با نقد و بررسی سریال the Witcher همراه ما باشید. کلا امسال بازار سریال های بزرگسالانه ای که با هدف جایگزینی گیم آف ترونز پا به میدون گذاشته بودن گرم بود و احتمالا این بازار حالا حالاها هم گرم میمونه. the Witcher، سریال جدید و پرهزینه Netflix هم یکی از همین سریال هاست که از زمان تایید ساخته شدنش حرف و حدیث های زیادی پشتش بود.

بیشتر نگرانی ها هم بابت تیم بازیگری سریال بود که در راس اون ها Henry Cavill حضور داشت. از همون زمانی که هنری کویل به عنوان ایفاکننده نقش شخصی اصلی سریال، یعنی گرالت معرفی شد، طرفداران آنچنان روی خوشی بهش نشون ندادن و اکثر واکنش ها نسبت به این انتخاب منفی بود (اون زمان دل بیشتر طرفدارای ویچر پیش مدس میکلسن بود).



از طرف دیگه همونطور که احتمالا میدونید، اکثر طرفداران ویچر، نه با کتاب های نویسنده لهستانی اون یعنی آندری ساپکوفسکی، بلکه با بازی های ساخته شده توسط کمپانی لهستانی CD Projekt RED تبدیل به طرفداران ویچر شدن و بیشتر اون ها حتی سمت کتاب های ویچر هم نرفتن(این اصلا به معنی کیفیت پایین کتاب ها نیست). سازندگان سریال هم همون اول کار، آب پاکی رو روی دست این عده ریختن و گفتن که سریال کاملا اقتباسی از کتاب ها خواهد بود و کاری با بازی های مطرح کمپانی سی دی پراجکت رد نخواهد داشت! همین موضوع هم باعص افزایش فشار روی سازندگان سریال ویچر شد.

نقد و بررسی سریال The Witcher

حالا در ادامه نقد و بررسی سریال The Witcher با هم نگاهی به سریال میندازیم و نکات مثبت و منفی اون رو مرور میکنیم تا ببینیم آیا سازندگان سریال، از پس فشارهایی که روشون بوده بر اومدن و اقتباس خوبی رو از کتاب ها تحویل دادن یا نه. همین حالا هم بگم که تا حالا نه کتاب های ویچر رو خوندم و نه بازی های اون رو انجام دادم (دروغ چرا، نسخه دوم رو یکم بازی کردم).

ادامه نقد و بررسی سریال The Witcher برخی جزئیات سریال رو اسپویل میکنه

اول از همه کمی درباره داستان سریال بگیم. داستان در دنیایی فانتزی جریان داره که بی شباهت به وستروس خودمون هم نیست، اما دوز فانتزی اون از وستروس بالاتره و موجودات بیشتری مثل الف ها، دورف ها و انسان های نفرین شده درون اون وجود دارن. جادو هم در این دنیا نقش پررنگ تری رو نسبت به وستروس ایفا میکنه تا جایی که هر قلمرو پادشاهی حداقل یک جادوگر آموزش دیده در کنار خودش داره. جادوگران هم برای خودشون محفلی دارن که در اون برای دنیا تصمیمات لازم رو میگیرن.

نقد و بررسی سریال The Witcher

به دلیل همون تنوع یشتر موجودات فانتزی در این دنیا، جادوگران دست به ساخت انسان هایی با جهش ژنتیکی میزنن که نسبت به انسان های عادی قدرت، استقامت، سرعت عمل و توانایی های بیشتری دارن و اون ها رو ویچر صدا میزنن. ویچر ها در سرتاسر این دنیا، با گرفتن پول از مردم، اون ها رو از شر هیولاهایی که جونشون رو تهدید میکنن نجات میدن. شخصیت اصلی داستان هم ویچری به نام گرالته که از آخرین ویچرهای باقی مونده در دنیاست و اکثرا اون رو گرالت ریویایی صدا میزنن.

همونطور که بالاتر هم اشاره شد، موجوداتی مثل الف ها و دورف ها نقش زیادی در تاریخچه دنیای ویچر دارن و همین از مهم ترین دلایل تمایز دنیای ویچر از دنیاهای بقیه سریال های فانتزی بزرگسالانه هست؛ اما متاسفانه نه الف ها و نه دورف ها نقش آنچنانی در داستان اصلی ندارن و نمیتونن خودشون رو آنچنان که باید و شاید نشون بدن. چیزی که میتونست به یکی از نقاط قوت اصلی سریال تبدیل بشه، عملا به یک ویژگی خنثی بدل شده.

نقد و بررسی سریال The Witcher



از این موضوع که بگذریم میرسیم به سرنوشت! در دنیای ویچر یک مفهوم مهم وجود داره که یک جورایی نقش فورس در سری استار وارز رو داره. سرنوشت توی دنیای ویچر حکم یک موجود زنده رو داره که ساز و کار دنیا دست خودشه و عالم اونجوری که سرنوشت بخواد میچرخه.

اما توی سریال بیشتر از اینکه به این مفهوم پرداخته بشه، با تکرار زیاد این موضوع، انگار که سازندگان قصد دارن سرنوشت رو به زور توی ذهن مخاطب فرو کنن. در سریال فقط سعی میشه با دیالوگ هایی که از شخصیت ها میشنویم با سرنوشت آشنا بشیم ولی این آشنایی بیشتر اجباری به نظر میاد. نتیجه هم این میشه که میفهمیم سرنوشت نقشش توی سریال چیه، اما درکش نمیکنیم!

تا جایی که شنیدم، توی کتاب ها بهتر به سرنوشت پرداخته میشه و جدا میشه ترس شخصیت ها از مخالفت با سرنوشت رو درک کرد پس اینطور به نظر میاد که سازندگان، بینندگان اصلی سریال رو به صورت پیش فرض، کسانی در نظر گرفتن که از قبل کتاب ها رو خوندن. از نحوه روایت سریال که در ادامه دربارش حرف میزنیم هم همینطور به نظر میاد.

صحبت از روایت داستان شد، بهتره تا تنور داغه بریم سراغش. تا الان همه نکاتی که گفتیم جزو نکات منفی سریال بودن. اما حالا نکات منفی سریال رو ول میکنیم و میریم سراغ یک نکته خاکستری!



نقد و بررسی سریال The Witcher

سازندگان برای روایت داستان، شیوه ای رو در پیش گرفتن که برای عده ای میتونه جزو نکات منفی سریال باشه و برای عده ای هم از بزرگترین نکات مثبت! شیوه روایت سریال، به واسطه ی طول عمر فراانسانی برخی شخصیت های اصلی، بر اساس چند خط زمانی مختلفه که به صورت موازی و همزمان روایت میشن.

این وسط خود سریال هم بر خلاف اکثر سریال های دیگه که خط های زمانی موازی دارن، هیچ زیرنویسی یا چیزی که زمان ها رو از همدیگه جدا کنه رو برای راهنمایی بینندگان قرار نداده و عملا برای کسی که تا حالا سراغ کتاب های ویچر نرفته غیرممکنه که تا قبل از اواسط داستان بفهمه که داره همزمان سه خط زمانی با فاصله زیاد از همدیگه رو میبینه!

در اینجا دو حالت برای بیننده هایی که کتاب ها رو نخوندن پیش میاد پیش میاد؛ حالت اول مخاطبیه که کمی عجول تره و با دقت کمتری سریال رو دنبال میکنه. برای این مخاطب روایت سریال بجای اینکه حکم یه روایت جذاب رو داشته باشه که حس کنجکاوی اون رو تحریک کنه، حکم یک روایت گنگ رو داره که دائما در حال گیج کردن اونه!

نقد و بررسی سریال The Witcher

حالت دوم هم افراد صبورتر، باحوصله تر و علاقمندتر هستن که با دقت بیشتری پای سریال نشستن و این روایت دقیقا حکم همون چیزی رو براشون داره که باید داشته باشه؛ یک روایت جذاب که حس کنجکاوی اون ها رو تحریک میکنه! اما خب برنده اصلی اینجا کسانی هستن که کتاب های ویچر رو خوندن و از همون اول خبر دارن که فاصله زمانی بین اتفاقات سریال وجود داره.



فقط یک نکته درباره روایت داستان باقی میمونه که فرقی نمیکنه جزو کدوم یکی از گروه های بالا باشید، در هر صورت ویژگی منفی داستان خواهد بود. سرعت روایت داستان بسیار زیاده و این سرعت بالا باعث میشه که ما نتونیم اونطور که باید و شاید تاثیر اتفاقات رو بر روی شخصیت های داستان ببینیم و اکثر اتفاقات یک قسمت، توی قسمت بعد فراموش میشه یا فقط به اون اشاره ای سطحی میشه.

نقد و بررسی سریال The Witcher

 

بریم سراغ تیم بازیگری پر حاشیه سریال! همون طور که در ابتدای بررسی همم اشاره شد، همون زمانی که بازیگران اصلی سریال معرفی شدن، به خاطر تفاوت های زیادشون با تصاویری که سری بازی های ویچر توی ذهن طرفداران ایجاد کرده بودن، با واکنش های اکثرا منفی مواجه شدن.

اول از همه باید اعتراف کرد که گرالت ریویایی ای که هنری کویل به نمایش میزاره، از تصورات خوشبین ترین بینندگان سریال هم بهتر از آب در اومده. هنری کویل به خوبی ویچری در ظاهر بی احساس، ولی در باطن پر از احساسات انسانی سرکوب شده طی سال های طولانی عمرش رو به نمایش میزاره. اگر دقت کنید میبینید که کویل نه تنها حالت چهره و حرکات خودش رو برای تبدیل شدن به گرالت تغییر میده، بلکه حتی صدای خودش رو هم با گرالت همراه میکنه! کویل نشون میده که سازندگان توی انتخاب اون هیچ اشتباهی نکردن و کویل با شناخت خوبش از شخصیت گرالت، تونسته به یکی از بزرگترین نقاط قوت سریال تبدیل بشه (اینجا باید اشاره کنم تنها مشکل گرالت اینه که چشم های زردش بعضی مواقع، زیادی مصنوعی میشه)



نقد و بررسی سریال The Witcher

 

فریا آلن هم نقش پرنسس بی تجربه ای که توی شرایط سختی گرفتار شده رو به خوبی ایفا میکنه. آلن ذره ذره بازی خودش رو جوری تغییر میده که میتونید توی حرکات اون، وفق پیدا کردن ذره ذره پرنسس سیریلا رو با شرایط به وجود اومده ببینید.

آنیا چالوترا هم در نقش ینفر به خوبی میدرخشه! قبل از انتشار سریال، بعد از هنری کویل، بیشتر واکنش های منفی نسبت به آنیا چالوترا برای انتخاب شدنش برای نقش ینفر بود. اما چالوترا با بازی خودش به خوبی جادوگری قدرتمند و رنج دیده رو نشون میده. تنها مشکلم با ینفر نه بازیگرش بلکه قدرتمند نبودنشه! تقریبا از همون زمانی که آموزش های ینفر به عنوان جادوگر تموم میشه، همه اون رو یکی از قدرتمندترین و ترسناک ترین جادوگران زنده میدونن؛ ولی مشکل اینجاست که تا قسمت آخر سریال، ما چیز متحیر کننده ای از ینفر و قدرت هاش نمیبینیم و حتی توی مبارزات قبلی خودش هم بیشتر بجای استفاده از جادو، از شمشیر استفاده میکنه که کاری میکنه عملا تا قسمت آخر ما چیزی از قدرت ینفر که اینقدر دربارش صحبت میشه نبینیم.

نقد و بررسی سریال The Witcher

اگرچه هردو بازیگران گرالت و ینفر، یعنی هنری کویل و آنیا چالوترا کارشون رو به خوبی به انجام میرسونن ولی سریال با روند تندی که در رابطه عاطفی این دو نفر پیش میگیره، مانع قابل لمس شدن این رابطه میشه و تمام بار رابطه ی گرالت و ینفر به دوش بازیگرانشون انداخته شده.



مبارزات سریال هم به زیبایی هرچه تمام تر به نمایش در اومدن و دلیل اصلی اون رو هم میشه استفاده نکردن هنری کویل از بدلکار برای مبارزاتش دونست. مبارزات سریال که گل سرسبدشون هم مبارزه پایانی قسمت اوله، توی بهترین حالتشون هستن و میتونن شما رو کاملا هیجان زده کنن. موسیقی عالی سریال هم به بهتر شدن این حس کمک زیادی میکنه.

حرف از موسیقی شد؛ سریال هم در موسیقی متنش و هم آهنگ هایی که توی سریال خونده میشن عالی عمل کرده. اهنگ هایی که شخصیت یسکیر (با بازی عالی جوئی بتی) میخونه، به راحتی شما رو در خودش غرق میکنه و موسیقی های سریال هم شدیدا جذاب و شنیدنی هستن.

نقد و بررسی سریال The Witcher

 

فصل اول سریال The Witcher با تمام ضعف هایی که داره، یک تجربه جذاب و دیدنیه که میتونه کاملا شما رو در طول هشت قسمت خودش سرگرم کنه. اگرچه ضعف های سریال اصلا قابل چشم پوشی نیستن و نتفلیکس و سازندگان سریال جدا باید فکری به حال اون ها کنن؛ اما ویچر با نکات مثبتش نشون میده که باید برای فصل های بعدی اون هیجان زده باشیم.


ممنون از اینکه با نقد و بررسی سریال The Witcher همراه ما بودید. حتما نظرات و پیشنهادهای خودتون رو از طریق بخش کامنت ها با ما درمیون بزارید.