دلیل قهر و آشتی های مکرر در بعضی روابط چیست؟ چرا کسانی که باهم نمی سازند مدام کنار هم برمی گردند؟ بهم خوردن روابط رمانتیک معمولا با غم و اندوه، احساس بدبختی و منفی نگر یودن نسبت به خود همراه است (Boelen & Reijntjes، 2009). با این حال به نظر می رسد بهم زدن و جدایی بخشی از الگوی رابطه ی برخی از زوج هاست.
آنها رابطه ها شروع می کنند، زمان می گذرد، مشکلات پیش می آیند و آنها بهم می زنند یا از هم جدا می شوند و بعد از مدتی دوباره همین مراحل را طی می کنند. قهر، آشتی، قهر، آشتی و … دانشمندان روابطی را که چند سابقه ی جدایی و دوباره برگشتن کنارهم را دارند، روابط چرخه ای می نامند.
دلیل قهر و آشتی های مکرر
روابط چرخه ای بسیار هستند. داده های اخیر به دست آمده در نظرسنجی از 545 زوج نشان می دهد که حدود یک سوم از روابط شکست خورده و دوباره تجدید شده اند و این حتی برای همجنسگرا ها هم صادق بود (Monk، Ogolsky، و Oswald، 2018).
این بسیار گیج کننده است، چرا افراد بارها و بارها به رابطه ای برمی گردند که قبلا نتوانسته مشکلات را کنار بزند؟ این روابط آهن ربا دارند؟! آیا به دلیل خاص بودن پارتنرشان است؟ یا بخاطر چیزی کاملا متفاوت مثل نیروهای ساختاری است که افراد را تشویق می کند باهم باشند و از اینکه به آسانی همدیگر را رها کنند جلوگیری می کند؟
یک مطالعه ی در حال رشد تلاش کرده دلیل قهر و آشتی های مکرر و اینکه افراد بعد از جدایی و بهم زدن روابط خود را تجدید می کنند را پیدا کند. در ادامه به یافته های این مطالعه خواهیم پرداخت با ما همراه باشید.
این به دلیل کیفیت رابطه شان نیست.
این یک فرض منطقی است: شاید عشق، ارتباطات عاطفی و تجربیات کلی رضایت بخش در بعضی رابطه ها، آنها را مجبور می کنند که کنارهم برگردند. اما به نظر نمی رسد که دلیل این باشد، در واقع، شواهد استواری نشان می دهد که روابط با دوره های چرخه ای کیفیت پایین تری نسبت به روابط غیر چرخشی دارند (Dailey & Powell، 2017).
روابط چرخه ای نیازها را بیشتر برآورده نمی کنند!
بودن افراد در روابط چرخه ای به دلیل اینکه نیازهای روانشناختی و رابطه ای شان بیشتر برآورده می شود نیست (Dailey & Powell, 2017). کاملا برعکس: شواهد نشان می دهد که روابط چرخه ای در مقابله با نیازهای صمیمیت، عاطفی، جنسی و همدلی افراد، نسبت به روابطی که سابقه ی بهم زدن ندارند، کمتر موثر است.
اضطراب دلبستگی عامل خطر نیست.
مطالعه ای حدود 200 نفر که در رابطه بودند (نیمی از آنها در روابط چرخه ای بودند) را بررسی کرد. نتایج هیچ شواهدی مبتنی بر مستعد بودن یا نبودن افراد برای درگیر شدن در روابط چرخه ای بر اساس سبک دلبستگی شان را نشان نداد (Dailey et al., 2019).
تست های بیشتری از این فرضیه ها مورد نیاز است، اما این یافته اولیه نشان می دهد که ویژگی هایی غیر از سبک دلبستگی وجود دارد که درگیر شدن در روابط چرخه ای را پیش بینی می کنند.
تنهایی یک عامل انگیزشی است!
تمام کردن یک رابطه اغلب به معنای ورود به مرحله ی تنهایی و نداشتن همراه است. برای برخی افراد میل به تنها نبودن انگیزه ای برای بازگشت به یک شریک عشقی قبلی است (Dailey et al.، 2011).
اینکه افراد چه دیدگاهی به رابطه ی جنسی دارند، می تواند تعیین کننده باشد.
بعضی شواهد نشان می دهد که افراد در روابط چرخه ای ارزش بیشتری را برای روابط جنسی و عشق خود نسبت به افراد در روابط غیر چرخه ای دارند (Dailey & Powell، 2017). ارزیابی عشق و رضایت جنسی می تواند پیشگویی قوی برای رضایت از روابط چرخه ای باشد.
عجیب تر اینکه این شواهد حتی وقتی روابط چرخه ای نسبت به روابط عادی، به لحاظ جنسی کمتر برآورده کننده بودند هم دیده شدند.
اعتقاد به “نیمه ی گمشده” یک عامل نیست!
دیدگاه بعضی از افراد در رابطه به گونه ای است که به دنبال نیمه ی گمشده شان می گردند و به سرنوشت از پیش تعیین شده اعتقاد دارند. اما بعضی معتقدند که روابط با تلاش موفق می شوند و به ساختن سرنوشت و روابط اعتقاد دارند. برخلاف انتظارات، یک مطالعه اخیر نشان داد که بین افرادی که به سرنوشت از پیش تعیین شده اعتقاد دارند و افرادی که به ساختن سرنوشت اعتقاد دارند، به لحاظ درگیری در روابط چرخه ای تفاوتی دیده نشد (Dailey et al.، 2019).
به طور خلاصه، همانطور که می دانیم روابط چرخه ای کیفیت کمتری نسبت به روابطی دارند که سابقه ی بهم زدن نداشتند، اما چیز زیادی درباره ی دلیل درگیری افراد در روابط چرخه را نمی دانیم.
مهم است که به اتفاقاتی که بعد از بهم زدن می افتند توجه کنیم. آیا تفاوت های شخصیتی در مقابله با بهم زدن و تنهایی در آن موثر است؟ آیا بعضی ها فکر می کنند ماندن روابط نه چندان خوب، بهتر و آسان تر از تنهایی حتی برای یک دوره است؟
همچنین باید در نظر داشت که دوستان و خانواده ی مشترک داشتن و یا زندگی در مجاورت هم (همکار یا هم محله بودن) خداحافظی و جدایی واقعی را برای بعضی از زوج ها سخت تر می کند.
تجربه ی شما چیست؟
در ادامه بخوانید:
