بررسی قسمت 20 فصل آخر انیمه Attack on titan : “خاطرات آینده” 

بررسی قسمت 79 انیمه اتک آن تایتان

سلام به همه شما طرفداران عزیز انیمه اتک آن تایتان! با بررسی قسمت 20 فصل آخر انیمه Attack on titan در خدمت شما هستیم. قسمت 79 انیمه AOT میتونه تا الان به عنوان بهترین اپیزود از پارت دوم این فصل لقب بگیره. موسیقی شگفت انگیز، کارگردانی فوق العاده، جلوه های بصری چشم نواز و همینطور پرداخت عمیق به یگرها و پیشروی حیرت انگیز داستان، همگی دست به دست هم دادن تا با اپیزودی تقریبا بی نقص روبرو بشیم. با بررسی فصل چهارم انیمه اتک آن تایتان همراه مجله وارونه همراه باشید.

بررسی قسمت بیستم فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

قسمت 79 انیمه شینگکی نو کیوجین، شروع زیبایی داره. در دقایق قبل از اپنینگ و همینطور چند دقیقه بعد از اون، نورپردازی باعث شده تصویر حالت مه آلودی داشته باشه. این حالت، اونقدری شدید نیست که سریعا متوجهش بشیم، یا اینکه حواسمون رو از داستان پرت کنه؛ بلکه باعث تاثیری غیر مستقیم روی احساسات ما به عنوان مخاطبان میذاره. به لطف این حالت، ما موفق شدیم احساس ارن و زیک، به ویژه زیک، هنگام مرور خاطرات گریشا، به خوبی درک کنیم.

قسمت 20 فصل چهارم انیمه Attack on titan از نظر بصری خلاقانه و جذاب است

قسمت بیست فصل پایانی انیمه اتک آن تایتان، یکی از چشم نوازترین قسمت های این فصل محسوب میشه. در این قسمت، مثل گذشته ها، رنگ های متنوعی مورد استفاده قرار گرفتن و همین نکته، باعث جلوگیری از خستگی مخاطب، و همچنین جلب توجه اون نسبت به نقاط خاصی از تصویر شده.

علاوه بر این، نوع تدوین و حرکات دوربین به صفحات سیاه و سفید و بی روح مانگا زندگی و روح بخشیدن و خلاقیت هایی که عوامل ساخت در این زمینه از خودشون نشون دادن، باعث شده اقتباس اونها، نو، شخصی سازی شده و منحصر به فرد باشه. به عنوان مثال، زمانی که گریشا از پایگاه خانواده سلطنتی بیرون اومد رو در نظر بگیرید. حرکت دوربین حس گیجی مخاطب رو تقویت میکنه و همینطور نمایش فریاد زدن گریشا به صورت تصاویر متقاطع، به خوبی بیننده رو تحت تاثیر قرار میده.

• انیمه هایی که به اشتباه فکر می کردید برای جیبلی هستند!

موسیقی متن و صداگذاری

صداگذاری در قسمت 79 انیمه اتک آن تایتان به شدت طبیعی و دقیق انجام شده؛ از صدای قیژ قیژ در گرفته تا صدای سوختن هیزم ها در آتش، همگی با دقت در این اپیزود جایگذاری شدن. صداگذاری، نقشی حیاتی در انتقال احساسات رو در این قسمت ایفا کرد و این موضوع، تاحدودی به خاطر شخصیت محور بودن این قسمته. دیگه خبری از جنگ های بزرگ و فریادهای تایتان ها و صدای انفجار نیست و در عوض، سکوت غمگین، ترسناک و خفه کننده ای بر تک تک لحظات قسمت بیستم فصل آخر سایه انداخته. این سکوت، باعث شده هر لحظه انتظار رخ دادن فاجعه ای ترسناک رو بکشیم و به همین دلیل، بیشترین حساسیت ممکن رو روی جزئیات تصویر و صدا داشته باشیم. به همین دلیل، حتی صدای جیک جیک یه پرنده هم میتونه روی ما اثرگذار باشه. خب، سازندگان کاملا از این قضیه باخبر بودن. و به همین دلیل، مطمئن شدن که ما همه صداها رو به طبیعی ترین شکل ممکن بشنویم. برای همین، حتی صدای قدم برداشتن ارن روی کف سخت و صاف ریس ها، قابلیت وحشت زده کردن ما رو داره.

همچنین، به خاطر همین سکوت و شخصیت محور بودن این قسمت، موسیقی متن دیگه حالت حماسی نداره؛ بلکه بیشتر سوزناک و ناراحت کننده‌ست. انگار که موسیقی قصد داره بهمون بگه: شاید این آدم ها به اندازه ای که قبلا به نظر می رسیدن، شجاع و مصمم نیستن (در واقع همه شخصیت های حاضر در این اپیزود به جز ارن). موسیقی متن قسمت 20 فصل چهارم، بسیار به پردازش شخصیت ها، و انسانی تر کردن اونها، کمک کرده.

• موسیقی متن انیمه هیوکا را گوش کنید!

یک گام بزرگ رو به جلو در شخصیت پردازی یگرها

انیمه اتک آن تایتان، در قسمت 20 فصل آخر، در پردازش به یگرها پیشرفت بزرگی کرده و بخش آسیب پذیر و مردد اونها رو به ما نشون داده. این قسمت، به شکل دلهره آوری، این سوال رو مطرح کرد که: ممکنه هدف یگرها از کارهایی که میکنن، چیزی نباشه که در ابتدا تصور می کردیم؟

به دنبال معنا

در این قسمت، ارن حرف جالبی خطاب به زیک زد: «تنها چیزی که الان می بینم، مردیه که راه دیگه ای برای تعریف کردن خودش به جز نابودی آرزوی پدرش، یعنی احیای الدیا، نمی بینه». قسمت 79 اتک، با نمایش بی پرده روی آسیب دیده یگرها، سوالی مهم رو درباره زیک و گریشا (بیشتر زیک) به وجود میاره: آیا واقعا چیزی که اونا میخوان مصلحت الدیاست؟ یا صرفا از اسم الدیا برای پوشوندن هدف واقعی‌شون از خودشون و بقیه استفاده کردن؛ چون هدف قلبی‌شون دارای اون معنای بزرگی که دنبالش بودن نبود؟

به خاطر الدیا…

برادری که میخواد انتقام کشته شدن خواهرش رو بگیره و پسری که نمیتونه پدرش رو فراموش کنه، پدری که همه فکر و ذکرش رو مشغول کرده و ازش انتظار محبت داشته، اما چنین چیزی رو دریافت نکرده؛ در نتیجه میخواد انتقامش رو با نابودی رویای پدرش بگیره؟

انسان ها دنبال کشف کردن یه معنا برای همه چیز هستن. مردم سعی میکنن از همون ابتدای زندگی یه هدف برای خودشون تعیین کنن، چون فکر می کنن زندگی بدون هدف بی معناست. کسی نیست که واقعا بدون هیچ دلیل خاصی دست به کاری بزنه. خیلی از افراد به خاطر حس “نبودن معنا” در زندگیشون افسرده میشن. تقریبا همه مردم تصور میکنن قراره در آینده، یه کاری انجام بدن که به تک تک لحظات نفس کشیدنشون معنا میده. فیلسوف ها درباره فلسفه خلقت همه چیز فکر می کنن. نویسنده ها سعی می کنن در نوشته یا داستانشون پیام و معنایی رو انتقال بدن. همینطور هنرمندان پشت آثارشون پیغامی رو مخفی می کنن.

و درست به همین دلیله که زیک برای معنا دادن به زندگی‌ش، مدام درباره نقشه اتانازی صحبت میکنه، اینکه از سر دلسوزی برنامه ریزی شده و اینکه چقدر میتونه زندگی همه رو نجات بده. زیک در همه مدت داشت انگیزه واقعی‌ش از نقشه اتانازی رو مخفی می کرد: اون به خاطر شورش و سرکشی و والدینش مجبور به تحمل زندگی مشقت بارش شده بود و در حالی که فقط می خواست مثل هر بچه عادی دیگه ای یه خانواده گرم و صمیمی داشته باشه، هر روز فشاری سنگین رو از طرف پدر و مادرش احساس می کرد؛ انگار که برای اونها صرفا یه وسیله‌ست. حتی بعد از اینکه باعث دستگیر شدن والدینش میشه، همچنان حس میکنه نتونسته راهی برای ابراز تنفرش نسبت به گریشا پیدا کنه و به همین خاطر، درست برخلاف آرمان های گریشا رفتار و سعی میکنه رویای اون رو نابود کنه.

• باهوش ترین شخصیت های انیمه؛ نوابغی که حیرت زده تان می کنند!

شاید بشه گفت قبول کردن این موضوع برای خود زیک هم تا الان سخت بوده. اون نمیتونسته باور کنه که هنوز به فکر پدرشه و در نتیجه، برای معنی بخشیدن به اعمالش، اونم نه فقط یه معنی ساده، بلکه یه معنی بزرگ، از اسم الدیا استفاده میکنه. این باور “اگه هیچ وقت به دنیا نمیومدم، همه چی بهتر بود” مستقیم از کودکی خود زیک ریشه گرفته و به همین دلیل، زیک تصور میکنه با پوشوندن جامه عمل به آرزوی خودش، در حق نسل بعدی الدیا لطف کنه. اما درست زمانی که زیک خاطرات گریشا رو زیر و رو کرد و با کسی که ارن واقعا هست، نه کسی که تصور می کرد ممکنه باشه، روبرو شد، فهمید که دیگه نمیتونه خودش رو گول بزنه.

«زندگی اونایی که مردن بی معنی میشه!»

حتی ارن هم به این قضیه معنا، خیلی مستقیم اشاره می کنه: زمانی که ما به خاطره گریشا از روز ریختن دیوار شیگانشینا می‌ریم، ارن 10 ساله رو می بینیم که سر میز غذا، سعی در قانع کردن بقیه برای پیوستنش به گروه شناسایی داره. ارن عقیده داره که اگه کسی نباشه تا راه گروه شناسایی رو ادامه بده، مرگ سربازانی که جونشون رو به خاطر بشریت فدا کردن بی معنی میشه.

در ادامه بخوانید: چرا باید سریال Arcane را تماشا کنیم؟ نمایش دو روی علم!

جالب اینجاست که ما در انتهای فصل سوم فهمیدیم چه کسی این راه رو ادامه میداد و چه کسی اینکار رو نمی کرد، به هر حال مرگ سربازان گروه شناسایی تاحدودی بی معنا بوده و دقیقا همین نکته باعث تغییراتی در رفتار ارن و همینطور شعله ور شدن خشم اون شذه؛ چرا که دنبال معنایی بزرگ در همه اتفاقات می گشت اما واقعیت بسیار تلخ تر از این حرف ها بود. (جا داره اینجا به یه دیالوگ از سریال بوجک هورسمن اشاره کنم: «تو سعی کردی به مردن اون معنا ببخشی، ولی در مردن معنایی وجود نداره. برای همین انقدر ترسناکه. اینکه به خاطر “هیچی” بمیری خجالت آور نیست؛ بیشتر مردم همین شکلی می میرن».)

• بهترین سریال های انیمیشنی؛ از جک سامورایی تا بوجک هورسمن

قسمت 20 فصل پایانی همان قسمتی است که معنای اندینگ را برایمان روشن می کند

تا الان درباره اندینگ پارت دوم صحبت نکرده بودم، چون دنبال زمان مناسب می گشتم و حالا، بلاخره اون زمان مناسب فرا رسیده. قسمت 20 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان، همون قسمتیه که معنای اندینگ رو برامون روشن میکنه. در بخشی از آهنگ، می شنویم که: “از شرایط سخت به دنیا اومدنت گله نکن، چون همه ما آزاد هستیم.” این جمله، مشابه برخی از حرف هایی هست که در این قسمت ارن به زیک زده بود. از دید ارن، همه انسان ها آزادن که معنی زندگی خودشون رو بسازن و شرایط سختی که اونها تحمل می کنن، باعث نمیشه تا بخوان کلا بیخیال زندگی بشن و آرزو کنن که کاش هرگز به دنیا نمیومدن، چرا که حتما پشت همه این تولدها و زندگی ها، معنایی هست.

در ادامه، جمله “نمیخوام صرفا زندگی کنم” باز هم به جستجوی شخصیت ها برای معنا اشاره داره. هدف ارن از تصمیم برای نابود کردن کل تایتان ها، این نبود که زندگی عادی رو داشته باشه و همه چیز رو به خوبی و خوشی تموم کنه. هدف ارن از حمله به لیبیریو، این نبود که فقط خیالش راحت بشه و برگرده و با آرامش کنار شومینه بنشینه و کتاب بخونه! دشمنان ارن، همیشه در حال بزرگتر شدن بودن، از قلدرهای کم سن و سال محله شروع شدن و حالا دیگه ارن تقریبا کل دنیا رو دشمن خودش می بینه. چرا؟ چون نمی خواد “صرفا زندگی کنه”. بلکه می خواد با جنگیدن برای یک هدف والا، به زندگی‌ش معنی ببخشه. به همین دلیله که هیچ وقت آروم و قرار نداره.

• چرا ما انقدر تحت تاثیر شوگو ماکیشیما در سایکو – پاس قرار می گیریم؟

یک باور شخصی یا نشخوار عقاید دیگری؟

یکی از ترسناک ترین پرسش های داستان اتک آن تایتان، این بود که: «ما تا چه حد تحت تاثیر گذشته و گذشتگان قرار گرفتیم؟» آیا این متاثر شدن ما، میتونه زندگی خودمون و چندین نفر رو نابود کنه؟ اگه ما تحت تاثیر گذشتگانمون قرار بگیریم، پس در زمان حال هم تصمیمات کورکورانه ای خواهیم گرفت؟ از همون قسمت اول، زمانی که مردم از زندگی آرومشون در پشت دیوارها ابراز رضایت می کردن، این سوال پیش اومده بود. در ادامه، جنگجویان مارلی مثل راینر و گابی رو داشتیم که به یه داستان قدیمی چسبیده بودن و حاضر به رها کردنش هم نبودن (البته بعد از مرگ مارسل و زندگی در پارادایس راینر تغییر کرد). اما این پرسش ها، هیچ وقت به اندازه زمانی که خاندان ریس رو دیده بودیم، واضح بیان نشده بودن.

شاه فریتز، به خاطر حرص و طمعش، جنگ های زیادی رو به وجود آورد و از قدرت تایتان ها سوء استفاده کرد. اون باعث مرگ دردناک چندین نفر شد و حالا، به جای اینکه خودش رو وادار به قبول کردن جرمش و تاوان پس دادن بکنه، آیندگان رو مجبور به تحمل عواقب اشتباه خودش کرده؛ اون هم با سوگند تکذیب جنگ. این عقاید خودش رو به شکلی بی رحمانه و اجباری، با تعصب بی حد و اندازه، به نوادگانش تحمیل کرده. و به همین دلیله که فریدا در این قسمت، انقدر مردد به نظر می رسید. چون از طرفی، اون قلبی مهربان و همدل داره و نمیتونه مرگ هموطنانش رو نادیده بگیره و از طرف دیگه، تعهدی که نسبت به سوگند شاه فریتز داره، دست و پاش رو می بنده. اینجاست که این سوال پیش میاد: آیا سکوتی که وارثان سابق تایتان بنیان گذار پیشه کردن و اعمالی که انجام دادن، کاملا در راستای خواست قلبی خودشون بوده؟ یا آیا مجبور به زندگی با باوری تحمیل شده بودن؟ تعهد بی چون و چرا به این باور تحمیل شده، در نهایت به چه چیزی ختم شد؟ مرگ هزاران نفر در حالی که نمی دونن تاوان چه چیزی رو پس میدن؟ بدتر شدن همه چیز؟ ادامه پیدا کردن چرخه جنگ؟

• بهترین ضد قهرمان های انیمه ای که میخکوبتان می کنند

ما لایق مجازات هستیم!

در بررسی قسمت های قبلی، به این نکته اشاره کردم که به خاطر تمایل ذاتی انسان ها به خوب بودن، بسیاری از افراد نمی تونن اشتباهاتشون رو بپذیرن و سعی در جبران اونها داشته باشن و برای تسکین حس عذاب وجدانشون، به خودشون تلقین می کنن که همه انسان ها بد ذاتن و همگی لایق مجازات. به این شکل، با این دروغ خود ساخته، خودشون رو گول می زنن، اما دنیا رو نه. این افراد، از پذیرش اینکه به عنوان یک انسان دارای حق انتخاب، کار بدی انجام دادن، اجتناب می کنن و ترجیح میدن به جای اینکه قبول کنن خودشون با اراده خودشون یه کاری کردن، همه تقصیرها رو گردن ذات پلید انسان ها بندازن.

این نکته، کاملا درباره شاه فریتز صدق میکنه. شاه فریتز حاضر نبود قبول کنه اول و آخر، این فقط خود خود خود خودش بود که آتش جنگ رو روشن کرد و باعث ویرانی همه جا شد. پس، اعلام کرد که کل مردم الدیا در ریخته شدن خون ها سهیم و همه اونها، نسل اندر نسل، لایق بدترین مجازات ها هستن و حتی پس دادن تاوان هم نمیتونه کار وحشتناک اونها رو جبران کنه. آقا! اصلا کدوم کار وحشتناک؟!

شاه فریتز، تصمیم گرفت نسل به نسل، حس عذاب وجدانش رو، اونم تازه بعد از اینکه منافع دلخواهش از جنگ رو بدست آورد، با نوادگانش سهیم بشه. یا به عبارت دیگه، اونا رو مجبور به تحمل تاوانی کنه که خودش باید پس می داد. به همین دلیل، وارثان تایتان بنیان گذاری که جزء خاندان سلطنتی هستن، مغزشون با وحشتناک ترین خاطرات ممکن پر شده؛ به طوری که کاملا فلج شدن و نمیتونن بایستن و بجنگن. پس چی کار می کنن؟ با گفتن جمله “ما لایق مجازات هستیم” خودشون رو توجیه می کنن. درست مثل فریدا.

بهترین اپیزودهای اتک، لزوما اکشن ترین ها نیستند؛ بلکه آنهایی هستند که به مخاطب اجازه ورود به لایه عمیق تری از شخصیت ها را می دهند

قسمت بیستم انیمه اتک آن تایتان، با پیام هایی تکان دهنده، نمایش جنبه تازه ای از شخصیت ها و همینطور واضح تر کردن جبهه ارن، یکی از بهترین اپیزودهای کل این سریال محسوب میشه. این قسمت، بعد از مقدمه چینی های فراوان قسمت های قبلی، از چندتا از بزرگترین رازها پرده برداری کرد و طرفداران رو با پایانی غافلگیر کننده، هاج و واج در انتظار بقیه داستان گذاشت. به نظر می رسه افشا شدن این رازها، مثل قدرت تایتان مهاجم در دیدن خاطرات وارثان بعدی یا احساس واقعی گریشا، تاثیری بسیار قابل توجه بر روی ادامه داستان بذارن و همینطور باعث سنگین تر شدن بار احساسی بشن. باید صبر کنیم و ببینیم.

نظر شما درباره قسمت 79 انیمه Attack on titan چیه؟ به نظرتون در ادامه چه اتفاقی میفته؟ فراموش نکنید که حتما نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید!

در ادامه بخوانید » بررسی قسمت 21 فصل چهارم انیمه اتک آن تایتان