دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز رازهایی را درباره هر کارکتر فاش می کند که در ادامه به آنها می پردازیم. اکثر گانگسترهای پیکی بلایندرز که در شهر بیرمنگهام بزرگ شده اند، عمدتاً خصلت های رفتاری مشابهی دارند. هم دستان آنها هم یاد گرفته اند تا با یک لایف استایل خاص زندگی کنند تا بتوانند زنده بمانند. اما با این حال، هر کسی شخصیت منحصر به فرد خود را دار‌‌د‌.

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز یکی از دلالیل جذابیت های این سریال به شمار می روند. اگر چه از اعمال یک فرد می توان تا حدودی شخصیت آن را شناخت. اما طرز صحبت و جملاتی که افراد به کار می برند، به ما کمک می کند تا راحت تر و زود تر به شخصیت آن ها پی ببریم. در سریال پیکی بلایندرز نیز نقل قول های تامل برانگیزی وجود دارد که برخی از آن ها جزء دیالوگ های ماندگار این سریال می باشد. و از آن جایی که اکثر کارکترهای این سریال، برون گرا هستند، از دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز می توان اطلاعات زیادی در مورد شخصیت کاراکترهای آن کسب کرد.

خطر اسپویل : توجه داشته باشید که متن حاوی اسپویل است.

همچنین بخوانید: پیکی بلایندرز واقعی چه کسانی بودند و چه کردند؟

تامی شلبی (Tommy Shelby):

“وقتی شانس چیز با ارزشی را در اختیار شما می گذارد، آن را به راحتی از دست ندهید.”

تامی شلبی دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز

هنگامی که اعضای باند تامی به طور تصادفی یک انبار اسلحه متعلق به دولت را خالی می کنند، بسیاری از تامی می خواهند تا اسحله ها را به دولت برگرداند. اما تامی ترجیح می دهد آنها را پیش خود نگه دارد‌. تامی شلبی به عنوان رئیس بلایندرز همیشه فرصت طلب بوده و از خود رفتارهای جاه طلبانه نشان داده است‌. و حالا گمان می کند که با سلاح هایی که در اختیار دارد، می تواند با دولت معامله کند و بلایندرز را بیشتر گسترش دهد.

تصمیم تامی، تقریبا عملی می شود. چرا که باعث می شود که تامی موقعیت اجتماعی بالاتری کسب کند، تا جایی که با وینستون چرچیل همکاری می کند. هر چند که در این حین نظر کاراگاه چستر کمپل به تامی جلب می شود و او را تحت نظر می گیرد.

دیگر دیالوگ های ماندگار تام شلبی:

“برای اینکه موفق بشی، باید شکست بخوری. چون دفعه‌ی بعد میدونی که چه کاری رو نباید انجام بدی.”

“دروغ سریع تر از حقیقت پخش می شه.”

“هیچ وقت فکر نکن که فریادها قدرتمند و سکوت ها ناشی از ضعف هستند. ویرانگر پترین طوفان ها از آروم ترین دریاها شروع می شوند.”


آرتور شلبی (Arthur shelby):

“این مکان تحت مدیریت جدید یعنی پیکی بلایندرز است.”

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز آرتور شلبی

دربی سابینی (Darby Sabini) که سردسته‌ی گروه های ایتالیایی در لندن بود، در طول جنگ و جدال هایش با توماس شلبی، ضررهای زیادی را متحمل می شود. در فصل دوم سریال پیکی بلایندرز، آرتور شلبی به همراه برادرانش جان و توماس و چندین تن از افراد خود به باشگاه ادن می روند. اعضای باشگاه را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. و در نهایت آرتور اعلام می کند که باشگاه ادن از آن پس توسط پیکی بلایندرز مدیریت می شود.

آرتور کارکتری نیست که برای انجام کارهای خود از هوش خود بهره ببرد، ولی در عوض در شرور بودن و ضرب و شتم همتا ندارد. او زمانی که در عذاب بودن و درد کشیدن دشمنان خود را می بیند، احساس سرزندگی می کند و لذت می برد. آرتور کسی است که همیشه تلاش می کرد تا پیکی بلایندرز را در اوج ببیند، به طوری که هیچکس توانایی به زمین زدن آن را نداشته باشد.

دیگر دیالوگ های ماندگار آرتور شلبی:

“کی می خواد توی بهشت باشه؟ ها؟ کی می خواد توی بهشت باشه وقتی می تونی آدم ها رو به جهنم بفرستی”

مرتبط: 20تا از بهترین فیلم های مافیایی (گانگستری)


جان شلبی (John shelby):

“زمانی که هم سن مایکل بودم، صدها مرد را کشتم و مرگ هزاران نفر را به چشم دیدم.”

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز جان شلبی

پس از اینکه پالی گری پس از سال ها پسرش مایکل را پیدا می کند، تمام تلاش خود را می کند تا مانع معاشرت و صمیمیت او با خواهر و برادران شلبی شود. زیرا می ترسد که مایکل را با دنیای جرم و جنایت آشنا کنند. جان شلبی که متوجه این موضوع می شود، به پالی توصیه می کند که اجازه دهد مایکل یک گانگستر باشد. وگرنه مایکل از پالی متنفر می شود و کینه به دل می گیرد.

جان نیز مانند برادرش آرتور، از بچگی در زندگی‌ای سرشار از خشم و خشونت بزرگ شده است. او به خود می بالد که یک قاتل ماهر است و دلیلی نمی بیند که از این بابت احساس شرمندگی کند. جان برای تمامی کارهایی که بلایندرز انجام داده است، ارزش قائل است و آنها را پوچ و بیهوده نمی داند. به همین دلیل وقتی می بیند که پالی تلاش می کند مایکل را از این زندگی دور نگه دارد، او را درک نمی کند.


پالی گری (Polly Gray) :

“مقام ارشد من در شرکت شلبی به این معنی است که من مجبور نیستم برای انجام کاری از کسی اجازه بگیرم.”

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز پالی گری

در روز عروسی تامی شلبی با گریس برگس، یک پناهنده روسی به نام آنتون کالدین، تلاش کرد تا در مورد تجارت با تامی صحبت کند. ولی پالی، به او یادآوری کرد که چه اختیاراتی دارد و می تواند چه کار هایی با او انجام دهد و در نهایت موضوع بحث را تغییر داد.

پالی به گونه‌ای مادر خانواده شلبی است. بنابراین طبیعی است که آنتون کالدین باید برای مطرح کردن این موضوع از او اجازه می خواست. از آن جایی که پالی همیشه در حال کنترل کردن خانواده تبهکار شلبی بوده، کسی است که هرگز در زندگی اش از مردها هراسی نداشته است.

دیگر دیالوگ های ماندگار پالی گری:

“وقتی که دیگه مُردی، اون وقتِ که آزاد می شی”

“گاهی زن ها مجبور اند مسئولیت همه چیز رو به عهده بگیرند ، درست مثل زمان جنگ.”

مرتبط با : پالی گری در فصل ششم پیکی بلایندرز حضور خواهد داشت؟


آیدا شلبی (Ada Shelby):

“می دانید که من هم یک شلبی هستم، ادامه‌ی فیلم لعنتی من را پخش کنید.”

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز آیدا شلبی

از آن جایی که تامی مشتاق بود تا بفهمد آیدا در سینما چه کسی را ملاقات می کند، ناگهان با چهره‌ای سرخ رنگ از عصبانیت وارد سالنی می شود که آیدا در آن مشغول تماشای فیلم بود. صاحب سالن نیز با دیدن تامی، پخش فیلم را متوقف می کند تا این رئیس بلایندرز با آیدا راحت صحبت کند. ولی این مسئله آیدا را عصبانی می کند.

آیدا به عنوان تنها خواهرِ برادران بلایندرز، همیشه حس می کند که دیگران بین او و برادرانش تبعیض قائل می شوند. زیرا او احساس می کند که مردم آنقدر که به برادرانش احترام می گذارند، به او احترام نمی گذارند و این مسئله او را به شدت آزار می دهد. از این رو اکثرا او را به خاطر گریه زاری هایش می شناسند. آیدا کسی است که مدام به مردم یادآوری می کند که او هم یکی از اعضای خانواده شلبی است و باید در برابر او تعظیم کنند.


گریس برگس (Grace Burgess):

“امیدوارم آخر سر، این قضیه باعث نشود که برادران بلایندرز گلوی خود را با تیغ اصلاح ببُرند.”

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز گریس برگس

گریس زنی ایرلندی است که قبلا با کاراگاه چستر کمپل کار می کرده است و در نهایت با تامی شلبی ازدواج می کند. بیلی کیمبر که یکی از بزرگترین دشمنان تامی شلبی بود، به تامی گفت برای اینکه قبول کند تا در تجارت با تامی شریک شود، یک شرط دارد. آن هم این است که، تامی اجازه دهد تا او با گریس هم بستر شود. تامی هم موافقت می کند. اما نقشه ای طراحی می کند تا قبل از اینکه کیمبر کاری کند، گریس را نجات دهد. گریس نیز قبول می کند که هر کاری که تامی می گوید را انجام دهد، اما به شرطی که تامی با کیمبر درگیر نشود.

دو نکته قابل توجه در مورد گریس در طول حضورش در سریال وجود دارد :
اول اینکه او از خشونت متنفر است. اما در عوض اگر موقعیتش پیش بیاید خود را در معرض خطر قرار می دهد تا دیگران آسیب نبینند.
دومین نکته این است که چون قبل از ازدواج با تامی، همکار کاراگاه کمپل بوده است، هیجان را دوست دارد. به همین دلیل است که با وجود اطلاع از خوی وحشی کیمبر، با این شرط موافقت می کند. چرا که او همیشه به تامی اعتماد کامل داشت و می دانست که حتما او را نجات می دهد.

گریس می دانست که اگر در طول ملاقات، کیمبر زیاده روی کند و برادران بلایندرز دیر برای نجات او بیایند؛ تامی و افرادش از روی عذاب وجدان گلوی خود را با تیغ های اصلاح‌شان خواهند برید.

دیگر دیالوگ های ماندگار گریس برگس :

“امیدوار هستم قبل از اینکه شیطان بفهمد که مُرده ای، بتوانی نیم ساعت رو توی بهشت بگذرانی.”


بیلی کیمبر (Billy kimber):

“مردم با من کار نمی کنند، آنها برای من کار می کنند.”

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز بیلی کیمبر

بیلی کیمبر یک گانگستر انگلیسی و رئیس پسران بیرمنگام بود که دشمن اصلی تامی شلبی و پیکی بلایندرز محسوب می شد. بیلی کیمبر بعد از اینکه متوجه شد که نتیجه مسابقات او توسط افراد پیکی بلایندرز به نفع تامی دست کاری شده است، به می خانه گاریسون (Garrison) رفت و بلایندرز را تهدید کرد که به سر تامی شلبی شلیک خواهد کرد. اما تامی با او محترمانه رفتار کرد و به او پیشنهاد داد که با یکدیگر همکاری کنند. اما کیمبر تمایلی به این همکاری نداشت.

نکته قابل توجه راجع به کارکتر بیلی کیمبر این است که او فکر می‌ کرد بزرگترین و قدرتمند ترین جنایتکار در انگلیس است، در حالی که این طور نبود. او آنقدر خود را قدرتمند تصور می کرد که فکر می کرد می تواند بر دیگر رهبران باندهای جنایتکار تسلط داشته باشد و آنها را کنترل کند. این ذهنیت او که همه را زیر دست خود می دانست در نهایت باعث کشته شدن او شد.

همچنین بخوانید : آهنگ های فصل اول تا پنجم سریال پیکی بلایندرز را به طور کامل گوش کنید.


وینستون چرچیل (Winston churchill):

“آقای شلبی، هر آنچه که لازم است را انجام دهید. و اگر به چیزی نیاز داشتید با من تماس بگیرید.”

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز وینستون چرچیل

وقتی فاشیست ها به انگلستان نفوذ می کنند، چرچیل آزرده خاطر می شود. و در طول ملاقات با تامی، به طور غیرمستقیم به او اجازه می دهد تا کسانی که آن ها را هدایت می کنند (به ویژه موزلی) را ترور کند. در طول سریال، چرچیل به عنوان رهبر خلافکاران نمایش داده می شود. او می داند که یک رهبر باید توانایی این را داشته باشد تا همه چیز را به خوبی مدیریت کند. و این مهارت او در مدیریت بود که باعث شد در نهایت نخست وزیر شود.

چرچیل، رهبری است که تمامی کارهای خود را با دلیل و تفکر انجام می دهد. از این رو، با کسانی که مثل بازرس کمپل و تامی شلبی، شخصیت مشکوک و نامتعادلی دارند، همکاری نمی کند.


کاراگاه کمپل (Inspector Campbell):

“چند پله پیدا کن، او را به پایین بینداز و با پزشکی قانونی تماس بگیر.”

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز کاراگاه کمپل

هنگامی که کاراگاه کمپل متوجه می شود که کمونیستی به نام ‘استنلی چپمن’ در حین بازجویی و شکنجه کشته شده است، دستور می دهد تا فورا مرگ او را لاپوشانی کند. سپس مرگ او را به گونه ای صحنه سازی می کند که انگار از پله ها سقوط کرده و مرده است.

بازرس کمپل، یکی از شرورترین کارکترهای سریال پیکی بلایندرز است که با احساس گناه یا پشیمانی بیگانه است. او با کارهای بد و شرورانه برای عملی کردن نقشه های خود مشکلی ندارد، اما به شدت با کارهای شرورانه‌ای که برنامه های او را به هم بزند مخالف است. چرا که فکر می کند که روش های کاراگاهی غیر متعارف او کاملاً موجه هستند.

علاوه بر این، بازرس کمپل یکی از مخالفان و دشمنان سرسخت پیکی بلایندرز، علی الخصوص تامی شلبی است. به طوری که حتی قسم می خورد تامی و گروهش را نابود کند.

دیگر دیالوگ های معروف کاراگاه کمپل :

“مردهایی مثل ما، آقای شلبی! همیشه تنها می مانند.”

“در همه‌ی دنیا تنها چیزی که مورد علاقه من هست، حقیقت است‌.”

“پایان زندگی با یک طناب… سرنوشت این مرد از همان شب تولد او مشخص بوده است.”


آلفی سالامونز (Alfie solomons) :

“او بیدار خواهد شد. مسلماً، هیچ دندانی برای او باقی نمانده است، اما اکنون او تبدیل به مرد عاقل تری شده است.”

دیالوگ های سریال پیکی بلایندرز آلفی سالامونز

هنگامی که برخی از افراد تامی برای کار کردن برای آلفی رفتند، یکی از آنها شوخی نا به جایی می کند. آلفی عصبانی می شود. و قبل از اینکه بقیه افراد متوجه شوند که چه اتفاقی افتاده است، او را حسابی تنبیه می کند.

آلفی دندان های او را به خاطر حرف زدن بی موقع او خورد کرد، تا به دیگران بفهماند که هر وقت می خواهند در حضور او صحبت کنند یا اجازه بگیرند یا ساکت بمانند.

این سکانس مشابه سکانس سریال بریکینگ بد (Breaking Bad) به کارگردانی وینس گیلیگان (Vince Gilligan) است. که در آن توکو (Tuco) سرسپرده‌اش نودوز (No-Doze) را به دلیل اینکه بدون اجازه و خارج از نوبت صحبت کرده بود، تا حد مرگ کتک زد.

این خلق و خو یکی از ویژگی های بارز آلفی است که گانگستری کلیشه ای است و همیشه تلاش می کند که اطرافیانش از او بترسند.

دیگر دیالوگ های معروف آلفی سالامونز:

“درک و فهم چیز خیلی ارزشمندی هست. این طور نیست دوست من؟ و معمولاً خیلی دیر سراغ آدم ها می آید.”

آلفی : “از کِی تا حالا نیاز به توجیه کردن پیدا کردی تامی؟”
تامی شلبی : “از وقتی که وارد سیاست شدم.”

“هرگز به مردان بزرگ، قدرت نده.”

همچنین بخوانید: بهترین فیلم های مشابه سریال پیکی بلایندرز (Peaky Blinders) ؛ خانواده های گانگستر

به نظر شما بهترین دیالوگ سریال پیکی بلایندرز کدام است؟ حتما نظر خودتان را داخل قسمت کامنت ها برای ما بنویسید.