بررسی قسمت 80 انیمه Attack on titan
با بررسی قسمت 21 فصل چهارم انیمه اتک آن تایتان در خدمت شما دوستان عزیز هستم! پنجمین قسمت از پارت دوم فصل پایانی این انیمه، تا اینجای کار ترسناک ترین و هیجان انگیزترین اپیزود این نیم فصل محسوب میشه. بعد از این چند قسمت که مدام در حال لحظه شماری برای وقوع یه حادثه بزرگ بودیم، در قسمت پنجم بلاخره این حادثه اتفاق افتاد و از اینجا به بعد، در تقریبا تمامی قسمت های آینده، به سرعت به داخل طوفانی بزرگ و هراس انگیز کشیده می‌شیم، به طوری که حتی فرصت نفس کشیدن هم نداریم!با بررسی فصل چهارم انیمه اتک آن تایتان همراه مجله وارونه باشید.
بررسی قسمت پنجم پارت دوم فصل آخر انیمه Attack on titan
قسمت پنجم پارت دوم انیمه اتک آن تایتان، یکی از تیره و تارترین اپیزودهای این انیمه‌ست. در ابتدای این قسمت، موسیقی باشکوهی رو می شنویم که با وجود گوش نواز بودن، بسیار دلهره آوره و این احساس دلهره و دلشوره در موسیقی، تا آخر این قسمت ادامه پیدا می کنه و لحظه لحظه اوج می گیره.
در این قسمت، ما مدام در حال شمارش معکوس هستیم. فرقی نمی کنه، چه مانگا رو از قبل خونده باشید و چه اینکار رو نکرده باشید، همچنان موقع تماشای این قسمت هیجان وصف ناپذیری دارید و انتظار افتادن یه اتفاق بزرگ رو دارید که با وجود اطلاع از ماهیتش، همچنان انکارش می کنید و حس می کنید نمی دونید قراره چی پیش بیاد.
شاید اگه هاجیمه ایسایاما در رسیدن به بخش های عظیم داستانش عجله می کرد، ما این لحظات انتظار رو، که به طرز اعصاب خردکنی شیرین هستن، تجربه نمی کردیم و در نتیجه موقع اتفاق افتادن همون “چیز” هیجان لازم رو نداشتیم. در نتیجه، در تک تک لحظات هنگام تماشای این قسمت، حس می کنیم که می دونیم یه شهاب سنگ قراره محکم به زمین برخورد کنه و همه چیز رو نابود کنه، ولی نمی دونیم کی. پس فقط مدام با خودمون تکرار می کنیم که: “الان. الان. نه، نه، الان. واقعا دیگه الان!” اطلاع نداشتن از زمان رسیدن شهاب سنگ، باعث میشه بخوایم هر چه زودتر بیاد و ما رو از شر این بلاتکلیفی خلاص کنه؛ اما انگار که حالا حالاها قرار نیست از راه برسه! در قسمت پنجم پارت دوم، ما هر ثانیه احساس می کنیم که اون اتفاق قراره “الان” بیفته، ولی دقیقا همون موقع، اتک تصمیم می گیره آروم، متین، خونسرد و آهسته پیش بره (مثلا فلش بک هیستوریا و فریدا بعد از اپنینگ و در ادامه فلش بک یمیر). به همین شکل، نه تنها هیجان ما تا آخرین لحظه این قسمت حفظ میشه، بلکه به صورت انفجاری، در پایان اپیزود افزایش پیدا می کنه.
انیمه اتک آن تایتان به خوبی موفق می شود خیلی سریع، مخاطب را به یمیر نزدیک کند
یمیر، به عنوان یه شخصیت تازه وارد و مهم تر از همه، ریشه کل داستان، نیاز به یه معرفی در شانش داشت، که خوشبختانه در قسمت 5 پارت دوم این معرفی به خوبی انجام شد. این قسمت، موفق میشه با روایت داستان یمیر، با استفاده از خلاقیت های بصری در کنار کمترین و محوترین صداها ممکن، به سرعت مخاطب رو به این شخصیت نزدیک و همدلی اون رو جلب کنه.
گفتم خلاقیت های بصری؛ خب، راستش رو بخواید، تنوع نداشتن در رنگ ها، ماتی و نور کم موقع روایت داستان یمیر، بسیار توجهم رو به خودش جلب کرد. این تصمیم عوامل، نشون میده که اونا به خوبی داستان رو درک کردن. همچنین، چنین کاری، که انجام دادنش در مانگا تقریبا غیر ممکنه، باعث شده تماشاگر دنیا رو از زاویه دید یمیر ببینه و با سرعت هر چه تمام، همذات پنداری کنه. علاوه بر خلاقیت های بصری، دیالوگ های بسیار کم در این فلش بک و محو بودن صداها، حتی بلندترین اونها، باعث شده مخاطب با درک خودش، به برداشتی از احساسات و حال و هوای یمیر برسه، نه صرفا حرف هایی که کاراکترها می زنن. نه فقط این، کم بودن دیالوگ ها باعث شده کوتاه ترین جملات و کلمات هم تاثیر عمیقی روی مخاطب داشته باشن و در ذهنش باقی بمونن.
توهم دست و پای بسته
نکته جالب دیگه ای که در فلش بک یمیر وجود داشت، این بود که خیلی خیلی نامحسوس، باعث شد ما کم کم به این نتیجه برسیم که یمیر کوچکترین کنترلی در زندگی‌ش نداشته. هرگز چیزی به اسم حس آزادی رو تجربه نکرده و هیچ کدوم از اتفاقاتی که براش افتادن، دست خودش نبودن. انگار که در تمام مدت یکجا نشسته بوده و از دور، گذر سریع اما یکنواخت لحظات زندگی‌ش رو تماشا می کرده.
احساس بردگی و عدم کنترل روی وقایع، تاثیری عمیقی روی یمیر داشته و هرگز هم قلبش رو ترک نکرده. یمیر 13 سال بعد از غول شدن، می میره، بدون اینکه خودش خواسته باشه، قدرتش به نسل های بعدی انتقال پیدا می کنه و حتی بعد از مرگش، مجبوره به بچه های پادشاه خدمت کنه. اما، چرا “مجبوره”؟
بذارید با یه مثال توضیح بدم. بعد از اینکه بچه فیل ها تحت نظارت انسان ها به دنیا میان، برای مدتی با طناب بسته میشن. بچه فیل ها مدام می خوان حرکت کنن و از حالت سکون و بی حرکت بیرون بیان، ولی هر بار که می خوان به جلو حرکت کنن، چیزی اونا رو به طرز دردناکی از حرکت باز میداره. بعد از اینکه بچه فیل ها کمی بزرگتر میشن، طناب هایی که محدودشون می کردن، از دورشون باز میشن و اونا بلاخره آزاد میشن. اما همچنان حرکت نمی کنن، چون حس می کنن اگه بخوان قدمی بردارن، دوباره جلوی حرکتشون گرفته میشه.
این دقیقا همون توهمیه که در طول 2000 سال (تازه اگه کندی زمان در مسیر رو حساب نکنیم) یمیر رو عذاب می داده. یمیر هم مثل هر کس دیگه ای می خواد آزاد باشه و حرکت کنه، اما همچنان حس می کنه یه طناب به دورش بسته شده و حرکتش رو محدود می کنه. به عبارت دیگه، چون یمیر هرگز آزادی رو تجربه نکرده، نمی تونه زندگی قبلیش به عنوان یه برده رو فراموش کنه و آزاد باشه. چرا که می تونه همچنان طنابی که به دور گردنش بسته شده رو احساس کنه.
در این قسمت ما متوجه می شویم که ارن واقعا تغییر نکرده است
در نقطه مقابل یمیر، ارن قرار داره. کسی که از کودکی، آزاد بوده. آزاد بوده به عنوان یه بچه هر کاری که می خواد رو انجام بده و همزمان عشق خانواده‌ش نسبت به خودش رو داشته باشه. آزاد بوده با خیال راحت بعد از ظهرها چرت بزنه و میکاسا کارهاش رو انجام بده (از زیر کار در بره)، آزاد بوده هر چقدر که دلش می خواد بیرون از خونه با آرمین وقت بگذرونه و کتاب بخونه و در ادامه، آزاد بوده دنیایی که دلش می خواسته رو تصور کنه. آزاد بوده خودش برای خودش انتخاب کنه (حتی وقتی در قسمت اول مادرش با پیوستن به گروه شناسایی مخالفت کرد، گریشا طرف ارن رو گرفت)، آزاد بوده تا حدودی به خاطر نفوذ پدرش از زیر کشتن دو مجرم در بره، آزاد بوده هر تصمیمی بگیره و همچنان حمایت دوستانش رو داشته باشه (البته فقط در سه فصل اول).
و دقیقا، در قسمت پنجم پارت دومه که ما متوجه می‌شیم برخلاف چیزی که در ابتدا به نظر میاد، ارن واقعا تغییر نکرده. ارن هنوز یه آدم کله شقه که با سماجت، روی رسیدن به هدفش پافشاری می کنه (لحظه دردناک رهایی از زنجیرها رو به یاد بیارید). کسی که هنوز مثل کودکیش قلبی آزاد داره و هیچ احدی نمی تونه جلوی اون رو برای رسیدن به آرمان هاش بگیره. ارن همچنان دنبال واقعی کردن آرمان هاییه که در قلبش هستن و همچنان می خواد یه زندگی با معنا داشته باشه و با انجام کاری بزرگ، دنیا رو تغییر بده. شاید نسبت به قبل زیرک تر شده باشه یا کمتر از قبل صحبت کنه، اما هنوز همون آدمه.
ارن با فعال کردن غرش، هم یک گل به حریف می زند، هم یک گل به خودی
ارن باعث فرو ریختن دیوارها و فعال کردن غول های داخل اونها شد. اتفاقی که احتمالا همگی در اعماق قلبمون می دونستیم دیر یا زود قراره رخ بده. خب، بلاخره این اتفاق افتاد و ارن باز هم همون کاری رو کرد که می خواست. فعال کردن تمام قدرت غرش، ریسک عظیمیه که احتمالا فقط یه نفر مثل ارن می تونه از پسش بر بیاد. این فاجعه بی سابقه، قطعا عواقب بسیار سنگینی برای کل دنیا خواهد داشت و انتقام الدیا، نه فقط از مارلی، بلکه کل دنیا گرفته میشه (حتی از مردمی که ممکنه شرایط بدتری نسبت به الدیایی ها داشته باشن یا اصلا آسیبی به این مردم نزده باشن).
اما از طرف دیگه، خساراتی جبران ناپذیر پارادایس رو هم تهدید می کنه. اول از همه، اصولا فقط امواج لرزه ای حاصل از راه رفتن تایتان ها در جزیره، چندین روستا و شهر در پارادایس رو نابود میکنه. دوم اینکه الان هیچ دیوار محافظی نیست، پس اگه نیروهای شناسایی نتونن به موقع همه تایتان های بی عقل که تازه به وجود اومدن رو سلاخی کنن، چندین نفر قراره مثل فاجعه سال 845 کشته بشن. درسته که چنین اتفاقی بعید به نظر می رسه، ولی به هر حال برای گروه شناسایی چالش بزرگیه و مقابله با تایتان های بی عقل، وسط رامبلینگ و جنگ با مارلی و همه اینها، به شدت طاقت فرساست. از طرف دیگه، فرو ریختن دیوارها، باعث شده پارادایس در آسیب پذیرترین وضعیت ممکن قرار بگیره که چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت، ضعف بزرگی به حساب میاد. باید ببینیم که مردم پارادایس چطور از پس این شرایط بر میان.
و بهشتی که به جهنم تبدیل می شود…
خیلی خیلی کم به این موضوع اشاره شده، ولی نام گذاری جزیره یکی از ایده های بسیار هوشمندانه در داستان اتک آن تایتان بود. اسم پارادایس (بهشت) در تمام طول تاریخ کاملا در تضاد با اتفاقاتی که در این جزیره میفتن هستش. حکومتی فاسد که سرانش یا به فکر تفریح هستن و یا به فکر چنگ انداختن متعصبانه به افکاری پوسیده که در نهایت به ضرر مردم تموم میشن. کشته شدن وحشیانه و دردناک این همه انسان در حالی که در تمام مدت میشد جلوی چنین اتفاقی رو گرفت و در نهایت، تبدیل شدن تک تک شهرها به جبهه جنگ.
اشاره به تبدیل شدن بهشت به جهنم در پیش نمایش قسمت بعدی، مقدمه چینی مختصر و مفیدی رو فراهم کرد و تصوراتی از اتفاقات احتمالی بعدی در ذهن ما به وجود آورد. چندین چالش هستن که آرمین و میکاسا در قسمت بعدی باهاشون به صورت ناگهانی و همزمان روبرو میشن: تایتان ها، مارلی، ارن، نیروهای تازه کاری که واقعا نمی دونن چی کار باید کنن و البته، یه تایتان شیفتر جدید که از قضا یه بچه 14 ساله‌ست. علاوه بر اینها، قطعا قراره شاهد یه خون و خونریزی عظیم و همچنین ویرانی های سنگین باشیم (کم کم داریم می فهمیم که ارن در فصل سوم دقیقا چه چیزی رو دید!).
نمایش پر جزئیات تر خشونت
قسمت 80 انیمه اتک آن تایتان، یکی از پر دل و جرات ترین قسمت های این انیمه محسوب میشه؛ چرا که در نمایش خشونت اصلا کوتاه نمیاد. البته، این انیمه در مجموع اثر خشنی محسوب میشه، اما تعدادی از قسمت های اون، به سیم آخر میزنن. و قسمت 80 هم یکی از این قسمت هاست. این خشونت، باعث میشه ما به عمق ماجرا پی ببریم؛ چون شنیدن درباره اتفاقاتی مثل کشتار جمعی، نمی تونه تاثیر دیدن اونا به چشم رو داشته باشه.
وقت جدایی فرا رسیده…
قسمت 21 فصل 4 انیمه اتک آن تایتان، بسیار جدی تر از قبلا، می پرسه: میکاسا و آرمین قراره در کدوم طرف بایستن؟ آیا از ارن جدا میشن؟ در حالی که در پارت اول به نظر می رسید این مثلث دوست داشتنی، دیگه برای همیشه از هم پاشیده، ولی در ابتدای پارت دوم، نوری ضعیف و ناچیز اما ارزشمند در وسط تاریکی دیده می شد و کم کم ما، آرمین و میکاسا، به برگشتن اوضاع به حالت قبلی امیدوار شدیم. هرچند این امیدواری، مدت زیادی طول نکشید؛ چرا که به نظر می رسه در این قسمت ارن همه پل ها برای بازگشت رو نابود کرده باشه.
در ادامه بخوانید: رومی پارک؛ نگاهی به 10 نقش برتر صداپیشه هانجی زوئه
در حالی که آرمین همچنان به درماندگی و امید، سعی می کنه بگه ارن هنوز طرف اونهاست و خودش و میکاسا رو قانع کنه، اما با گذشت هر ثانیه، شرایط ناجورتر میشه. و در نهایت، به نظر میرسه دیگه وقت جدایی و خداحافظی از راه رسیده و گروه شناسایی باید راهش رو از ارن جدا کنه؛ چون مثل اینکه از اینجا به بعد، تنها چیزی که برای کل دنیا اهمیت داره، گرفتن جلوی ارنه.
تاثیر بزرگ اندینگ بر روی بیننده بعد از پایان قسمت 80
بعد از اتفاقات هیجان انگیز و غیرمنتظره قسمت 21 فصل آخر انیمه Attack on titan، تماشاگر با یه اندینگ ملایم روبرو میشه؛ که از قضا همین اندینگ دقیقا همون چیزیه که می تونه بیشترین تاثیر رو بعد از چنین اپیزودی روش داشته باشه. در حالی که انتظارات برای قسمت بعدی به شدت بالاست و همه در حال لحظه شماری هستن، این اندینگ همزمان که میتونه حس کنجکاوی و هیجانمون رو شعله ور کنه، همزمان یه سوالی رو به وجود میاره: “خب، بعد از این مشخصه”. مشخصه که در ادامه چه اتفاقی میفته، اما این حقیقت رو انکار می کنیم، چون نمی خوایم حدس های وحشتناکمون به واقعیت تبدیل بشن. و به همین دلیل، اندینگ علاوه بر اینکه یه پایان بندی شایسته برای این قسمت و یه مقدمه چینی زیبا برای قسمت بعدی محسوب میشه، بعد از فوران احساساتمون در طول اپیزود 80، ما رو به شکل افسرده کننده ای وادار به تفکر درباره داستان و مضمون میکنه.
واقعیت هرگز در انیمه اتک آن تایتان مشخص نمی شود و همینش جالب است!
یکی از جالب ترین و جذاب ترین ویژگی های سری اتک آن تایتان، اینه که هرگز واقعیت به صورت قطعی مشخص نمیشه. ما فقط برداشت های مختلف اشخاص مختلف از واقعیت رو می بینیم و در نهایت قضاوت به خودمون سپرده شده.
در قسمت 21 فصل چهارم انیمه اتک آن تایتان، ما گذشته یمیر رو دیدیم و با این شخصیت آشنایی پیدا کردیم، همچنین حقایقی رو هم درباره شاه فریتز متوجه شدیم؛ حقایقی که نشون میدن صحت حرف های ویلی تایبور می تونه تا حد زیر سوال بره. در واقع، حتی با دیدن گذشته یمیر، ما همچنان نمی تونیم درباره منشا تایتان ها و داستان واقعی جنگ الدیا و مارلی نظر بدیم و احتمالا این اتفاق در آینده نیز هرگز نمیفته.
چراهای زیادی درباره یمیر وجود دارند
با وجود اینکه این قسمت سرشار از اطلاعات مهم و کلیدی بود، اما همچنان سوالات و “چرا”های زیادی رو در ذهن ما به وجود آورد؛ به ویژه درباره یمیر. چرا یمیر حاضر شد به خاطر شاه فریتز فداکاری کنه؟ چرا قدرت یمیر بعد از 13 سال دیگه قادر به نجات دادنش نبود؟ همچنین، اگه منشا قدرت تایتان ها یمیر نیست، پس دقیقا چه چیزیه؟ آیا قراره بیشتر با این موجود آشنایی پیدا کنیم؟ یمیر در ازای چه چیزی حاضر به همکاری با ارن شد؟ فقط آزادی؟ یا…؟
آیا وقوع رامبلینگ در نهایت به نفع داستان تمام خواهد شد…؟
قسمت 21 فصل آخر انیمه Attack on titan آغازی دوباره برای این حماسه محسوب میشه؛ در حالی که طرفین نبرد کاملا به هم ریختن و تصورات از دشمن، به کلی تغییر کرده. وقوع رامبلینگ، یکی از سرنوشت سازترین اتفاقات این مجموعه‌ست که می تونه باعث ایجاد پیچش های داستانی نفس گیر، سنگین تر شدن بار احساسی و صحنه های اکشن خارق العاده بشه. اما از طرف دیگه، واقعا اتفاق بزرگیه و ممکنه داستان از پس جمع کردنش بر نیاد و در نتیجه نارضایتی هایی در طرفداران دیده بشه. باید صبر کنیم و ببینیم که آیا وقوع غرش در نهایت به نغع اتک آن تایتان خواهد بود یا خیر.
در ادامه بخوانید » بررسی قسمت 22 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان : ذوب شده
