با بررسی قسمت اول فصل چهارم Rick and Morty همراه ما باشید. تقریبا دو سال پیش بود که فصل سوم ریک و مورتی بعد از ده قسمت دیوانه وار مثل فرار ریک از زندان و نابودی کل سیتادل ریک ها، نبرد ریک و رئیس جمهور، تبدیل شدن ریک به خیارشور و مهم تر از همه دیدار دوبارمون با یه مورتی متفاوت ( که طرفدارا بهش لقب مورتی شیطانی رو دادن) به اتمام رسید. فصل سوم هم مثل دو فصل قبل تر از خودش تونست باز هم ما رو شگفت زده کنه و نشون بده که خلاقیت توی ماجراجویی های ریک و مورتی حد نهایتی نداره. حالا بعد از سه فصل فوق العاده که انتظارات رو شدیدا از سازندگان سریال یعنی جاستین رویلند و دان هارمون بالا برده، فصل چهارم کار خودش رو شروع کرده و توی همون قسمت اول همه نگرانی ها رو برطرف کرد.



سازندگان برای این قسمت اسم جالبی رو انتخاب کردن. Edge of ToMorty: Rick Die Rickpeat که اشاره داره به فیلم Edge of Tomorrow با بازی تام کروز و امیلی بلانت. داستان این فیلم درباره فردی به اسم بیل بود که هربار بعد از مرگش موقع نبرد با بیگانگان فضایی، دوباره زمان به عقب برمیگشت و بیل هم  همراه با خاطرات قبل از مرگش زنده میشد و تلاش میکرد که با استفاده از خاطراتی که براش از زمان قبل از مرگش مونده، بتونه زنده بمونه. داستان این قسمت هم همونطور که میشه انتظار داشت، شباهت هایی به داستان این فیلم داره.

تذکر: ادامه بررسی قسمت اول فصل چهارم Rick and Morty داستان این قسمت رو اسپویل میکنه.

بررسی قسمت اول فصل چهارم Rick and Morty

اول این قسمت از جایی شروع میشه که ما رو با قوانین جدیدی توی خانواده ریک آشنا میکنه. دیگه ریک مجبوره قسمتی از وقتش رو با خانوادش بگذرونه(که ریک هم با گذاشتن یک تراشه توی سرش، خودش رو راحت میکنه)، هر وقت که بخواد هر کاری که بخواد رو انجام نمیده (البته شک دارم) و حتی برای بردن مورتی به ماموریت هاشون هم باید رضایت خود مورتی رو بگیره و این اصلا برای ریک رضایت بخش نیست. ریک دائما در حال غر زدن به خاطر این قوانین جدیده که البته غر زدنش هم فایده ای نداره.



خلاصه ریک و مورتی به مکانی میرن تا چیزهایی به اسم کریستال مرگ رو جمع آوری کنن. توی نگاه اول ممکنه فکر کنید این کریستال ها چیزهای مرگ آوری هستن که میتونن با یک تماس شما رو بکشن. ولی کریستال مرگ ترسناک تر از این حرف هاست. از قرار معلوم کریستال مرگ اگه توی دست فردی قرار بگیره میتونه نحوه مردن شخص رو بهش نشون بده. ریک هم نه برای این که از آینده خودش با خبر بشه، بلکه فقط برای فروششه که به دنبال جمع کردنشونه. ریک همون اوایل میگه «افرادی که سعی میکنن زندگیشون رو وقف دوری از مرگ کنن، همین حالا هم مردن» و در ادامه و زمانی که مورتی سعی میکنه به نحوه مردنی که دوست داره برسه، ما این حرف ریک رو دقیقا با چشمای خودمون میبینیم.

بعد از جمع کردن کریستال های مرگ و کشتن یه عده که به ریک و مورتی حمله کرده بودن، ریک و مورتی سوار سفینشون میشن تا به خونه برگردن. این وسط مورتی هم یکی از کریستال های مرگ رو توی جیبش گذاشته و سعی داره تا به مرگی که دوست داره برسه. مردن در حالی که دختری که مورتی از فصل اول تا حالا بهش علاقه داشته یعنی جسیکا، بهش ابراز علاقه میکنه.

توی این قسمت ما میبینیم که شاید از لحاظ ظاهری مورتی تغییری نکرده اما از لحاظ ذهنی علاقه مورتی به جسیکا پیشرفت زیادی کرده و از یه علاقه ی یک طرفه که به نظر میومد فقط از طرف مورتی باشه اون هم نه از نوع کاملا جدی، تبدیل به یک علاقه تقریبا دوطرفه شده و میتونیم توی قسمت های آینده انتظار جدی تر شدنش رو هم داشته باشیم. به قول معروف هیچ چیزی توی Rick and Morty بی حکمت نیست.

بررسی قسمت اول فصل چهارم Rick and Morty



مورتی برای رسیدن به مرگ در کنار جسیکا تصمیم به روندن سفینه میگیره. در حین رانندگی مورتی، ریک از اینکه مورتی یک کریستال مرگ توی جیبش داره باخبر میشه و باعث شروع یک دعوا توی سفینه میشه. دعوا منجر به تصادفی میشه که ریک رو از شیشه به بیرون پرت میکنه و باعث مردن ریک میشه! البته که باهوش ترین دانشمند جهان برای این وضعیت هم پیشبینی هایی کرده. برای همچین وضعیتی ریک یک تراشه توی سر مورتی جا گذاشته تا یک هولوگرام از ریک به مورتی کمک کنه که کارهای لازم برای زنده کردن ریک رو به انجام برسونه. از اینجاست که داستان علاقه مورتی به جسیکا جدی تر میشه و مورتی برای رسیدن به مرگ مورد انتظارش، از زنده کردن ریک صرف نظر میکنه.

اما به رسم تمام قسمت های Rick and Morty، توی این قسمت هم دو داستان رو دنبال میکنیم.داستان دوم از جایی شروع میشه که ریک بعد از هر بار مردن، به صورت یک کلون در یک دنیای دیگه ظاهر میشه و معمولا توی دنیاییه که دست نازی هاست که به خاطر همین ریک چندین و چندبار دیگه هم میمیره. این تیکه ها بیشتر جنبه فان داستان هستن ولی یک تیکه مهم هم دارن.


بهترین سریال ها از نظر کاربران IMDB که باید ببینید! (قسمت اول)


جایی که ریک بعد از مردن برای چندمین بار، توی دنیایی ظاهر میشه که همه به شکل ترکیبی از انسان ها و حشرات هستن. توی این دنیا ریک رابطه گرم و صمیمانه ای با خانوادش داره. موقع نشون دادن رابطه ریک زنبوری و خانوادش، آهنگ ملایمی هم پخش میشه. طبق کلیشه هایی که توی ذهن ما مونده، حالا ریک با دیدن یک ورژن خوش اخلاق تر از خودش و پخش شدن یه آهنگ آروم در پس زمینه، باید به رفتار غلط خودش پی ببره. اما برعکس چیزی که فکر میکنیم ریک میگه که «فکر کنم زندگیم اونقدری هم که فکر میکردم بد نباشه».

بررسی قسمت اول فصل چهارم Rick and Morty

در ادامه مورتی برای رسیدن به مرگ در کنار جسیکا هر کاری میکنه و حتی از حرف زدن با خود جسیکا هم صرف نظر میکنه. در آخر مورتی به همون چیزی میرسه که ریک بهش اشاره کرده بود. مورتی در حالی زندگیش رو وقف دوری از مرگ کرده بود که دیگه توی این دنیا زندگی نمیکرد. زندگیش رو وقف مرگی کرده بود که اصلا نمیدونست که اونجوری که فکر میکنه نیست.



غافلگیری اصلی این قسمت زمانیه که بعد از تیتراژ پایانی، طی گفت و گوی جسیکا و دوستاش، مورتی میشنوه که شغلی که جسیکا دوست داره بعد از تحصیل سراغش بره اینه که توی یک آسایشگاه باشه و با گفتن جمله دوست دارم به افرادی که چیز زیادی تا پایان زندگیشون نمونده، بهشون آرامش بده. واکنش مورتی بعد از شنیدن این حرف جسیکا دیدنیه و اگه اون رو ندیدید باید بگم یکی از جذاب ترین تیکه های این قسمت رو از دست دادید.

قسمت اول فصل چهارم Rick and Morty نوید یک فصل جذاب دیدنی رو میده که دیدنش برای افرادی که علاقه دارن بین سریال هایی که از کلیشه ها پر شدن، کمی خلاقیت هم ببینن واجبه. همه چیز توی اوج خودش به سر میبره. از صداپیشگان که از همیشه به نقش های خودشون نزدیک تر شدن تا طراحی انیمیشن ها که بعضی جاها ممکنه با انیمه هم اون رو اشتباه بگیرید.

در ادامه بخوانید » بررسی قسمت دوم و سوم فصل چهارم Rick and Morty 

ممنون از اینکه با بررسی قسمت اول فصل چهارم Rick and Morty همراه ما بودید. حتما نظرات و پیشنهاداتتون رو از طریق بخش کامنت ها با ما در مبون بزارید.