنوعی که توانایی یاد گرفتن احساسات را دارد!!!

بحث سر این بود که اصلا این امکان وجود دارد! و اگر هم وجود داشته باشد این احساسات واقعی هستند! مانند احساسات انسان هستند!؟؟؟ در پایان مقاله هم جوابی روشن و واضح داده شده بود! بله، رباتی برای اینکار هست!

همان سال تابستان دوباره به نیویرک سفر کردم! نمایشگاهی از هوش مصنوعی ارتقا داده شده برگزار میشد! هوش مصنوعی که احساسات داشت! رفتن تا با چشمان خودم ببینم و باور کنم!

یاد دادن احساسات به هوش مصنوعی

یکی از ارائه های این نمایشگاه  در مورد تاریخچه ی پیشرفت تکنولوزی هوش مصنوعی در درمان بود!

از اول گرفته تا آخر!! رباتی را نشان دادند که با افراد در ارتفاعات راه می رفت ! این ربات موجب می شد ترس افراد از ارتفاعات ریخته شود! واقعیت مجازی هم بود که به کودکان حین عمل کمک می کرد!

بهتر بگویم! حواسشان را پرت می کرد تا عمل به خوبی انجام شود! در نهایت به رباتی به نام الی اشاره شد! الی با دامنی زیبا ، درست مانند خانم دکتر ها روی صندلی صورتی نشسته بود و روان درمانی می کرد!

الی با صدایی بسیار آرام با بیمار صحبت می کرد! صدایش اصلا شبیه به صدای سیری یا هیچ ربات دیگری نبود!!!

کمی صحبت کرد! در نهایت هم گفت که ماموریت او صحبت کردن با بیمار و ایجاد فضایی آرام و امن است! من اینجا هستم تا به صحبت های شما گوش دهم ! البته ن یک دکتر نیستم اما شنونده خوبی هستم!

الی با حرکت های مردمک چشمش بیمار و حرکت های او را دنبال میکرد!

الی طبع بلندی هم داشت! برای پاسخ های بیمار مدت ها صبر می کرد! ناخودآگاه مرا یاد دکترم در نیویورک انداخت! حس کردم همان لحظات تکرار می شوند!

همان لحظه هم به این نتیجه رسیدم که در تحقیقاتم واقعا به موردی از تکنولوژی دارای احساسات بر خورده ام! احساس بسیار عجیبی بود! همان احساسی که یک انسان در مواجهه با ربات انسان مانند دارد! این ربات ها زیادی انسان بودند!

بعد ها در یک مکالمه تلفنی متوجه شدم که الی اصلا دکتر نبوده است! تنها دوستی برای مکالمه! برای این طراحی شده بود تا با مکالمه افسردگی را در افراد خاصی تشخیص دهد!

مانند اعضای ارتش ، خانواده هایشان، و افرادی که خیلی تحت فشار روانی هستند!

نتایج تحقیقات نشان داد کار کردن با الی نتیجه بخش است!

بیماران با الی راحت تر بودند تا با دکتر ها! شاید به این خاطر که می شد بی پرده با او صحبت کرد! بدون ترس از قضاوت! الی شنونده خوبی بود! صحبت کردن با انسان ها ممکن بود بعدها طبعاتی داشته باشد اما الی یک انسان واقعی نبود!!

افراد عضو ارتش هم بی پرده حرف میزدند! الی بی نام و نشان بود و راز هایشان را برملا نمی کرد! سندروم پس از حادثه شان هم راحت درمان می شد!

این داستان ها موجب شد واقعا به این نتیجه برسم که الی تکنولوژی دارای احساسات است! حتی اگر احساسات از سمت خود واقعی الی نبوده باشد!!! خود من هم دوست داشتم با الی گپ بزنم! امتحانش که ضرری نداشت!

وقتی برگشتم خانه تصمیم گرفتن روش های وقت گرفتن از دکتر را با استفاده از اپ طراحی شده برای اینکار امتحان کنم!

پیامک دادن ، زنگ زدن و یا حتی ضبط فیلم!! تمام این راه های ارتباطی برای من عجیب بود! اصلا نمی توانستم با این اپ ارتباط برقرار کنم!! زبان این اپ بسیار دور کننده بود!

به حرف هایی که می زدم توجه نمی کرد! فقط سوالات اضافی می پرسید! انگار می خواست از من و زندگی گذشته ام سر در بیاورد! خیلی ادامه پیدا نکرد! همه چیز را ول کردم و از اپ بیرون آمدم!!!

من روان شناس بهتری می شناختم! روانشناس رباتی از جنس خون و گوشت آدمی!!! او حتی از دکتر نیویورکم هم برایم عزیز تر بود!

من معتقدم تکنولوژی می تواند با سکوت و حرکات آرامش بخش ، احساسات انسانی را به ما تزریق کند! تکنولوژی می تواند مانند پلی راه را برای درمان بشر هموار کند!!!