بررسی قسمت 85 و 86 انیمه Attack on titan

با بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان در خدمت شما هستم. اول از همه، بابت تاخیر پوزش میخوام؛ متاسفانه یه سری مشکلات اینترنت در منطقه به وجود اومده بود و به همین دلیل، میسر نبود که بررسی زودتر نوشته و منتشر بشه. دوم اینکه سال نو رو به همه شما دنبال کنندگان عزیز مجله وارونه تبریک میگم و بهترین ها رو براتون آرزو دارم.

از همه اینها که بگذریم، به دو قسمت جدید انیمه اتک ان تایتان می رسیم که در کنار یه سری نقاط ضعفی که داشتن، خیلی خوب تونستن یه نقطه اوج دیگه رو در فصل چهارم رقم بزنن. بنابراین، تماشای این دو قسمت به شدت لذت بخش بود (هر چند اگه سانسور بدن تایتان ها به کلوزآپ هایی زورکی و مبهم منجر نمی شد، لذت خیلی بیشتری از تماشای این دو قسمت می بردیم!). پس بدون اتلاف وقت بیشتر، در ادامه این مطلب همراه ما باشید تا قسمت 85 و 86 انیمه Shingeki no kyojin رو زیر ذره بین قرار بدیم.با بررسی فصل چهارم انیمه اتک آن تایتان همراه مجله وارونه باشید.

بررسی قسمت 26 فصل 4 انیمه اتک آن تایتان: خائن

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

در نیمه اول قسمت 26، چند نقطه ضعف به چشم می خورن که باعث شدن تماشای چند دقیقه اول تا حدود زیادی حوصله سربر باشه. اما دقیقا از نیمه دوم به بعده که ناگهان انقلابی به وجود میاد؛ انگار خود انیمه فهمیده اون نقاط ضعف چه چیزهایی هستن و سریعا برطرفشون کرده و به همین دلیل، نیمه دوم اپیزود خائن خیره کننده‌ست. با این وجود، رفع نقاط ضعف به این معنا نیست که به چشم خوردنشون در نیمه اول قابل توجیه و بی اشکاله. حالا مشکل نیمه اول اپیزود 26 چیه؟

نداشتن پویایی در روایت بصری

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

نه، نه، اصلا و ابدا درباره اکشن صحبت نمی کنم. این یه مشکلیه که در پارت دوم فصل آخر و همینطور به دفعات متعدد در پارت اول دیده میشه. تا الان حرفی ازش نزدم، چون در ابتدا می خواستم ببینم که آیا این مشکل ادامه پیدا میکنه یا نه و اینکه چه زمانی، برای مطرح کردن این بحث مناسبه. از اونجا که این ضعف در نیمه اول قسمت 26 ضربه نامحسوس اما تاثیرگذاری به میزان جذابیت این قسمت زده، اما در ادامه خیلی واضح برطرف میشه، پس میتونیم بگیم که حالا وقت باز کردن این پرونده‌ست.

لازم به دقت خیلی زیادی نیست که این موضوع رو متوجه شد: اینکه خیلی اوقات با وجود دیالوگ های تاثیرگذار و پیچش های داستانی فراموش نشدنی که دل های ما رو به لرزه در میارن، در تصویر هیچ احساسی دیده نمیشه! به عبارت دیگه، روایت بصری خشکه و سخته بشه باهاش ارتباط برقرار کرد.

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

یعنی چطوری؟ گاهی اوقات می بینیم که برای چندین لحظه ما در صفحه نمایش شاهد یک اکستریم کلوزآپ هستیم که هیچ روح و حرکتی در اون دیده نمیشه و کاملا ثابت و ساکنه. یا اینکه، چند شخصیت رو همزمان در یک قاب می بینیم که در حال گوش دادن به حرف های کسی هستن که اصلا در اون قاب حضور نداره و به شکل عجیبی، بدن و چهره‌شون بی حالت و بی حرکته. حتی زمانی که ماگات به یلنا حمله می کنه، در نگاه اول به نظر می رسه که آنی با انزجار نگاه می کنه و راینر شوکه شده. در صورتی که واقعا چهره‌شون چنین حسی رو منتقل نمی کنه. مثل این می مونه که چند تا بازیگر تازه کار و بی تجربه رو برای ایفای نقش شخصیت ها استخدام کردن! متاسفانه خیلی اوقات به نظر می رسه که تیم تولید زبان بدن شخصیت ها رو نادیده گرفته. نادیده گرفتن زبان بدن، در یک محتوای بصری مثل انیمه، اشتباهی بسیار نابخشودنیه. شاید در کنار داستان قوی این مشکل چندان جلب توجه نکنه، اما حتی اگه متوجهش هم نشید، این نکته کاملا روی تجربه شما تاثیر داره.

کمبود بودجه و زمان؟ تنبلی؟ یا خستگی؟

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

یه سری اوقات، چنین پیش‌آمدهایی کاملا قابل درک هستن؛ چرا که سازندگان از روی ناچاری مجبور به کم کردن جزئیات میشن، حالا یا به خاطر کمبود زمان، یا کمبود بودجه، یا هر دو. با این وجود، به نظر نمی رسه حرکات تصنعی کاراکترها به خاطر این کمبودها به وجود اومده باشن. چرا؟ چون ماپا هیچ کم و کاستی خاصی در انیمیشن نداره. ما شاهد نماهایی شگفت انگیز از دریا، شهر، جنگل، آسمان و… هستیم که هر چقدر از زیبایی و جزئیاتشون بگیم، کم گفتیم. همچنین شخصیت ها در پارت دوم به زیبایی هر چه تمام تر طراحی شدن.

تنبلی؟! آخرین خصوصیتی که بشه به انیماتورهای ماپا نسبت داد، تنبلیه! خستگی؟ احتمالش زیاده. انگار تیم سازنده خیلی اوقات حوصله و اعصاب تجزیه و تحلیل داستان و روح بخشیدن بهش رو نداشته. البته، با توجه به تغییر و دگرگونی تیم بعد از فصل سوم، یه احتمال دیگه هم وجود داره: اینکه بخش هایی از داستان به درستی توسط کسانی که وظیفه انتقال اون به دنیای انیمه رو دارن، درک نشده. نمیشه به صورت قطعی نظر داد، ولی راستش رو بخواید، در بسیاری از لحظات فصل چهارم زبان بدن کاراکترها اونقدر نادیده گرفته شده و مصنوعی احساس میشه که حتی صداپیشه ها هم گاهی مردد و سردرگم به نظر می رسن (این نکته در قسمت های ابتدایی پارت دوم گه گاهی حس میشه).

نیمه دوم اپیزود خائن یک انقلاب تمام عیار است

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

بعد از پایان نیمه اول اپیزود 26 فصل چهارم، یه تغییر اساسی حس میشه. خیلی راحت میشه احساس شخصیت ها رو از روی چهره و حرکاتشون فهمید و درک کرد. البته، نه زورکی و با فکر کردن مثل قبلا، بلکه بلافاصله و مستقیم. انگار انیماتورها تازه به خودشون اومدن و سعی کردن یه ارتباط قدرتمند و حسی بین مخاطب و شخصیت ایجاد کنن. کلوزآپ ها، از اینجا به بعد، برای قایم کردن دهان کسی که صحبت میکنه استفاده نمیشن، بلکه تک تکشون با هدف و برنامه ریزی شده برای “روایت داستان” به چشم می خورن. به عنوان مثال، می تونیم ترسی که پشت لبخندهای زورکی کنی و آرمین پنهان شده رو، خیلی آسون با تمام وجود “حس” کنیم، نه اینکه “به این نتیجه برسیم” که: «آره، این دوتا دارن نقش بازی می کنن، در حالی که هر لحظه امکان داره از شدت ترس روی زمین ولو بشن».

و دقیقا به همین دلیله که نمی تونیم از مشکل نیمه اول این اپیزود و اپیزودهای قبلی که مشکل مشابهی داشتن، چشم پوشی کنیم. چون می بینیم که تیم تولید اگه بخواد، می تونه بهترین تجربه رو در اختیار ما قرار بده. علاوه بر این، از همون لحظه ای که آرمین و کنی شروع به گول زدن فلوک، داز و ساموئل می کنن، صداپیشگان پتانسیل واقعی و حیرت انگیز خودشون رو به نمایش می ذارن و افسوس، که تا همین چند دقیقه پیش، خیلی از این پتانسیل به هدر رفته بود. اون احساس سردرگمی ویس اکترها حالا کاملا از بین رفته. قدرت صداپیشگان و بهبود ارتباط مخاطب با شخصیت ها، دست به دست هم دادن و ما انگار تازه داریم بعد از مدت ها با “آرمین واقعی” یا “میکاسای واقعی” روبرو میشیم، نه نسخه “با بازی یک هنرپیشه آماتور” اونا! توانایی تحسین برانگیز ویس اکترها، به نیمه دوم قسمت 26 فصل پایانی آنچنان جذابیتی داده که پلک زدن در این دقایق بسیار سخته!

آرامش قبل از طوفان

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

با رسیدن به بخش تلاش های آرمین برای قانع کردن ساموئل و داز، به این نتیجه رسیدم که محاله سازندگان داستان رو درک نکرده باشن! پس احتمالش زیاده که کم کاری هایی که می بینیم، بیشتر به خاطر خستگی باشه (که با توجه به وضعیت وحشتناک کارمندان ماپا، صد درصد قابل درکه).

این بخش از اپیزود خائن، احتمالا خیلی زود راهش رو به لیست “سکانس هایی که هرگز نمی توان از آنها خسته شد” باز میکنه! در تک تک ثانیه هاش، میشه گذر سخت و طاقتفرسای زمان و ترس و تردید رو احساس کرد. به نظر میرسه که همه چیز داره خوب پیش میره و چیزی برای نگرانی نیست، اما یه حسی هست… و امان از اون حس! حسی که خیلی اوقات حق باهاشه و به همین دلیل انقدر آزاردهنده‌ست! اضطراب این چند ثانیه اتک آن تایتان، به شدت ملموسه و به راحتی هر بیننده ای رو درگیر خودش می کنه. از طرف دیگه، این لحظات پر اضطراب، به همین راحتی به پایان نمی رسن، بلکه کش میان، کش میان، بازم کش میان. اونقدری که طاقت ما و کاراکترها طاق بشه. بعدش؟ بعدش بازم کش میان! در نهایت، همه این کش اومدن ها، به خوبی همه رو برای وقوع یه فاجعه بزرگ آماده می کنه.

یکی از بهترین ویژگی های انیمه اتک آن تایتان همینه: هیچ وقت شوک هایی که می خواد به مخاطبش بده رو، مثل تیر بهش شلیک نمی کنه. بلکه اول بهش می گه قراره شوکه بشه و بعد، همه جا رو در آرامش فرو می بره. در حالی که تماشاگر می دونه الان یه فاجعه رخ بده. بذارید چندتا مثال بزنم: آرمین، ارن و میکاسا از پله ها پایین رفتن در حالی که آنی چند ثانیه از اون بالا بدون هیچ حرفی تماشاشون می کنه. گروه شناسایی از چندین مشکل بزرگ جون سالم به در می بره و در حالی که می خواد به کمی آرامش برسه، آرمین از اون طرف دیوار مدام ارن، راینر و برتولت رو صدا می کنه ولی راینر بعد از ثابت ایستادن، شروع به گفتن حرف هایی مبهم میکنه. گریشا و خواهرش با وجود تذکرهای متعددی که بهشون شده، از دروازه عبور می کنن. راینر و جنگجوهای مارلی بعد از یک روز کامل خوش گذروندن در فستیوال، با یه “دوست قدیمی” مواجه میشن.

درسته که این روش خیلی در اتک مورد استفاده قرار گرفته، ولی هر بار استفاده هنرمندانه و هوشمندانه ای ازش میشه که باعث شده هر بار مثل روز اول تازه و جدید حس بشه. چرا؟ چون ما آدم ها همیشه، لحظات آرامش قبل از طوفان رو بهتر از خود طوفان به خاطر می سپریم.

چیِ این تغییر خوشحال کننده‌ست؟

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

«مردمی که با مشت های گره شده شورش به پا می کنند، یک روز با دست های باز گدایی خواهند کرد». – وینستون چرچیل

کیومی آزومابیتو، در قسمت 26 فصل چهارم، جمله ای رو به زبون میاره که شنیدنش برای همه لازم بود: «چی این تغییر خوشحال کننده‌ست؟» در ادامه، کیومی اعلام می کنه که راه حلی که یگریست ها در پیش گرفتن، اصلا راه حل نیست؛ صرفا پاک کردن صورت مسئله‌ست. هیچ چیزی بعد از این اقدامات درست نخواهد شد و حتی اگه بعد از پیروزی یگریست ها یه دوره صلح به وجود بیاد، بلاخره یه روزی همه چیز به گند کشیده میشه. چرا؟ چون اونا کسانی هستن که چرخه کشتار و نفرت رو ادامه دادن و به قول توپاک، «نفرتی که تو می کاری، یه روز زندگی همه رو به گند می کشه». زندگی، داستان عمل ها و عکس العمل هاست؛ حتی گاهی بخش دوم نسبت به بخش اول از اهمیت بالاتری برخورداره. به همین دلیله که باید تک تک کارهامون رو با دقت و فکر انجام بدیم. چرا که کوچک ترین کار ما، می تونه روی سرنوشت چندین و چند نفر تاثیر بذاره.

حالا یه بار دیگه به سوال کیومی آزومابیتو برگردیم؛ دقیقا چیِ این تغییر خوشحال کننده‌ست؟ اینکه مردم پارادایس تنها جمعیت دنیا میشن؟ اینکه توانایی انسان ها در برقراری ارتباط، یعنی یکی از ویژگی های شاخصشون به عنوان یک گونه، به محدودیتی بی سابقه می رسه؟ اینکه کل دنیا تبدیل به دریای خون میشه؟ اینکه چندین نفر انسان بیگناه بدون اینکه روحشون خبر داشته باشه برای چی مجازات میشن، زیر دست و پای غول ها با وحشت له میشن؟ یعنی دیگه ما آدما انقدر وضعمون خرابه که فقط با نابودی همدیگه، بدون هیچ “مزاحمی” می تونیم به زندگیمون برسیم؟ فقط در صورتی که همگی عین هم فکر کنیم و به چیزای یکسانی باور داشته باشیم می تونیم در صلح و آرامش باشیم؟ در این صورت اصلا می تونیم اسم خودمون رو بذاریم انسان؟ اصلا اگه شرط ایجاد آرامش و پایان جنگ ها، “برابری مطلق” باشه، ما چه فرقی با ماشین ها و روبات های برنامه ریزی شده داریم؟ مگه همین تفکر انعطاف پذیر و قابل تغییر ما نیست که این همه بهش افتخار می کنیم و میگیم باعث پیشرفت ما در طول تاریخ شده؟

چی این تغییر خوشحال کننده‌ست؟ اینکه تنها بازماندگان بشریت با دست های خودشون هر پلی که می تونه اونا رو به پیشرفت برسونه رو نابود می کنن؟

شخصیت پردازی ضعیف فلوک در این قسمت بیشتر از همیشه توی ذوق می زند

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

شاید اگه هرگز فلوک رو قبل از فصل چهارم ندیده بودیم، می تونستیم بهش لقب یکی از بهترین شخصیت های اتک رو بدیم (شاید). ولی حالا اینکار غیر ممکنه، چون که ما قبلا در فصل سوم دیدیم که اون چه شکلی بوده، چه رفتاری داشته و چی فکر می کرده. دقیقا به همین خاطره که برقراری ارتباط با این شخصیت در فصل چهارم بسیار دشواره؛ چرا که داستان برای ما هیچ توضیحی درباره سیر تغییر و تحول فلوک نمیده و انگار صرفا می خواسته یکی از شخصیت های نسبتا قدیمی، به عنوان یکی از سربازان پارادایس، پشت ارن بایسته و نماینده اون باشه. فلوک، کاملا برده داستانه و به همین دلیله که بعد از پرسش کوتاه اما تامل برانگیز کیومی آزومابیتو، هر حرفی که فلوک به زبون میاره، صادقانه بگم، چرت و پرت به نظر می رسه. این اصلا انصاف نیست. چرا باید در شرایطی که ما نمی تونیم ارن رو ببینیم، چنین شخصیتی نماینده اون باشه؟ چرا همچین کسی باید فلسفه پشت کارهای ارن رو برای ما توضیح بده؟ این شرایط، باعث شده تصمیم ارن هر لحظه بیشتر از لحظه قبلی پوچ، غیر منطقی و بچگانه به نظر برسه.

در صورتی که ارن خیلی بیشتر از این حرفا پتانسیل داره. ارن لایق یه نماینده قابل احترامه؛ کسی که “واقعا” قدرت بحث با کیومی رو داشته باشه و برای اعمال ارن و یگریست ها، یه توضیح قانع کننده بده. چنین شرایطی، یعنی درگیری حامیان بزرگترین قتل عام تاریخ با کسانی که سعی دارن جلوشون رو بگیرن، اصلا شرایطی نیست که ما بتونیم در داستان های زیادی که به کیفیت اتک آن تایتان هستن، تماشا کنیم. این شرایط، خوراک ایجاد یه درگیری ذهنی حسابیه؛ یه درگیری که عین یه آدامس چسبنده می چسبه به ذهن مخاطب و ولش نمی کنه. اون رو تحت فشار قرار میده که فکر کنه، برداشت خودش رو داشته باشه.

بیایید تصور کنیم که داستان اتک آن تایتان، از آرک مارلی یا جنگ برای پارادایس شروع می شد. ما یه نفر به اسم ارن رو می بینیم که زخم خورده‌ست. قابل درکه. بعد یهو شروع به نابود کردن کل دنیا می کنه و همرزمان سابقش سعی می کنن جلوش رو بگیرن و دنیا رو نجات بدن. خب، تا اینجا ارن شخصیت کنجکاوی برانگیز و جالبی به نظر می رسه، البته تا اینجا. ما دوست داریم ببینیم ارن چه فکری می کنه، چی بهش گذشته، چجور رابطه ای با دوستانش داشته و چرا اونا انقدر دوستش دارن که حتی توی این شرایط هم حاضر نیستن فکر نجات دادن اون رو از سرشون بیرون کنن. بعد از این ماجراها که پیشفرض داستان رو تشکیل میدن، ما با سرباز دیگه ای به نام فلوک آشنا می شیم که مدام “ارن، ارن” می کنه و فقط شعار میده. متاسفانه هرگز وقت نمیذاره تا معنای پشت شعارهاش رو تشریح کنه و به فریاد زدن همون کلمات مبهمی که هر کس می تونه دیدگاه خودش رو نسبت بهشون داشته باشه – کلماتی مثل آزادی – اکتفا می کنه. عین یه پوسته توخالی. چنین شخصیتی به عنوان یه نماینده چطور میتونه فلسفه پشت کارهای ارن رو برای ما تفسیر کنه؟ اگه ما گذشته ارن رو مو به مو نمی دونستیم، فلوک دقیقا چطور قرار بود دیدگاه ما نسبت به این شخص رو شکل بده؟ آیا واقعا فلوک گزینه مناسبی برای نمایندگی از ارن یگر محسوب میشه؟ فکر نکنم. فلوک فقط باعث میشه ارن شبیه یه بچه زودجوش و جوگیر به نظر برسه. کسی که شاید قبلا بوده، اما حالا دیگه نیست (امیدوارم).

وقتی کسی نقشه ای می کشد، خدا خنده‌اش می گیرد

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

«می گویند وقتی کسی نقشه ای می کشد، خدا خنده‌اش می گیرد؛ اما هیچ وقت از این جمله پند نمی گیریم». این جمله کتاب مردم مشوش، خیلی قشنگ بارها و بارها در اتک آن تایتان به تصویر کشیده شده، اما هیچ وقت به اندازه قسمت 26 فصل چهارم واضح به این پیام اشاره نشده.

در این قسمت، گروه شناسایی خودشون رو در محدودترین حالت ممکن پیدا می کنن: اونا در شرایطی قرار گرفتن که نه می خوان دستشون به خون یگریست ها آلوده بشه، نه می خوان آزومابیتویی ها رو از دست بدن، نه می خوان غرش بیشتر از این پیشروی کنه، اون هم در حالی که کل پارادایس بهشون مشکوکه و فقط راینر و آنی رو دارن که می تونن به عنوان غول بجنگن. پس چیکار می کنن؟ یه نقشه ساده می کشن: یگریست ها رو گول می زنن. به فلوک می گن مارلی ها از دستشون فرار کردن و برخی همرزمانشون هم کشته شدن، پس به کشتی هوایی نیاز دارن که فقط مهندسین هیزورو می تونن راهشون بندازن. همه چیز نسبتا خوب پیش میره و در حالی که به نظر می رسه فقط تا چند ثانیه دیگه این لحظات ملال آور و کشدار اضطراب و تردید به پایان می رسه، همه چیز نابود میشه. و اونا در شرایطی قرار می گیرن که مجبورن از بزرگترین خط قرمزشون عبور کنن: یعنی کشتن یگریست ها. به عبارت دیگه، افراد گروه شناسایی دیگه نمی تونن آدمای خوبی بمونن.

در دقیقه شانزدهم این قسمت، همه چیز خیلی سریع نابود میشه و همه نقشه ها، نقش بر آب میشن. اون هم در کمتر چند ثانیه. نابودی همه چیز، بعد از مقدمه چینی فوق العاده ای که هنگام گفتگوی کنی و آرمین با داز و ساموئل شاهدش بودیم، تاثیر احساسی عمیقی روی مخاطب میذاره.

ما در چه زمانی مجاز هستیم؟

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

ما می تونیم هر کاری که انجام می دیم، یا هر کاری که بقیه انجام می دن رو، توجیه کنیم: «توی حالی خوبی نبودم» یا: «داشت از گشنگی می مرد» یا: «چاره دیگه ای نداشتیم». گروه شناسایی دستش رو به خون چندین یگریست آلوده کرد. تعداد زیادی از اونا، بچه های ساده لوحی بودن که در اوایل دوره سربازی‌‌شون، امثال میکاسا و جان رو تحسین و در خیالاتشون، در کنار اونا برای «حق» مبارزه می کردن. احتمالا هرگز به ذهنشون خطور نکرده بود که ممکنه توسط همون قهرمانانشون کشته بشن.

«اگه اونا رو نمی کشتیم، دنیا نابود می شد». این احتمالا حرفیه که کنی، میکاسا، جان و… در آینده‌ای نسبتا دور به خودشون و بقیه خواهند زد. یه جمله ساده، که شبیه یه جور مجوز برای کارهای اوناست. حالا یه سوال، ما چه زمان هایی می تونیم به خودمون مجوز بدیم؟ احیانا همیشه اینکار رو نمی کنیم؟

«آدم های بد»

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

ما می تونیم همیشه برای خودمون مجوز صادر کنیم و هر کاری که انجام می دیم رو توجیه کنیم. بنابراین، میشه گفت بیش از 99 درصد کارهایی که کل مردم دنیا انجام میدن، قابل قبول هستن و «آدم بد» هیچ معنایی نداره. اگه اینطوره، پس حق کسایی که بهشون آسیب می زنیم چی؟

چندین محقق، روانشناس و نویسنده، در طول تاریخ به این نتیجه رسیدن که انسان ها ذاتا “بد”، خشن، پست و جنگ طلب هستن. کسانی مثل توماس هابز که در حال حاضر چندین نفر از دیدگاهشون پیروی می کنن. بگذریم که چندین و چند آزمایش علمی معروف این دیدگاه رو به طور کامل رد کردن، بیایید فقط به یه مثال نقض کوچولو و پیش پا افتاده نگاهی داشته باشیم: چرا ما خودمون رو توجیه می کنیم؟ یه سری از افراد، باور تعصبی و محکمی به این قضیه دارن که ذات انسان ها بد و پسته و میشه انتظار هر کار کثیفی رو از آدما داشت. خیلی از افراد مذهبی چنین دیدگاهی دارن و تصور می کنن که همه آدما به طور پیشفرض لایق “عذاب الهی” هستن. این افراد، این شکلی با کارهای بدی که خواسته یا ناخواسته انجام میدن، “کنار میان”. اکثر مردم عادی، با حرف هایی مثل “چاره ای نداشتم” و “مجبور بودم” و جملاتی از این قبیل مجوز اعمالشون رو صادر می کنن. یه سری اوقات هم، آدما هر کاری می کنن، نمی تونن بهانه ای بتراشن و در نتیجه یه بار عذاب وجدان سنگین روی دوششون قرار می گیره. یه سوال: اگه آدما ذاتا میل به بدی داشتن، انقدر به خودشون فشار میاوردن تا کارهاشون رو توجیه کنن؟ خب اگه در طبیعت همه ما میل به بدی وجود داشت، انقدر زجر نمی کشیدیم که، خودمون رو راحت می کردیم، تمام. ولی وقتی داریم این همه تلاش می کنیم که خودمون رو آدم های خوب و معقولی بدونیم، چون نمی تونیم با حقیقت ترسناک “بد بودن” یا “مخرب بودن” اعمالمون کنار بیایم، خب این نشونه چیه؟!

در دقایق پایانی اپیزود 26 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان، می تونیم تلاش های افرادی درمانده در حالی که با چنگ و دندون سعی دارن از انسانیتشون محافظت کنن رو ببینیم. آرمین یاد برتولت میفته که می گفت: «اگه من اینکار رو نمی کردم، یکی دیگه می کرد. به هر حال یه نفر باید اینکار رو انجام می داد». کنی مدام به این فکر می کنه که اگه داز و ساموئل رو نکشه، خودش، آرمین و تمام مردم دنیا کشته میشن. هانجی به این فکر می کنه که اگه قرار باشه جلوی قتل عام گرفته بشه، میتونه چندتا یگریست دیگه هم بکشه. میکاسا سکوت می کنه (همین سکوتش خیلی پر معنی بود). یلنا خیلی خونسرد شونه بالا می‌اندازه و میگه: «خشونت بخش جدانشدنی از زندگی آدماست». انگار که نمیشه هیچ کاریش کرد.

خیلی خوب، حالا که این همه دلیل قانع کننده پشت این چرخه خون و خونریزی وجود داره، پس تکلیف حق و حقوقی که لگدمال شدن چی میشه؟ خدا عالمه.

انیمه اتک آن تایتان سخت مشغول عوض کردن جاهاست!

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

بعضی اوقات، وقتی انیمه، فیلم یا سریالی رو تماشا می کنم، به این فکر می کنم که اگه به جای فلانی، یه نفر دیگه شخصیت اصلی بود داستان چه شکلی می شد. مثلا چی می شد در مای هیرو آکادمیا، داستان به جای میدوریای پر امید و انگیزه که تمام تلاشش رو می کنه تا قوی تر بشه، درباره تودوروکی افسرده و گوشه گیر بود که با وجود داشتن یه منبع قدرت عظیم، نمیتونه بخش هایی از وجود خودش رو قبول کنه. با این وجود، موقع تماشای اتک آن تایتان، زیاد به این موضوع فکر نکردم (یکم به این فکر کردم که اگه لیوای شخصیت اصلی بود احتمالا فضای داستان کلی تغییر می کرد، ولی نه زیاد). چون در اتک آن تایتان، جای شخصیت ها مدام عوض میشه. نقش هیچ کس به یه صفت ساده خلاصه نمیشه. هر کسی قهرمان زندگی خودش، احمق رو اعصاب زندگی دوستش و ویلن زندگی دشمنشه.

این بار به جای برتولت که سعی داشت با یه لبخند زورکی بگه که: «آره، راینر یکم به مغزش فشار اومده، برای همین چرت و پرت میگه. شما جدیش نگیرید!» آرمین و کنی در حالی که معذب ایستادن، سعی دارن “رفقاشون” رو گول بزنن. اینبار، این گروه شناساییه که با لقب “خائن” خطاب میشه. بعد از اینکه هانجی با دوق و شوقی کودکانه، نیزه صاعقه، سلاح جدیدی که ساخته بود رو معرفی می کنه، میکاسا یکی از اولین نفراتیه که از این وسیله استفاده می کنه و امروز خودش مورد هدف این نیزه ها قرار می گیره. این بار امیدواریم که سربازانی که در هوا پرواز می کنن، غرورشون رو کنار بذارن و جلوی تایتان زره پوش و مونث رو نگیرن. الان دیگه آنتاگونیست های داستان از شعار “قلبتون رو فدا کنید” استفاده می کنن.

خلاقیت قسمت 26 انیمه Attack on titan

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

نیمه دوم اپیزود خائن، بعد از مدت زیادی تماشای بی حرکت بودن شخصیت ها و دوربین، یه نمایش تمام عیار برای چشم های ما به راه می‌اندازه. در چند ثانیه کوتاه، ما استفاده از تجهیزات مانور در یک فضای کوچک و بسته رو می بینیم که قبلا زیاد مشابهش رو ندیده بودیم. در ادامه، پرواز راینر و آنی بالای دریا، همراهی تمام و کمال دوربین با اونا و سپس تبدیل شدنشون رو می بینیم. یکی از پویاترین و زنده ترین سکانس های کل انیمه اتک آن تایتان که با وجود دیدن نمونه های مشابه در قسمت ها و فصل های پیشین، باز هم تماشاش برامون جذابیت و تازگی داره. انگار این لحظات سحرآمیز هستن.

بررسی قسمت 27 فصل آخر انیمه Attack on titan: نوستالژی

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

یکی از اصلی ترین وظایف اپیزود 27، گسترش چالش هاییه که در اپیزود 26 به وجود اومدن و حفظ حس درگیری. از همون ثانیه های اول، این وظیفه به خوبی انجام میشه. ما می بینیم که چالش هایی که قبلا مطرح شدن، هر لحظه دارن بزرگتر و بزرگتر میشن و درست موقعی که می گیم: «از این بدتر نمیشه» یه مشکل دیگه سر راه شخصیت ها قرار می گیره.

در این قسمت، فلوک به سرنوشت نامعلومی دچار میشه. از اونجا که با جراحت به درون دریا سقوط کرده، احتمال مرگش هست، ولی خب ما داریم درباره فلوک حرف می زنیم، کسی که بعد از آرک بازگشت به شیگانشینا حتی یه خش هم برنداشت! از اونجا که موقع سقوط، هنوز زنده بوده، بعید نیست که بازم “فلوک بازی” در بیاره و با یه بازگشت دیگه در کمال سلامت، همه رو سورپرایز کنه! علاوه بر اینها، مشخص میشه که آنی در قسمت 24 دقیقا چه کسی رو پشت پنجره دیده بود: کیث شادیس، مربی دوره های آموزشی که در فصل اول باهاش آشنا شدیم و در فصل سوم و چهارم هم مجددا دیدیمش.

پیوندها خیلی سریع تر از چیزی که تصور می کنیم به وجود می آیند

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

احتمالا به یادماندنی ترین لحظات اپیزود 27 فصل پایانی، متعلق به کیث شادیس و تئو ماگات باشن. دو مرد در شرایطی مشابه؛ دو تا “بزرگتر” که باید مراقب چندتا بچه می بودن. با این تفاوت که یکی از اونا حالا به اون بچه ها افتخار می کنه ولی اون یکی به خاطر نابود کردن زندگی بچه هایی که بهش اعتماد داشتن، خودش رو سرزنش می کنه. این دو نفر، نظامی های دو حکومت متفاوت و متخاصم هستن، اما خیلی سریع به همدلی و درک متقابل می رسن. تا حدودی با هم رفیق میشن و حرف هم رو می فهمن. اونم قبل از اینکه حتی اسم هم رو بدونن؛ چون که پیوندها از چیزی که ما تصور می کنیم سریع تر ایجاد میشن.

لحظه انفجار کشتی، یکی از سوزناک ترین و غم انگیزترین لحظات سری اتک آن تایتان محسوب میشه. این لحظه، سرشار از حسرت هاییه که اگه دستمون رو فقط یه ذره دراز کنیم، می تونیم به راحتی لمسشون کنیم.

تا کی حاضر به جنگیدن هستی؟

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

اتک آن تایتان، مدام در حال مجازات کردن شخصیت های داستانشه. نه لزوما با مرگ یا شکنجه های دردناک، بلکه با گرفتن چیزی که با استفاده از اون، برای خودشون “مجوز صادر می کردن”. اتفاقا این یکی خیلی اوقات از مردن و سلاخی شدن دردناک تره. در سکانس بعد از اندینگ، ما می بینیم که هانجی اعلام می کنه احتمالا تا الان خیلی وقته لیبیریو نابود شده و دیگه امیدی بهش نیست. نابودی لیبیریو، برابره با نابودی پدر آنی، یا مادر راینر، یا پدر پیک. کسانی که به خاطرشون حاضر به دست زدن به این همه جنایت و بدبختی کشیدن شدن. این بیشتر از هر کسی، آنی رو خرد می کنه. کسی که هرگز از شعارهای مارلی دفاع نکرده، کسی که هیچ وقت نمی خواسته جنگجو بشه، کسی که اصلا دشمنی خاصی با الدیایی های درون دیوار نداشته. یک انسان عادی که از جنگ خوشش نمیاد. هر کاری که کرده، فقط به خاطر پدرش بوده. «برگشتن به خونه پیش پدرم» مجوز اعمال آنی بوده و در عرض یک ثانیه، این مجوز تکه تکه میشه و می سوزه. در نتیجه، آنی خیلی سریع واکنش نشون میده؛ اون اعلام می کنه که دیگه نمی خواد بجنگه. اگه آنی واقعا بره، گروه شناسایی یکی از قدرت های بزرگش رو از دست میده و از چیزی که الان هست، محدودتر و درمانده تر میشه. علاوه بر این، آنی تنها کسی نیست که به خاطر بازگشت به خونه حاضر به جنگیدن شده، بنابراین احتمالش هست که افراد دیگه ای هم بخوان گروه شناسایی رو رها کنن. باید صبر کنیم و ببینیم که در ادامه چه اتفاقی میفته.

بررسی قسمت 26 و 27 فصل 4 انیمه Attack on titan

بررسی قسمت 26 و 27 فصل آخر انیمه اتک آن تایتان

در حال حاضر، انیمه اتک آن تایتان 129 چپتر مانگا رو به طور کامل پوشش داده و به ابتدای چپتر 130 رسیده. از این انیمه، فقط یک قسمت باقی مونده و از چپترهای باقی مونده مانگا، 10 تا. با توجه به سرعت پیشروی انیمه، کاملا دور از انتظاره که بگیم انیمه در 1 قسمت باقی مونده به پایان می رسه (به خصوص با توجه به وفاداری سازندگان انیمه به مانگا، تا الان نه تغییری دیدیم و نه خلاصه سازی، پس تقریبا غیر ممکنه که داستان ناگهان توی یه قسمت مسیرش رو از منبع اقتباس جدا کنه و به آخر کارش برسه). بنابراین، انیمه اتک آن تایتان، قطعا در قسمت 28 فصل 4 به پایان نخواهد رسید. احتمالا یه سینمایی برای پایان تدارک دیده میشه که با توجه به محتوای 10 چپتر باقی مونده، تصمیم خوبیه. شخصا حس خوبی نسبت به اینکه داستان این چند چپتر رو به شکل بخش بخش و قسمت به قسمت ببینم، ندارم. البته، یه احتمال با شانس خیلی کم هم هست که میگه ممکنه بعد از این پارت، یه پارت دیگه هم تائید بشه که باز هم یادآوری می کنم شانس خیلی کمی داره.

در کل، باید بگم که بعد از صرف کردن مدت زیادی به مقدمه چینی و زمینه سازی، انیمه اتک آن تایتان داره رو به اوج میره. این اوج گرفتن، از نیمه دوم قسمت 26 فصل چهارم آغاز شد، در قسمت 27 ادامه پیدا کرد و حالا، همه چیز دست قسمت 28 هستش. تصمیم نهایی درباره اوج گرفتن بیشتر یا با کله سقوط کردن رو این قسمت می گیره. باید ببینیم که سازندگان انیمه چه تصمیمی برای قسمت پایانی اثرشون می گیرن.

در ادامه بخوانید:

بررسی قسمت آخر پارت دوم فصل 4 انیمه اتک آن تایتان: طلوع بشریت 

بررسی پارت سوم فصل چهارم انیمه اتک آن تایتان : گناهکاران